ولایت فقیه را حضرت روحالله از پیش خودش نساخت؛ ولایت فقیه از دورهی رسولالله وجود داشته است...
ولایت فقیه همقدمت با فقاهت است. فقاهت همقدمت با وصایت و نبوت است...
چارهی آلوده بودن امت ابلیس اکبر، درون مرزهای ملی رایان و عیان ایران، به موسیقی موهن، آلوده کردن امت پیامبر اعظم به موسیقی موهوم نیست...
این که پهپادها و موشکهای سازمان رزم نیروهای مسلح ما روزاروز نوبهنو و نقطهزن میشوند اما جنگ روایت را هنوز با الگوهای از رده خارج روابط عمومی یا عملیات روانی اداره میکنیم بسی دلسرد کننده است...
تصریح حضرت رهبر بر بسیج بیرون از سازمان بسیج، صیانت از حلقههای میانی امت از پاکوب شدن زیر خط عسکری حلقهی حاکمیت بود...
آخرین توصیهی حضرت رهبر در آخرین دیدار با بسیجیها آن است که نیروی طراح جذب کنید. حرفشان این است که عملیات منهای نظریات آن حرکت نیست که پی آنیم...
عادت عموم میلهگراها هماین توهم است که امت را اتحاد ملتها میدانند...
میلهگراها ممکن است با کلیدواژهی وحیانی جهاد کنار بیایند، اما محال است با هجرت کنار بیایند...
لکنت حرکت حزبالله در گفتار خود از جایی شروع میشود که میخواهد مقاومت امی خود را در چهارچوبهای ملی لبنان تختهبند کند، که در نمیآید و مقوا میماند...
حکومت اگر سویهی حرکت خود را از دست بدهد هویت نیز نمیسازد؛ و حکومت این جا نه معنای دولت را میدهد، و هماین است که شامل حشدالشعبی یا حزبالله یا حماس هم میشود...
سرپل احیای حلقههای میانی واقعی و جدایی آنها از حلقههای میانی قلابی کدام پروندهها است؟ قدس، اربعین، حجاب...
ملت در مصحف محمد مساوق امت است. این یعنی ملت در استعمال معاصر آن حتا از خودش اسم هم ندارد؛ چشم میلهگراها روشن...
اجتهاد و جهاد فقهی را که وا بنهیم و احیای شریعت محمدی و حجاب شرعی را که از مسیر دورهمیهای حقوقدانهای عرفی مجلس شورا و آن یکدو لجنهی دیگر پی بگیریم، طبیعی است که در راهروهای دیوانسالاری قوا در به در بشویم و در خیابانهای شهر روزاروز برهنهتر شوند؛ بارکش غول بیآبان شدهییم...
میلهگرایی نسخهی معاصر قبیلهگرایی است؛ این مبتنی بر مرز سرد است و آن مبتنی بر خون گرم...
عصر تعطیل یکشنبه است؛ هوا سرد و کوچه ساکت است. بچههای همسایهها در راهپله بازی میکردند. همسایهی طبقهی بالا موسیقی عربی گوش میکند؛ هر از چند آهنگ یک بار سلام یا مهدی میآید و میخواند و میرود...
عصر تعطیل یکشنبه است؛ هوا سرد و کوچه ساکت است. بچههای همسایهها در راهپله بازی میکردند. همسایهی طبقهی بالا موسیقی عربی گوش میکند؛ هر از چند آهنگ یک بار سلام یا مهدی میآید و میخواند و میرود...
تربیتیافتههای امت ما پای بساط موسیقی نمینشینند؛ و تو دلت میخواهد موسیقی را به فاخر و خالتور بخش کن و زجهمویه کن که از چه امت شما پای خالتور تن تکان میدهند...
نتیجهی تربیت ما چه شده است؟ نتیجهی تربیت ما هماین جوانهاییند که ساز از گوششان بیرون کشیدهاند؛ اگر نه آدم ناساز و بدگوش و شلعقل با هیچ کاری تربیت نمیشود...
آدم گاه احساس میکند این جامعهشناسهای پروازی تربیت عقلی انسانها را هم کاری از سنخ مایهکوبی پنداشتهاند که تک و تنها به تیزی سوزن ما وابسته است. به نظر میرسد گاوداریهای صنعتی ما گاه فهم درستتری از روشنفکری آکادمیک نشان میدهند...
مطلق رقص مساوق ریبه است؛ رقص ناجنسی نداریم که به اسم حرکات موزون آب توبه در رسانه سرش بریزیم...