فستاستایل از که جا آمده است؟ از همآن جا که حیجاباستایل آمد؛ آشپزخانهی اسلام سلفسرویس...
فستینگ خواندن روزهداری فروکاهی این مناسک شرعی حیات به یک سبک عرفی زیست است. سبک شدن روزه مانند سبک شدن حجاب خروجیش این میشود که یکچند سال پس از این مذهبیهای صورتی میگویند: روزهدارم اما با روزهخواری مشکل ندارم...
فستینگ خواندن روزه تازهترین بدعت مذهبیهای صورتی است. تلاش برای انسانی و عرفی کردن یک امر الاهی و قدسی؛ سر و ته کردن نظام شریعت به نظام سلامت...
سکولارهای هار ایرانی هماین است که میبینیم: مردهاشان بیناموسند، زنهاشان سلیطه...
فرمود: شیطان لشکری شدیدتر از زن و خشم ندارد؛ محجبهها را که نمیگوید؛ هماین سلیطهها را میگوید: زنهایی که خشم شیطانیشان سرریز کرده است...
سلیطه ناموس کسی نیست؛ سلیطه جفت بیناموسها است. الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات...
آن چه در گفتار سکولارهای ایرانی جنبش زنان خوانده میشود هماین بلوای سلیطهها است...
غائلهی ژینا، غائلهی سلیطهها بود؛ غائلهی ژینا تمام شد اما غائلهی سلیطهها تمام نمیشود...
تکلیف ما با مذهبی مستضعف خاکستری جذب است؛ تکلیف ما با مذهبی مستکبر صورتی دفع است...
مذهبی صورتی همآن چادری مقوایی است که گیس بیحجابها را کف خیابان و آکادمی میبافد؛ مذهبی صورتی همآن ریشوی بیریشهیی است که برای روزهخوارهها در ماه رمضان لقمه میگیرد...
ورود نکردن ملت مؤمن به مراتب سخت امر به معروف و نهی از منکر هنگامی است که حاکمیت وارد در آن باشد، نه این که در عمل به این تکلیف شل بزند یا آن را ول کرده باشد. بند میم وصیتنامهی حضرت روحالله را از سر بخوانیم...
جامعهی اسلامی نباید برای طغیان و تفرعن سکولارهای هار ایرانی امن باشد؛ همهمان دیدهییم که با عقبنشینی حاکمیت چه گونه کف خیابان و آکادمی ملت مؤمن را میدرند...
درون ملت ایران ما دو امتیم، که یک جوی خون میانمان در جریان است: خون روحالله، آرمان، مهدی...
دندان نیش سلیطههای هار سکولار را همآن کف آکادمی و کوچه و بازار باید کشید...
طاهرة لفظ محترمی است. درست آن است که همآن را بگوییم که همعصرانش میگفتند: سلیطهی قرةالعین...
النصر بالرعب؛ سکولارهای درندهی ایرانی نباید از بیم نرم تا سخت مکتبیهای جهادی یک آن بیرون بیایند؛ این خوف اگر بشکند، کف آکادمی چادر از سر ناموس شیعه میکشند یا کف خیابان برهنه مصلوبمان میکنند...
وحی وضع کفار کف جامعهی اسلامی را چه میخواند؟ صاغر. این یعنی گردن سکولارهای گردنکلفت و گردنکش را باید شکست...
طی سالهای همهگیری بیماری سکولارهای شرمنده تا درندهی ایرانی، در لباس پزشک و کارشناس و مدیر، به طور قانونی به جنگ مکتبیها و مناسک و مشاهدشان آمدند. این اعتماد به نفس باعث شد تا سال بعد بدنهی آنها بی نیاز از قانون پی دریدن مؤمنین و سوزاندن مسجد و مصحف و مدرسهی آنها بیایند...
جریان فمنیسم و آن چه جنبش زنان در ایران معاصر خوانده میشود دو رکن دارد: زنهای سلیطه، مردهای بیناموس...
مناجات موزیکال تازهترین بدعتی است که از رگههای جاهلیت در سازمان جامجم شنیده میشود...
مناجات موزیکال، آن طور که در رگههای جاهلی شبکههای سازمان جامجم ترویج میشود برای فاز گرفتن است و نه ذکر گفتن...
ترجیح تصوف بر تفقه میشود هماین غلبهی نمایش بر نیایش، هماین سوار کردن موزیک بر مناجات در برنامههای بدعتگزار شبکههای سازمان جامجم...
جهود و صلیبیها خود متن مقدسشان و حتا شریعتشان را نوشتهاند؛ هماین است که پروتستانهاشان میتوانند آن را بازنویسی کنند. پروتستانتیسم در تشیع در بنبست است چون ما خود نویسندهی متن و مناسک اسلامی نبودهییم...
جشن تحویل سال با گاهشماری میلادی و حتا قمری رمقی میان مسلمانها ندارد؛ هماین است که ملتزم و ناملتزم عید فطر را در سال جدی جشن میگیرند. این طور است که ماه رمضان یک ماه جشن منتها به عید فطر است، و پروای ذکر چندان در آن در کار نیست...