سادهترین دلیل شکستهنویسی آن است که خواندن متنها برای نوآموزانی که زبان مادریشان پارسی نیست را آسان کند: یمنیها، عراقیها، شامیها...
ما ایرانشهری نیستیم که از مسلمان شدنمان به دست اسلامشهریها شرمنده باشیم...
در جایی چون تاجیکستان حتا ابراز تشیع هم نمیتوان کرد. ایدهی ما هماین بود که شیعههای انقلابی در آن جا برای دست دادن به هم متنهای پارسی را با هماین دبیرهی نهضت بنویسند...
این همه چریدی کو دنبهات؟ شیخ بیانش بیپرده بود. این جملهاش آن زمانها که کسی در بارهی فعالیتهای هورقلیایی فرهنگیش آسمانریسمان میکند اما روی زمین سنگ روی سنگ ننهاده است در ذهنم پژواک میشود...
اگر کار فرهنگیتان جواب نمیدهد شاید دلیلش آن است که به بهانهی کار فرهنگی هیچ کاری نمیکنید...
دبیرهی پارسی تهی از تنوین عربی است. تلاش دبیرهی نهضت آن است که از کلمههای حاوی تنوین استفاده نکند...
فرهنگسازی این سالها نام مستعار روند رهاسازی، عادیسازی، عرفیسازی بوده است...
الآن را اگر به صورت توفیقی وحیانی آن بنویسیم امکان استفادهی آن در نگارش سرهی پارسی وجود دارد هر چند حاوی ال است؛ الآن، ال+آن...
وام گرفتن مفرد از عربی یا هر زبان دیگر برای غنای پارسی لازم است. تلاش دبیرهی نهضت آن است که از مرکبهای عربی استفاده نکند چه رسد به جملههای عربی: بشخصه، ماجرا، مایحتاج، کماکان...