ایرانشهریها از سر کنار نیامدن با فتوحات پساپیامبر خود را مسلمانهای اشتباهی میدانند...
ایرانشهریها میتوانند تشیع صهیونی باشند یا بر تشیع صفوی سوار شوند؛ ایرانشهریها اما نسبتی با تشیع مصطفوی ندارند...
ایرانشهریها با سواری گرفتن از بنیادگراها برای اسلامشهر لشکرکشی میکنند، اگر نه شریعتمدارهای شیعه حجت شرعی عمار و سلمان در همراهی و فرماندهی فتوحات پساپیامبر را محکم میدانند...
و قالت الاعراب آمنا؛ قل: لم تؤمنوا، و لکن قولوا: أسلمنا؛ و لما یدخل الأیمان في قلوبکم. ایرانشهریهای بیباور به اسلامشهر را هم میگوید که از جنگ نهاوند تا اکنون هنوز قلبشان را به ایمان باز نکردهاند...
این کارگزاران صورتی نظام که پی تعطیل کردن شنبهاند را چه میتوان نامید: اصحاب سبت...
ایرانشهریها بر آنند که امیرالمؤمنین خط دعوت سخت پیامبر اعظم و نامهی هشدار ایشان به کسرا را تا ظهور حضرت موعود تعلیق کرد؟ یا گبر ماندن ایرانیها را بر مسلمان شدنشان در عهد خلفاء ترجیح میداد؟ یا بر آن بود که اسلام با گفتمان در ایران و روم پیشرفت میکند و نه موشک؟ یا چه...