دوقطبی اکنونی ایران نه راست|چپ است و نه اصولگرا|اصلاحطلب؛ دوقطبی اکنونی ایران متأله|مستفرنگ است و اسلامطلب|ابطالطلب و مکتبی|سکولار و فقاهت|سفاهت...
طی سالها شاگردی حضرت شیخ عبدالله جوادی آملی در تفسیر و در تفقه خاطرم نمیآید در محضر و مدرس ایشان تکیه داده باشم یا چهارزانو نشسته باشم. با این همه از خود ایشان آموختهییم که در احتجاج شرعی سر پا و بیمهابا باشیم...
این که در رسانهی ملی پرسش اقتصادی و سیاسی از نامزدهای انتخابات را به یک اقتصاددان و سیاستدان سپردهاند اما در بارهی امر حجاب جای سپارش کار به یک فقیه، لگد زدن به اقامهی احکام اسلام را به یک رسانهچی شریعتندان سپردهاند، نشانه است برای آنها که فکر میکنند...
فرهنگی خطاب کردن اقامهی حجاب شرعی اسم رمز عملیات تأخیری در این معرکه است: زمین میدهیم و زمان میخریم...
ما صبح به صبح با شیخ اعظم، مرتضای انصاری، احتجاج شرعی میکنیم؛ شبها هم وقت خواب به طرف کتابهای ایشان و دیگر استوانههای شیعه پا دراز نمیکنیم. این یعنی انتظار نداشته باشید که با شیخ عبدالله جوادی آملی یا سید ابراهیم رئیسی یا حاج قاسم سلیمانی گاه به گاه احتجاج شرعی نکنیم...
نحن ابناء الدلیل؛ این منطق مدرسه است. منطق فرقه چه است؟ هر چه آن خسرو کند، شیرین بود...
اگر حجاب امری فرهنگی است و فشاربردار نیست از چه مالیات را با زور میستانیم و چهارپایهی قصاص را با فشار میکشیم؟ یا چه...
رسانهی ملی اگر به هوس افزایش مشارکت بر آن است که این انتخابات را نیز به پویش ضد شریعت محمدی و حجاب شرعی مبدل کند، ما نیز پویش تفسیق و تکفیر ریز تا درشت سازمان جامجم شروع کنیم...
فرهنگ این روزها یک کلیدواژهی شرعی نیست؛ درست مانند تروریسم یا دموکراسی یا آکادمی. هماین است که پیش از رسیدن به هر حکم، نهادن فرهنگ به عنوان حد وسط هر استدلال فقهی و استنباط شرعی بیراه است...