پراگماتیسم پاسداری خود را اسب اصیل عربی میداند که میتازد و آدمهای نظری را متهم به پهن دود کردن میکند...
آن که سردار سازندهگی خوانده میشود در همآن حال پدر خط استحسان در جمهوری اسلامی ایران هم بوده است...
نهاد حاجحسینی با ارتکاز برآمده از اخلاص کار میکند، اما جهادش با اجتهاد همبود نیست؛ هماین است که تهی از تبیین و نظریه است...
خروجی بسنده به عملگرایی در نیروهای معتقد به نظام به راحتی به دولت سوم سازندهگی ختم خواهد شد...
ما دینمان را از محکمات بیان نبی و وصی میگیریم و نه از متشابهات بیان این سرهنگ و آن سردار...
حلقههای میانی قلابی با کد و کلید کار میکند؛ حلقههای میانی واقعی با تفقه و حجت کار میکند...
حاج قاسم اصول دین نیست، و نه هیچ حاجی دیگر؛ این یعنی با همهشان میتوان احتجاج کرد...
حاج قاسم اصول دین نیست، و نه هیچ حاجی دیگر؛ این یعنی با همهشان میتوان احتجاج کرد...
آن نامزد تودار که از شورای امنیت آمده است تنها اشارهیی به یک تاریخ گمشده کرد، تاریخ جنگ پنهان ایران در عراق؛ همآن سالها که حرم سامراء سالها در دست سلفیهای ناسره سقوط کرده بود و ما نمیدانستیم، یا داستان رنده کردن و بیرون کردن امریکاییها از عراق...
در سیاههی گردان تکاور در شام تخریبچی بودم اما ترجیح میدادم که نیروی آزاد باشم یا بنشینم پشت قناصه. در آن دورهی تخریب در آن پادگان در قم اما آن بستههای انفجاری کنارجادهیی را دیدم که عدسی داشتند و پر از ساچمه بودند و با آنها، بینام، امریکاییها را در عراق رنده میکردیم...
یکدو نفر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهور چهاردهم در بارهی حلقههای میانی صحبت کردهاند. آن نامزد جانباز اما نفر سومی بود که تفاوت حلقههای میانی واقعی و حلقههای میانی قلابی را با مصداق توضیح داد؛ تفاوت جامعهی مدنی عینی و جامعهی مدنی جعلی...
از خطاب فصل جزئی حضرت رهبر در اقامهی سخت حجاب شرعی به دست حکومت اسلامی مگر تبعیت کردهیید که اکنون مدعی تبعیت از سیاستهای کلی حضرت رهبر در موضوعهای دیگرید؟ یا چه...
از دیشب دارم پی فرمانده تازه نهسا میگردم. محمد مهدی لطفی نیاسر اگر آن سحر برای نجات بچههای پهپاد جوانمردی نکرده بود و کف پایگاه تیچهار حمص به خاک نیفتاده بود، برای فردای تحلیف رئیس جمهور چهاردهم کسی را داشتم که در ستاد نیرو در چیتگر چشمانتظارش باشم...
عملگرایی، مصرفگرا است؛ همه چیز را به نفع نتیجهگرایی خود مصرف میکند: وحی، مذهب، رهبر، شهید، موشک...
جهاد دائم است؛ جنگیدن ته ندارد. جنگ سخت بیرون از مرزها اگر تمام شود، جنگ نرم درون مرزها تمام نمیشود...
مشکل ما با عملگرایی نتیجهگرا هماین غلبهی معامله در روندهای آن بر تعامل است...
سادهترین دلیل رأی دادن شریعتمدارها به سعید جمهور در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، حضور پررنگ عرفیسازهای اسمی در پویش انتخابات عملگرایان نواصولگرا است. آن برادر نامزد رزمندهمان هر چه خود سرخ باشد، نمیتواند انکار کند که چه هالهی ضخیم صورتی این روزها دور او حلقه زده است...
عملگرایی نتیجهگرا نه تنها در یک هفتهی منتها به انتخابات که در تمام روزهای دیگر اسلوبش هماین است که میبینیم: جا بنداز و راه بنداز، دم طرف را دیدن، منا است، فلسفهبافی نکن، برای حرف وقت نیست...