جهاد دائم است؛ جنگیدن ته ندارد. جنگ سخت بیرون از مرزها اگر تمام شود، جنگ نرم درون مرزها تمام نمیشود...
مشکل ما با عملگرایی نتیجهگرا هماین غلبهی معامله در روندهای آن بر تعامل است...
سادهترین دلیل رأی دادن شریعتمدارها به سعید جمهور در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، حضور پررنگ عرفیسازهای اسمی در پویش انتخابات عملگرایان نواصولگرا است. آن برادر نامزد رزمندهمان هر چه خود سرخ باشد، نمیتواند انکار کند که چه هالهی ضخیم صورتی این روزها دور او حلقه زده است...
عملگرایی نتیجهگرا نه تنها در یک هفتهی منتها به انتخابات که در تمام روزهای دیگر اسلوبش هماین است که میبینیم: جا بنداز و راه بنداز، دم طرف را دیدن، منا است، فلسفهبافی نکن، برای حرف وقت نیست...
عرفیسازها این سالها هنگامی که میخواهند به شرعیسازی اشاره کنند از هماین ترکیب خالصسازی و خلوصگرایی استفاده میکنند...
بیرون از معرکهی جنگ سخت، سازمان بسیج و قرب بقیةالله نمونههای کمابیش ناموفقی از مردمیسازی سپاه پاسداران در صحنهی جنگ نرم بودهاند. اسلوب حلقههای میانی سومین تلاش برای این کار و این بار کمابیش بیرون از سازمان رسمی سپاه است...
کسی که با حجت شرعی کنش میکند نه نیاز دارد که خوابنما شود و نه پیشگویی کند...
الناس بأمرائهم أشبه منهم بآبائهم؛ رقابت پویشهای نامزدهای انتخابات بهترین چهارچوب برای لمس این حدیث است...
اجماع را که جاگزین اجتهاد کنی، طبیعی است که جای انقلاب سر از انحطاط در بیاوری...
رقابت نامزدهای انتخابات بهترین پنجره برای مشاهدهی این واقعیت است: ظاهر مردم همآن باطن کارگزاران است...
مردمیسازی حکمرانی آن قدر برای جمهوری اسلامی حیاتی است که اگر انتخابات وجود نداشت باید آن را اختراع میکردیم...
جانمایهی عملگرایی و نتیجهگرایی هماین است که میبینیم: زد و بند...
بینهیی بسنده به حلقهی حاکمیت از فردای دوم خرداد تبدیل سازمان بسیج به سازمان رأی معتقدان به نظام را شروع کرد. اکنون این استحاله مدتها است که تمام شده اما خود مشکلی برای معتقدان نظام شده است. حال میدانیم از فردای هشتم تیر باید سازمان بسیج به هویت حلقهی میانی امت باز گرداند...
سردارهای خط استحسان، اهل اجتهاد نیستند، هر چند از اجماع تا اباحه را در چنته دارند...
تا محفلهای عرفی امنیتی مهار نشوند، حلقههای میانی امت با حلقهی حاکمیت مفصلبندی درست و درمانی نخواهد یافت...
سویهی سکولار و مکتبستیز و حجابستیز انتخابات امتداد امت جهانی کفر است؛ دورریزهای ملت ایران...
الناس يغدون على ثلاثة؛ عالم و متعلم و غثاء. فنحن العلماء و شيعتنا المتعلمون و سائر الناس غثاء. ابطالطلبهای سکولار ایرانی که نهجالبلاغه سر نیزه کردهاند نمیدانند که حضرت معصوم ولایتناپذیرهای شریعتستیز را چه خوانده است؟ غثاء: خس و خاشاک، پسماند و دورریز، ضایعات عالم خلقت...
عملگرایی این قدر نزدیکبین و نتیجهگرا است که اسوهها را مصرف میکند؛ مرقشان را که کشید میرود سراغ نفر بعد: سید علی حسینی خامنهیی، سید حسن نصرالله، حاج قاسم سلیمانی...