عملگرایی این قدر نزدیکبین و نتیجهگرا است که اسوهها را مصرف میکند؛ مرقشان را که کشید میرود سراغ نفر بعد: سید علی حسینی خامنهیی، سید حسن نصرالله، حاج قاسم سلیمانی...
قانون انتخابات در جمهوری اسلامی به شکلی باید باشد که سکولارها، چه شرمنده و چه درنده، چه در هیأت نامزد و چه کارشناس امکان حضور در آن را نداشته باشند...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری بیش از هر چیز عرصهی زورآزمایی حلقههای میانی واقعی و حلقههای میانی قلابی بود؛ جامعهی مدنی واقعی و جامعهی مدنی جعلی...
اجتهاد و احتجاج را با استحسان و اجماع که سودا کرده باشی، جای حجت شرعی پی کد شخصی میگردی...
خط استحسان در سپاه پاسداران این بار زیر نام اجماع به جنگ خط اجتهاد آمده بود...
شب عملیات، راهکار در میدان موانع که قفل شود آخرین چارهی یک تخریبچی آن است که خود روی سیم خاردار بخوابد تا گردان از روی او رد بشوند و بزنند به خط دشمن؛ حاج علی زاکانی دههها است که یک تخریبچی است...
حلقهی میانی واقعی با دلیل و حجت شرعی منتسب به نبی و وصی و فقیه کار میکند. حلقهی میانی قلابی با کد و کلید عرفی منتسب به سردار و حاجی و ابو کار میکند...
درستش آن است که تمام آن نظامیهایی که در انتخابات دخالت کردند، همآن هفتهی نخست دولت تازه به ردههای مشورتی ستاد کل نیروهای مسلح فرستاده شوند تا از کارنامهخوانیشان استفاده کنیم و جای آنها جوانهای بابرنامه را در فرماندهی آن ردهها ببینیم که هوس کار حزبی ندارند...
کارنامهی عملگرایی نتیجهگرا را هماین شب انتخابات باید خواند؛ با سوار کردن نتیجه بر گردهی تکلیف، افسار وسیله رها و یله است...
عملگراهای شب انتخابات رو میآیند و رویهشان دیده میشود؛ اگر نه دیگر شبها و روزهای سال نیز هماین گونه یله وسیله را در خدمت رسیدن به نتیجه مینهند...