إنما حرم ربی الفواحش، ما ظهر منها و ما بطن، و الإثم و البغی. کلاممان را اگر از کتابالله گرفته باشیم و نه از کوچه و کافه، میدانیم که مراد وحی از فواحش چه است؟ تاریخ معاصر را هم اگر خوانده باشیم میدانیم که کم دولتمرد باغی نداشتهییم که دولتشان در مظان طاغوت بوده است...
آب که سربالا برود، سکولارهای هار روسریسوز و مسجدسوز میشوند مفسر قرآن...
انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الإثم و البغی. جای نهجالبلاغه سر نیزه کردن اگر قدری قرآن خوانده بودید میدانستید که مراد وحی از فواحش چه است؟ از کارگزاران باغی پویش انتخابات نامزدهای شورشی که ویژندشان دههها است سوزاندن مصحف و مسجد است این انتظار بیهودهیی است...
عاقبت آخوندهای پروانهیی و طلبههای صورتی و دستاربندهای کراواتی هماین سفیدشویی روسریسوزها و مسجدسوزها و مصحفسوزها است...
آن اردوگاه انتخاباتی که با هتک شریعت محمدی و حمله به حجاب شرعی پی جمع رأی حرام است، آخرین کاری که حق دارد بکند هماین تفسیر کردن قرآن و سر دست گرفتن نهجالبلاغه است...
طلبهی سطحی سطح یک و دو و سه حوزه را به اسلوب دانشگاه پاس کرده است اما آن قرآن را از رو نخوانده است که بداند در سورهی اعراف فواحش و إثم و بغی چه معنا میدهد، و کلیدواژههای وحیانی را به عرف کوچه و کافه و آکادمی تفسیر میکند...
کسی اجبار شیعه به پوشیه را ندیده است؛ همه اما کشیدن حجاب از سر زن مسلمان به دست شما را دیدهاند و سوزاندن مصحف و مسجد و مدرسه. سکولارهای هار ایرانی، پی تشکیل دولت چندم رضاخانید...
با باز کردن کراوات و بستن دستار هیچ جدیدالإسلامی حجةالإسلام نشده است...
حجابستیزی اردوگاه انتخاباتی سکولارهای شرمنده و درندهی ایرانی با هماین شیب اگر پیش برود در دولت سوم رضاخان باید منتظر کشتار دوم در مسجد گوهرشاد باشیم...
رأی مشورتی ما به نامزدهای انتخابات مشروط است؛ مشروط به اقامهی شریعت به دست او. ما به هیچ نامزد رأی سپید-امضاء نمیدهیم...
تکلیف ما در مدرسهی وتر مشاورت با تمام جبههی نهضت در داخل و خارج ایران بوده است، هر چند در این انتخابات با شخص سعید جلیلی مشاورتی نداشتهییم. علی شریفی زارچی اما به وقتش باید در بارهی مباشرت در غائلهی ژینا و هتک فاحش مرجعیت عظمای شیعه توسط شاگردان شنیعش توضیحی داشته باشد...
جنبش فواحش و ارتش فواحش در کوران غائلهی ژینا با ارجاع به واژهی قرآنی فواحش در سورهی اعراف ساخته شد: معصیت با فضیحت. برای این که بدانیم آیا میتوان معنای پارسی آن را هم اراده کرد کافی است موضع پسماندهای این شورش نسبت به همجنسبازی یا ازدواج سپید یا دوستپسر گرفتن را پرسید...
خبر بد برای سکولارهای ایرانی این است که نه در گذشته شاگرد شیخ محمد تقی مصباح یزدی بودهام و نه اکنون مشاور سعید جلیلی استم؛ و این روزها بیشتر مستشکل و منتقد این دو بزرگوارم. یعنی: در پسآی شیخ مصباح و سعید جمهور، روزگار نظری و عملی سکولارها تیرهتر خواهد شد و روشنتر نمیشود...
ابطالطلبهای سلیطه و حجابستیز ایرانی دستشان اگر به حکمرانی برسد دولت سوم رضاخان را تشکیل خواهند داد...
محفلهای منحط امنیتی نمیدانند که مؤمنین شرعی بردهی کد نیستند و بندهی حجتند؛ این دلیل سادهیی است که از چه رفتار مختلف و مخطئهی آنها را نمیفهمند که در عین مخالفت با هم رفاقت هم دارند و مصلحت را نیز میفهمند...
دفتر سعید جلیلی سالها است که پاطوق و کافهی کارشناسها از هر طیفی بوده است، اما در آن نشست ایشان حضور نداشت. نشست چند نفره برای مشورت در بارهی رزمایش موشکی راستیآزمای سند سفهی برجام اما چندی بعد با جانشین نیروی هوافضای سپاه پاسداران و فرمانده موشکیش در ستاد آن نیرو بود...
پویش انتخاباتیت را که بر اساس وحدت بسته باشی، دعوت نمیکنی و به کسی هویت نمیدهی؛ در لاک پدآفند فرو میروی و آفند نمیکنی؛ در این وضعیت طبیعی است جای حرکت دادن رأیدهندهها در اردوگاه خود و دیگر، مراقبی تا کسی را تحریک نکنی...
آن که از نهجالبلاغهی علوی خطبه میخواند و بر اقامهی شریعت محمدی شمشیر میکشد گرفتار التقاط است اگر گرفتار نفاق نباشد...
دولت اول و دوم بنفش را به دولت تعلیق و دولت تعطیل و دولت تحقیر میشناسیم؛ دولت سوم که قدری سبزآمیخته هم شده است چه است؟ دولت التقاط، دولت اباحه، دولت استحاله...
رأی حرام آن رأی است که با هتک شریعت محمدی، از پنجه کشیدن به حجاب شرعی تا لگد زدن به حکومت شرعی، حاصل میشود...
آماج نخست ما در عملیات انتخابات باز شریعت است تا برسیم به قدرت. این یعنی با دگردیسی انتخابات به سازوکار عرفیسازی، اگر چه از درون اردوی خودی، کنار نخواهیم آمد...