جنبش فواحش و ارتش فواحش در کوران غائلهی ژینا با ارجاع به واژهی قرآنی فواحش در سورهی اعراف ساخته شد: معصیت با فضیحت. برای این که بدانیم آیا میتوان معنای پارسی آن را هم اراده کرد کافی است موضع پسماندهای این شورش نسبت به همجنسبازی یا ازدواج سپید یا دوستپسر گرفتن را پرسید...
خبر بد برای سکولارهای ایرانی این است که نه در گذشته شاگرد شیخ محمد تقی مصباح یزدی بودهام و نه اکنون مشاور سعید جلیلی استم؛ و این روزها بیشتر مستشکل و منتقد این دو بزرگوارم. یعنی: در پسآی شیخ مصباح و سعید جمهور، روزگار نظری و عملی سکولارها تیرهتر خواهد شد و روشنتر نمیشود...
ابطالطلبهای سلیطه و حجابستیز ایرانی دستشان اگر به حکمرانی برسد دولت سوم رضاخان را تشکیل خواهند داد...
محفلهای منحط امنیتی نمیدانند که مؤمنین شرعی بردهی کد نیستند و بندهی حجتند؛ این دلیل سادهیی است که از چه رفتار مختلف و مخطئهی آنها را نمیفهمند که در عین مخالفت با هم رفاقت هم دارند و مصلحت را نیز میفهمند...
دفتر سعید جلیلی سالها است که پاطوق و کافهی کارشناسها از هر طیفی بوده است، اما در آن نشست ایشان حضور نداشت. نشست چند نفره برای مشورت در بارهی رزمایش موشکی راستیآزمای سند سفهی برجام اما چندی بعد با جانشین نیروی هوافضای سپاه پاسداران و فرمانده موشکیش در ستاد آن نیرو بود...
پویش انتخاباتیت را که بر اساس وحدت بسته باشی، دعوت نمیکنی و به کسی هویت نمیدهی؛ در لاک پدآفند فرو میروی و آفند نمیکنی؛ در این وضعیت طبیعی است جای حرکت دادن رأیدهندهها در اردوگاه خود و دیگر، مراقبی تا کسی را تحریک نکنی...
آن که از نهجالبلاغهی علوی خطبه میخواند و بر اقامهی شریعت محمدی شمشیر میکشد گرفتار التقاط است اگر گرفتار نفاق نباشد...
دولت اول و دوم بنفش را به دولت تعلیق و دولت تعطیل و دولت تحقیر میشناسیم؛ دولت سوم که قدری سبزآمیخته هم شده است چه است؟ دولت التقاط، دولت اباحه، دولت استحاله...
رأی حرام آن رأی است که با هتک شریعت محمدی، از پنجه کشیدن به حجاب شرعی تا لگد زدن به حکومت شرعی، حاصل میشود...
آماج نخست ما در عملیات انتخابات باز شریعت است تا برسیم به قدرت. این یعنی با دگردیسی انتخابات به سازوکار عرفیسازی، اگر چه از درون اردوی خودی، کنار نخواهیم آمد...
میپرسند: این جا چه میکنید؟ مگر مسدود نیست؟ آخرت دلیلشان برای انکار رباط در محیط رایان هماین است. مانند این است که بپرسند: مگر حصار مرزی نکشیدهیید و گمرک و دژبانی نکاشتهیید؟ در عمق خاک دشمن برای چه میجنگید...
دلیل ساده برای رأی ندادن به ابطالطلبهای سکولار ایرانی بددین بودن آنها است تا برسیم به دینفروشی و دینستیزیشان...
نسل یک ابطالطلبهای سکولارهای ایرانی به شریعتمدارها میگفتند: خوارج؛ نسل دوشان میگفتند: طالبان؛ نسل سهشان: داعش...
ما در امتمان نه روسریسوز داریم و نه مسجدسوز داریم و نه مصحفسوز؛ امت شما اما آکنده از اینها است. این دلیل سادهی آن است که ما خود را دو امت در یک ملت میدانیم...
ابطالطلبهای سکولار ایرانی فسق را یک سلیقه میدانند، یک سبک زیست، که باید آن را به رسمیت شناخت و حتا به آن احترام نهاد...
ابطالطلبهای سکولار ایرانی حتا اگر ادعای فسادستیزی هم که داشته باشند باز فسق را فساد نمیدانند...
کف پویش انتخاباتیشان میگویند: برابر اقامهی سخت حجاب شرعی خواهیم ایستاد، برابر رباط در محیط رایان خواهیم ایستاد. و این آیه در ذهنم میآید و میرود: إن الملوک إذا دخلوا قریة أفسدوها...
ابطالطلبهای سکولار ایرانی خوش دارند سویهی پروتستانهای مسلمان باشند، اما در واقعیت چیزی بیش از یک مشت شلمذهب شریعتستیز نیستند...
صریحترین وعدهی انتخاباتی پویش ابطالطلبهای ایرانی چه بوده است؟ فسقگستری؛ با نام تجاری جلوگیری از گشتهای اجباری...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری صحنهی رقابت دو الگوی حکمرانی است: اسلامپناه|غربآویز...
انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری اگر چه ملی است اما اردوکشی آن اکنون امی است: اسلامطلبی|ابطالطلبی...