پس از قرآن سر نیزه کردن و نهجالبلاغه سر نیزه کردن، سکولارهای نهانروش ایرانی بخت خویش برای سر نیزه کردن ولایت فقیه میآزمایند...
سکولاریسم سر و ته، هماین است که از سیاسی نبودن تکیههای عزاداری مینالی اما امر به معروف و نهی از منکر زیر خیمهی آن را بر نمیتابی...
خط استحسان اهل اجتهاد نیست که بتواند با امت امام و امام امت احتجاج کند. هماین است که هر جا کم میآورد پای یک نفر را وسط میکشد و از او اخبار میکند بی آن که امکان استناد باشد. ممشای نواخباریهای ناسرهی این سالها نوبابیگری است، و تو بگو سررسید ورق زدن و کد کشیدن...
آخوند پروانهیی، مداح موزیکال، پاسدار پراگماتیست، سر تا ته یک کرباسند....
آن که غزه و لبنان و پاکستان و خراسان را بفروشد، به وقتش ایران را هم خواهد فروخت...
یککاسه شدن اصلاحطلبی و اصولگرایی محصول منقضی شدن این دوتایی و شکل گرفتن یک دوقطبی واقعی است: مکتبی | سکولار...
وفاق با اصلاحطلبی اگر اسباب اتمام نفاق اصولگرایی باشد اتفاق بدی نیست...
پیادهروی اربعین در ایران فرصت کشف مناسک و مراسم آن از نو است: از چه سفر تنها کراهت دارد؟ از چه خواب نوشین بامداد رحیل، باز دارد پیاده را ز سبیل؟ از چه الرفیق ثم الطریق؟ از چه پرچم میکوبند؟ از چه هیاهو میکنند؟ از چه به زور به تو میخورانند؟ از چه اصراری به پیام دادن ندارند...