سلمان پارسی و صهیب رومی و بلال حبشی به ما میآموزند که فهم مدرن از وطن هیچ ربطی به درک محمدی از آن ندارد...
امت بودن امت با تبعیت آنها از ناموس عالم است: شریعت. میلهگراهای امتستیز و شریعتستیز همآنند که خود گفتهاند: بیناموس...
پس از قرآن سر نیزه کردن و نهجالبلاغه سر نیزه کردن، سکولارهای نهانروش ایرانی بخت خویش برای سر نیزه کردن ولایت فقیه میآزمایند...
سکولاریسم سر و ته، هماین است که از سیاسی نبودن تکیههای عزاداری مینالی اما امر به معروف و نهی از منکر زیر خیمهی آن را بر نمیتابی...
خط استحسان اهل اجتهاد نیست که بتواند با امت امام و امام امت احتجاج کند. هماین است که هر جا کم میآورد پای یک نفر را وسط میکشد و از او اخبار میکند بی آن که امکان استناد باشد. ممشای نواخباریهای ناسرهی این سالها نوبابیگری است، و تو بگو سررسید ورق زدن و کد کشیدن...
آخوند پروانهیی، مداح موزیکال، پاسدار پراگماتیست، سر تا ته یک کرباسند....
آن که غزه و لبنان و پاکستان و خراسان را بفروشد، به وقتش ایران را هم خواهد فروخت...
یککاسه شدن اصلاحطلبی و اصولگرایی محصول منقضی شدن این دوتایی و شکل گرفتن یک دوقطبی واقعی است: مکتبی | سکولار...
وفاق با اصلاحطلبی اگر اسباب اتمام نفاق اصولگرایی باشد اتفاق بدی نیست...
پیادهروی اربعین در ایران فرصت کشف مناسک و مراسم آن از نو است: از چه سفر تنها کراهت دارد؟ از چه خواب نوشین بامداد رحیل، باز دارد پیاده را ز سبیل؟ از چه الرفیق ثم الطریق؟ از چه پرچم میکوبند؟ از چه هیاهو میکنند؟ از چه به زور به تو میخورانند؟ از چه اصراری به پیام دادن ندارند...
پیادهروی عتبات، بناء به آن روایت، اگر از در خانهی زائر پیاده شروع شود هیچ کس از آن جا نمیماند و شده به یک قدم یا یکسد قدم یا یکهزار قدم از خانه به طرف عتبه شدنی است؛ این یعنی در مناسک پیادهروی اربعین جامانده از طریقالحسین نداریم و تنها دورمانده از حائر حسینی داریم...
بازی دادن به فتنهگرها و غائلهگرها در حکومت اسلامی نفاق است و نه وفاق...
مجلس شورای ملی هماین است که میبینیم؛ گاه خوش دارد که پایش را روی خون شهیدان امت بنهند...
اصول گرایی و اصلاحطلبی اکنون روی هم اردوگاه متحد ابطالطلبهای شریعتستیز را تشکیل دادهاند؛ این یعنی هر دو جریان دشمن حیاتی شریعتمدارهای نهضتباورند...
جنبش فواحش اگر در جمهوری اسلامی وزارت و دولت هم که تشکیل دهد باز تا بن دندان طاغوت است...
دولت التقاط با نهجالبلاغه سر نیزه کردن سر کار آمد و اکنون با ولایت فقیه سر نیزه کردن کار خویش را پیش میبرد...
اصولگرایی اکنون همآن اصلاحطلبی است که روی هم ابطالطلبی خطابشان باید کرد...
ارکان دولت التقاط را ماهیت تازهیی میسازند که آنها را کارگزار-برانداز باید نامید...