در آن نشست در بیت رهبر در فتنهی تقلب با نمایندههای نامزدها که حضرت ایشان فرموده بودند: من مدیر جلسهام، آن وزیر معروف حاضر در ستاد فتنهگران سبز اجازه میگیرد تا صحبت کند و رهبر میگوید: خودتان را معرفی کنید؛ یعنی: نمیشناسمتان...
دولت التقاط یک نمونهی نزدیک است که جمهوری چه طور میتواند به خصم انقلاب مبدل گردد...
شاید تنها فائدهی دولت التقاط هماین است که شکاف همنیامدنی مکتبیهای متشرع و سکولارهای متهتک، از کف ملت تا کمر دولت، را پیش چشم همهی آنهایی که چشمی برای دیدن دارند میآورد...
جنبش فواحش تمام نشده است؛ تلاش میکند به حکمرانی فواحش امتداد پیدا کند...
و لن ترضی عنک، حتی تتبع ملتهم. برای وفاق با ابطالطلبهای سکولار ایرانی تا آتش زدن مسجد و مصحف و حجابتان کف خیابان باید پیش بروید...
نه تنها ضد انقلاب بودن که گویا ضد اسلام بودن هم در دولت التقاط قباحت ندارد، که ندارد...
سیاههی هماین دخترهای مکشوفهیی که با پسرهای گلزده روی چمنهای دانشگاه شنیع شریف خرغلت میزنند و کرهخوری میکنند را هم اگر در بیاورید معلوم میشود دانشجو میتواند بد باشد یا نه...
تعبیر تکفیری برای خطاب سویهی بدخیم سنیهای سلفی درست نیست؛ چه حتا شیعه هم تکفیر میکند و تکفیری سره دارد. برای خطاب آن سویهی ناسره از اهل سنت بهتر است از تعبیر یزیدی استفاده کرد...
نزدیک به دو سال پس از به خیابان ریختن جنبش فواحش و پویش پتیاره هنوز خبری از کار فرهنگی کارشناسی و درازمدت آخوندهای پروانهیی و پاسدارهای پراگماتیست و دیگر مذهبیهای صورتی در امر حجاب شرعی نیست. این یعنی کار فرهنگی اسم رمز آنها در عقبنشینی سراسری در جنگ احزاب حجاب بوده است...
در مشترک لفظی نظام، آن سویه از معتقدین به نظام که نظام را نظام قدرت عرفی میدانند و نه نظام شریعت قدسی، برای حفظ نظام عرفی از خرج کردن جان مقدس امام زمان هم ابائی ندارند...