eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
486 عکس
40 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
جنگ امی یعنی کنش دش‌من در هر نقطه از پهنای امت به واکنش ام‌القرای آن منجر شود؛ و نه این که ما تنها در چهارچوب‌های ملی با دش‌من امت درگیر شویم...
اسرائیل آکادمی‌های نظامی ما را در این جنگ نخواهد زد؛ اما کاش خودمان تا پیش از جنگ بعد این آکادمی‌های ملی مدرن را بسته باشیم...
فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم. دش‌من اگر از شما خون می‌ریز با خون ریختن باید از او خون‌خواهی کنی تا از خون‌ریزی دست بکشد...
دانش‌گاه امام حسین به هم‌آن دلیلی به بن‌بست در معرفت و گسست از نهضت رسیده است که دانش‌گاه امام صادق طی سال‌ها رسیده بود...
عملیات اول موشکی ایران به اسرائیل آن قدر دردناک نبود تا او را از تلاش برای شهید کردن سید حسن نصرالله باز بدارد؛ درست مانند عملیات دوم موشکی ایران به اسرائیل که اگر به قدرش دردناک بود از تلاش برای شهید کردن سید هاشم صفی‌الدین بازش می‌داشت...
با جنگ به قاعده‌ی ملت نمی‌توان از قواره‌ی امت صیانت کرد‌...
تاوان خون گرم، خون گرم است؛ نه بتن و آهن سرد...
سامانه‌ی صوتی مصلا تعریفی نداشت. خطبه‌ی عربی حضرت ره‌بر که شروع شد رادیوی گوشی را باز کردم. لحن آقا خسته بود. خطابش با عموم شیعه‌های لبنانی‌ دل‌داری در عزاداری بود و با حرکت حزب‌الله الهام‌بخشی برای نوسازی؛ ظهر از صحن مصلای طهران امید می‌جوشید...
خطبه‌ی جمعه که منبر دعوت باشد می‌شود هم‌این نماز جمعه‌ی طهران که از اول صبح عوارضی قم-کاشان محیط را به هم ریخته بود.‌ خطبه‌ی نماز جمعه که منبر وحدت بشود، صلاة ظهر در کوچه‌ی پشتیش هم تکانی به کسی نمی‌دهد...
اسرائیل جرثومه‌ی بدعت است؛ اگر نه می‌دانست که با حذف سنت حماس یا سنت حرکت حزب‌الله آن‌ها بیشابیش نهضت‌تر می‌شوند، و این نقض غرض آن همه حمله‌های ریز و درشت است...
عادت این سال‌های حضرت ره‌بر آن است که نماز جمعه را می‌خوانند و نماز عصر را کس دیگری می‌خواند. ام‌روز اما ایستادند و خود نماز عصر را هم خواندند. هیچ عجله‌یی برای ترک مصلا در کار نبود...
خبرش از بیروت و از لبنان می‌رسید که این جا و آن جا نشسته‌اند و گفته‌اند: ایران، سید حسن را فروخت. ما خون دل می‌خوردیم، اما پادزهرش را خود حضرت ره‌بر زد که دو خطبه زیر آس‌مان طهران سینه‌‌اش را سپر کرد. ام‌روز سید علی حسینی خامنه‌یی، چه قدر برایم سیاووش بود...