صدای خودروهای امدادی تمام شد، اما بوی تند سوخت تا ایوان خانه آمده است. جنگندهها رفتهاند اما پهپادها هنوز آن بالا میچرخند و زوزه میکشند؛ شاید پی بررسی نتیجهی حملهی هوایی امروز به ضاحیهی بیروتند...
پریروز و دیروز بیروت آرام بود و اسرائیل دمشق را زد. زدن دور و اطراف فرودگاه بیروت در امروز بیش از آن که ربطی به نتیجهی انتخابات در امریکا داشته باشد به شلیک نخستین موشکهای فاتح ۱۱۰ حرکت حزبالله و رد شدنشان از پدآفند ارتش اسرائیل و خوردن فرودگاه بنگوریون مربوط است...
آن چه مجمع محققین و مدرسین در قم مقدسه خوانده میشود نمونهی نزدیک تشیع صهیونی است، آنتیتز انقلاب، پروتستانهای سترون؛ حوضهی بدعت که به جنگ حوزهی نهضت آمده است...
پرسید: ایران نمیزند؟ این جا در لبنان هم دست دولت ما را خواندهاند؛ نگرانند که وعدهی صادق سه نشود. گفتم: ایران و عراق و سوریه و لبنان همآن ابتدای طوفان الاقصی باید وارد جنگ با اسرائیل میشدند؛ مشکلات کار را که خودتان در لبنان میدانید؟ گفتم: میزنیم؛ سید القائد میزند...
ضاحیهی بیروت و کوچهپسکوچههایش یک رائحهی خاص دارد: مخلوطی از بوی شرجی و بوی قهوه و بوی قلیان و بوی عطر تلخ و گرم عربی. و این رائحهی همیشه از بیروت تا جنوب در مشام تو است. این سفر اما در ضاحیهی تخلیه شده از جمعیت هنوز به بوی بیروت نرسیدهام...
مسألهی سکولارهای راست ایرانی با چپها شریعت نیست، قدرت است. این است که بیرون از جنگ قدرت راست و چپ هر دو در لشکرکشی بر شریعت و شریعتمدارها پشت دست همند...
راستهای سکولار ایرانی جای متهم کردن چپهای سکولار ایرانی به نفاق یا نفوذ، درستش آن است که خود را هم در آیینه دیده باشند...