eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
429 عکس
31 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
زادروز خانم زینب روز راوی است...
زینب تعلمنا...
پهپاد اسرائیلی که روی سرمان چرخ می‌زد را به چشم می‌شد دید. وسط جلسه‌مان زیر آن درخت، هم یک ساخت‌مان در فاصله‌ی ما و ساحل را زدند. ماه‌ها بود که هم را ندیده بودیم. گفت: پوتینت تازه است. گفتم: دو پوتین پیش از این در لبنان پاره کرده‌ام و این سومی است...
پرسید: ایران نمی‌زند؟ این جا در لبنان هم دست دولت ما را خوانده‌اند؛ نگرانند که وعده‌ی صادق سه نشود. گفتم: ایران و عراق و سوریه و لبنان هم‌آن ابتدای طوفان الاقصی باید وارد جنگ با اسرائیل می‌شدند؛ مشکلات کار را که خودتان در لبنان می‌دانید؟ گفتم: می‌زنیم؛ سید القائد می‌زند...
خودروی آن برادر حرکت حزب‌الله را در سیطره‌ی ارتش در ورودی شهر صیدا زده بودند و ما از خط مزدحم و قفل رفت به خط آمد راندیم تا بتوانیم به سیطره برسیم. چند سرباز ارتش و چند صلح‌بان کلاه‌آبی هم زخمی شده بودند. دردآور اما شهادت دو خواهر کوچک آن برادر هم‌راه او بود...
ضاحیه‌ی بیروت و کوچه‌پس‌کوچه‌هایش یک رائحه‌ی خاص دارد: مخلوطی از بوی شرجی و بوی قهوه و بوی قلیان و بوی عطر تلخ و گرم عربی. و این رائحه‌ی همیشه از بیروت تا جنوب در مشام تو است. این سفر اما در ضاحیه‌ی تخلیه شده از جمعیت هنوز به بوی بیروت نرسیده‌ام...
مسأله‌ی سکولارهای راست ایرانی با چپ‌ها شریعت نیست، قدرت است. این است که بیرون از جنگ قدرت راست و چپ هر دو در لشکرکشی بر شریعت و شریعت‌مدارها پشت دست همند...
راست‌های سکولار ایرانی جای متهم کردن چپ‌های سکولار ایرانی به نفاق یا نفوذ، درستش آن است که خود را هم در آیینه دیده باشند...
انقلابی‌های ایران به نسخه‌ی انقلاب لندنی احتیاج ندارند؛ بیش از آن هم از نسخه‌های ضدانقلاب‌های طهران بی‌نیازند...
جنگ نرم تا سخت با کفار سکولار ایرانی تمامی ندارد. تو می‌توانی از پخت خوراک هشت‌پا در غذاخوری‌های بندر چشم بپوشی اما آن‌ها با فروختن کالباس خوک در فروش‌گاه‌های پای‌تخت نبرد با شریعت را ادامه می‌دهند؛ حتی یردوکم عن دینکم إن استطاعوا...
دانش‌جوی مسلمان مؤمن آل‌ فرعون است؛ اگر نه اقتضای ذاتی آکادمی مدرن هم‌این برهنه شدن در صحن آن و کفر گفتن در کلاس‌ها است. شهید دی‌روز سیطره‌ی شمالی صیدا، حسین امین شومر، را نمی‌دانستم که زمانی در ایران درس خوانده است، در دانش‌گاه علم و صنعت طهران...
هر جنگ صدایی دارد. صدای جنگ با عراق شاید ای لشکر صاحب زمان صادق آهن‌گران بود؛ صدای جنگ در سوریه شاید منم باید برم رضا نریمانی بود. صدایی که از جنگ در لبنان با اسرائیل شاید شنیده‌ام: اذان صبح حسین صبح‌دل آمیخته با صدای پهپاد اسراییلی بالای سر ضاحیه‌ی بیروت...
صدای تیر هوایی برادران که بلند می‌شود یعنی باید تخلیه کنی و فاصله بگیری، چه حمله‌ی هوایی در پیش است. ما می‌شنویم و تازه می‌رویم در شبکه‌های اجتماعی که ارتش اسرائیل که جا را هدف اعلام کرده تا ببینیم به ما می‌خورد که خالی کنیم؟ در واقعیت اما به این نقشه‌های خود هم ملتزم نیستند.‌..
من در تاریکی صدای انفجارهای ضاحیه‌ی بیروت را می‌شمارم تا ببینیم ارتش اسرائیل چند هدف از آن چه ام‌شب اعلان کرده است را زده است تا بخوابم‌. حاج اما خون‌سرد در آش‌پزخانه زیر نور گوشی پیاز رنده می‌کند تا برای ما شام درست کند. دود از کنده‌ بلند می‌شود، از رزمنده‌های دهه‌ی شست...
پس از نماز عشاء، هم‌آن طور خسته و نشسته در انتهای شبستان مسجد چشم‌هایم گرم شده بود. رفقاء آن جلو مولودی داشتند و کف می‌زدند. خواب و بیدار این در ذهنم بود که حتا اگر این جا لبنان چندمذهبی با انبوه تبلیغ ضد شیعی نبود، باز با معیارهای ایرانی و طهرانی هم کف زدن کف مسجد به جا نیست...
ارتش اسرائیل روزها بی‌هوا می‌زند و این بازی اعلان نقطه‌ی حمله‌ی هوایی برای شب‌ها است تا آسایش مردم را بگیرد و به تدریج منطقه را تخلیه کند. از اول شب شلیک هوایی برادران برای هشت‌دار است و تا نیمه‌شب نقطه به نقطه و بیرون از نقطه را می‌زند و گاه تا بعد از نیمه‌شب ادامه می‌دهد...
سال‌ها است که جنگ در لبنان با جنگ با ایرانی‌های لبنان شروع می‌شود و با عبور از جنگ با لبنانی‌های لبنان به جنگ با اسرائیل در جنوب لبنان می‌رسد؛ جنگ روایت...
آن چه در قم مقدسه مجمع محققین و مدرسین خوانده می‌شود نوک یک کوه یخ در پهنای جهانی شیعه است؛ این که خط استحسان چه گونه با انکار خط اجتهاد به اثبات خط اجماع و حتا خط اباحه می‌رسد...
مجمع خودخوانده‌ی محققین و مدرسین در قم مقدسه تنها نمای یک جریان در حوزه‌های شیعه است که نام دیگر اعضای این زیست‌‌جهان را کم‌تر شنیده‌ییم؛ پروتستان‌های سترون. جریانی که می‌خواهد شبانان شیعه در دنیای مدرن باشد اما تشیع مصطفوی و حتا صفوی بز دست این‌ها نداده است...
این چند روز در دومین منطقه‌ی ناامن بیروت در ضاحیه بوده‌ییم؛ با این همه پس از حمله‌ی هوایی دی‌شب و پری‌شب‌ها باید خالیش کنیم. جای تازه‌یی که پیدا کرده‌ام اما در نخستین منطقه‌ی ناامن ضاحیه‌ی بیروت است. می‌پرسم: این جا اگر با لیوان شربت شهادت می‌دهند آن جا با پارچ می‌دهند؛ برویم؟ یا چه...
اگر برابر اراجیف پروتستان‌های سترون در مورد تطبیع اشغال قدس صدامان بالا می‌رود و برای مجمع محققین و مدرسین لشکر می‌کشیم اما برابر اراجیف هم‌آن‌ها در مورد تطبیع کشف حجاب با صدای پایین رد می‌شویم شاید معناش آن است که در مشترک لفظی نظام، نظام را نظام قدرت و نه نظام شریعت می‌دانیم...
آخر الدواء الکي؛ عفونت عرفی‌سازی در بدنه‌ی پروتستان‌های سترون آن قدر پیش‌رفت کرده است که کار از جهاد تبیین با آن‌ها گذشته است، و جهاد تکفیر باید کرد...
عفونت عرفی‌سازی...
سرطان پروتستان...
پس از حمایت از لخت شدن در آکادمی، حمایت از خوک خوردن در کوچه، تازه‌ترین مرحله‌یی است که جنبش فواحش در ایران اسلامی قفلش را باز کرده است؛ سکولارهای هار، همه چیزشان به همه چیزشان می‌آید...