هم‌راهی یک خانم محرم با حجاب کامل با کارگزار ارشد نظام در ضرورت‌های پذیرمان‌های گردهم‌آیی‌هایی فرامرزی بد نیست، خوب است؛ چه تعظیم شعائر شرعی است.‌ آن چه مایه‌ی وهن نظام اسلامی است فرستادن ورزش‌کارهای زن ایرانی با نیم‌شل‌وار بالای زانو و لچک روی ملاج به میدان‌های جهانی است...

در بالاشهر اشرفیة‌ تنها بیرق قوات‌چی‌ها را می‌دیدیم، هم‌آن طور که در بشامون تنها بیرق دروزی‌ها به چشم می‌خورد، و در صیدا بیرق احزاب سنی‌. این ضاحیه‌ی جنوبی بیروت و جاده‌های جنوب لبنان بود که پرچم حرکت حزب‌الله و پرچم لبنان یک در میان بود؛ تنها ملی‌گرایان سرزمین بی‌ملت لبنان...

الوطنیة في لبنان ولدت ميتة...

قانونی کردن پوشش عرفی اکثریت، معنای ساده‌اش آن است که سال به سال برای میزان مجاز برهنه گشتن کف کوچه و کافه و آکادمی رأی بگیریم؛ وحی را هم بگزاریم در کوزه آبش را بخوریم...

خلاف زعم سقیم دستاربندهای پروتستان، اکثریت حد وسط استدلال شرعی نیست...

این م.ن اگر نبود و یاوه‌گویی‌هاش در رسانه‌های داخلی به نفع تطبیع کشف حجاب و در رسانه‌های خارجی به نفع تطبیع اشغال قدس، نشان دادن مصداق درشت تشیع صهیونی به این راحتی نبود...

دش‌من در خانه است؛ این تقریر ساده‌ی جدایش امت ابراهیم از امت اسرائیل درون ملت ایران است...

رهاسازی محیط رایان پیش‌نیاز رهاسازی محیط عیان است...

عقب‌نشینی کارگزاران مکتبی نظام برابر برگزاری کنسرت خیابانی در ام‌القرای امت باعث نشد تا سکولارهای هار ایرانی اندکی از چنگ و دندان نشان دادن در این پرونده به آن‌ها کوتاه بیایند؛ حتی یردوکم عن دینکم...

‏عقل سالم را پای بساط ساز در کنسرت و ارکستر نخواهی یافت...

بدخیم‌تر از آخوند درباری، آخوند عرفی است؛ طلبه‌ی صورتی...

بیرون از دین برهوت است‌...