ما میگفتیم: عارضهی پس از ۲۱ روز؛ جانسختها میگفتند: پس از ۴۱ روز؛ شبیه دریازده شدن است یا درهزده شدن؛ که عطش خشکی یا دشت را داری و کلافهیی. معرکهی جنگ هم هماین است. به قول رزمندههای قدیمی صفربیستویکت که عود میکند عطش خانه و شهر در جانت میکشد و پی مسیری برای برگشتی...
به بدعت باید پاسخی در تراز نهضت دارد؛ پاسخ بدیع. پاسخ سنتی به بدعت، محاسبهی خطای او را تصحیح نمیکند...
خط استحسان در ستاد کل نیروهای مسلح تا ستاد مشترک سپاه تا ستاد سازمان بسیج نمیتواند خط اجتهاد ولی امر مسلمین را امتداد بدهد؛ این، کار خط اجتهاد در آنها است...
آن چه بینهی ایرانشهر خوانده میشود خود را رقیب تورانشهر و بدوشهر و حتا پشتونشهر تعریف میکند؛ اگر نه کمابیش رفیق وفیق شهرفرنگ بوده است...
ملیگرایی ایرانی پایش را از میلههای مرزی آن سوتر نمینهد؛ اگر بنهد، خواهناخواه مبدل به امپریالیسم پارسی میشود: امپراطوریسازی ایرانشهری...
بستن شاهرگ کیان موقت اسرائیل خرجش یک پهپاد سرگردان است که حرکت مقاومت اسلامی در آذربایجان از ناکهجایی در بیآبانهای عراق بلندش کند و بکوبدش به خط لولهی باکو-جیحان؛ اگر در چندهزار روزمره و زمینگیر نشده باشیم...
جنبش فواحش این روزها از کف کوچه و کافه و آکادمی به حیاط دولت آمده است و از آن جا برای شریعت محمدی و حجاب شرعی شاخ و شانه میکشد و شهرآشوبی میکند...
به شهادت نهج، اینها که نه به جنگ میگویند خاصهی اولیای حضرت الاه نیستند...
کارگزارهای سکولار نظام را با انکار اقامهی سخت شریعت میتوان شناخت؛ هماین کفار ایرانی ساکن ساختمان دولت که به جنگ حجاب شرعی آمدهاند...
اگر آموختن عربی معیار را تمام کردهیید و یکدو لهجهی عربی عراقی و شامی را میفهمید، اکنون نوبت عبریآموزی است. عبری و عربی همخانوادهاند و هماین است که اگر عربی بدانید کمابیش یکسوم راه در عبری آموختن را پیشاپیش طی کردهیید...
نامتقارن بودن جنگ ما به جنگ طرف کلاسیک با طرف چریک نیست، به جنگ طرف سکولار با طرف مکتبی است...
هنگامی که در محیط رایان و عیان ایران رو در رو میتوان با امت پارسی اسرائیل، نرم تا سخت جنگید، تکلیفی به اردوکشی تا دورادور لبنان و فلسطین برای جنگ با اسرائیل نیست؛ دشمن نزدیک، دشمن دور...
دولت سکولار التقاط به طور رسمی شریعت محمدی و حجاب شرعی و اقامهی آن را خلاف امنیت ملی معرفی میکند. پیش از حسینیه کردن کاخ سپید در امریکا، نهاد ریاست جمهوری در ایران را به حسینچیها باید باز گرداند...
این روزها سکولارهای مستفرنگ به خودشان میگویند: میانهرو؛ به مکتبیهای متشرع میگویند: تندرو...
إنما یتقبل الله من المتقین. آن که با تعلیق شریعت پی امنیت ساختن برای مملکت است و با هجو حجاب امی پی بسط قدرت ملی است، کوشش بیهوده میکند و آب در هاون میکوبد...
جدال یک رسانهی مکتبی نیست، سکولار است. و مانند تمام رسانههای سکولار فعال روی آن چه محور مقاومت خوانده میشود، کارویژهاش مشترک لفظی ساختن از مقاومت و نهضت و انقلاب است، و عرفیسازی آنها و شرعیزدایی است...
درست به همآن دلیلی که به تشیع لندنی احتیاج نداریم، از انقلاب لندنی هم بینیازیم...
شاید تنها فائدهی رسانهی جدال هماین باشد که به ما نشان میدهد: انقلاب منهای فقاهت چه سر و شکلی دارد...
همپا شدن با چپها ما را به راه راست نمیبرد؛ به محیط هپروت شاید...
آن که خاکریز شریعت محمدی و حجاب شرعی را جبههی کاذب میخواند همسنگر ما نیست...
کف فتنهی تقلب یک بار دفتر مجمع خودخواندهی محققین و مدرسین را تصرف کردیم و تحویل برادران دادیم. بروید ببینید چه کسانی دفتر را برای آنها بازگشایی کردند و چه کسانی هر وقت از قم مقدسه آنتیتز نظام را میخواستند از این دستاربندهای سکولار مصاحبه و بیانیه گرفتند...
دستاربند سکولار و پاسدار پراگماتیست و مذهبی صورتی ارکان یک خیمهاند...