eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
490 عکس
41 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین در نجف مجاور شده است و آن قدر نزدیک که برای نماز صبح، قبله‌ را با دیدن جهت مناره‌های حرم از پنجره‌ی اتاق محاسبه می‌کردم. دی‌شب از این برایش می‌گفتم که شاخصم در خرید این خانه در قم آن بوده است که پیاده بتوان از آن تا حرم خانم آمد و‌ هر بار نیم ساعت در راهم...
زائر بیاده، آستانه‌ی عتبه را تا در خانه‌ و تا آخرین کرانه‌یی که در آن گام می‌زند توسعه می‌دهد. ایده‌ی مشخص ما آن بود که تولیت حرم‌ مطهر از بسنده به قلب عتبه به تولیت عروق سیاه و سرخ منتها به آن و به تمشیت جاده‌های بیاده باید توسعه بیابد...
روی محور بغ‌داد به طریبیل به عمان به بیت‌المقدس اگر ما از عراق مقاومت وارد اردن سلطنتی و فلسطین اشغالی نشویم آن‌ها وارد خواهند شد. دی‌روز کسی می‌گفت اسرائیل پس از صحرای سینا پی اسکان آواره‌های فلسطینی در بی‌آبان‌های الانبار است...
در شام قرمه‌سبزی پیدا می‌کردم و می‌خوردم؛ در عراق این جا و آن جا به فارسی صحبت کردن زائرها گوش می‌کنم. اثر تسکینی هر دو در غربت بسی جواب است...
از درگاه تفتیش که رد شدم بوق زد. برگشتم و کمربندم را هم در آوردم و زیر دشداشه شل‌وار را خاکی دید. پرسید: انت من حشد؟ می‌گویم: حشد عراقی است. می‌گوید: های زی عسکری؟ می‌زنم به هم‌آن خط: با این لباس کوه‌نوردی می‌کنیم‌. طرف در کفی عراق تجربه‌یی از کوه‌نوردی ندارد و شل می‌دهد...
سید مجتبا حسینی، نماینده‌ی حضرت ره‌بر در عراق، سال‌ها در سوریه از نزدیک با قضیه‌ی فلسطین در گیر بوده و در ایران در کار با اهل سنت بوده است. هم‌این بود که نشست ام‌روزمان برای هم‌دلی با حضور حوزویان نجف در استان الانبار و اعتصام طریبیل بسی سازنده بود و تا اصل تبلیغ بیاده پیش رفت...
سید مجتبا حسینی دفتر حضرت ره‌بر را تعطیل نکرد، تا آن جا که ترکش خم‌پاره‌ی مسلحین در سوریه از پنجره‌ی دفتر داخل می‌آمد؛ این را شنیده بودم. آن چه نشنیده بودم تلاشش برای برپایی دادگاه شرعی برای شبه‌نظامی‌های سوری‌ بود که به بهانه‌ی نبرد با مسلحین با مردم بدرفتاری کرده بودند...
نمره را به کفش‌دار دادم و‌ پوتین‌هام هم‌این روبه‌رو بود. یک‌چند دفعه میان پوتین‌ها و من رفت و برگشت؛ باور نمی‌کرد یک شیخ معمم در نجف پوتین بپوشد. اشاره کردم که هم‌آن‌ها مال من است؛ ناباور به من داد. سرش را در پنجره‌ی کفش‌داری خم کرد که آیا در واقع آن‌ها را خواهم پوشید؟ پوشیدم...
حتا اگر شل‌وار می‌پوشی نباید پاچه‌اش از زیر دشداشه بیرون باشد؛ با دشداشه نباید کتانی یا پوتین پوشید. دشداشه‌های خلیجی مال خلیجی‌ها است. دم‌پای دشداشه روی صندل می‌نشیند و کوتاه‌تر از این مال سلفی‌ها است. بیرون حلقه‌ی حرم یا موسم اربعین عراقی‌ها به اسلوب سنت لباس خود حساسند...
در باره‌ی حوزه‌ی نجف و حتا حوزه‌ی قم در نسبت سنت/نهضت حرف نیست؟ است. با این همه هر که محیط آشوب‌ناک عراق را دیده باشد می‌داند که شارع‌الرسول نجف لنگر این کشور است و اندکی نباید خدشه به آن وارد آورد...
خودش مستقیم از خانه به درس خارج فقه شیخ باقر ایروانی در صحن حضرت فاطمه‌ی عتبه‌ی علویه رفته بود و من در مهمان‌خانه‌ی دفتر حضرت ره‌بر پس از نماز صبح خوابیده بودم. سر صبحانه گفتم: اگر می‌دانستم می‌آمدم. صوت آن در محیط رایان است اما زانو زدن پیش استاد در محیط عیان مزه‌ی دیگری دارد...
از فرودگاه بیرون آمده‌ییم و رو به رای‌زنی فرهنگی سفارت می‌رویم، اما با ایمان باید تماس بگیرم که گویا در ضاحیه است. به حسین زنگ می‌زنم تا از او بگیرم. حسین می‌گوید: به هادی می‌گویم برایت بفرستد، من این جا تحت القصف استم. زیر آتش اسرائیلی شماره یافتن و شماره دادن کار آسانی نیست...