مسیر سادهی آوردن تودههای تشیع صفوی پشت سر تشیع مصطفوی، نیز خالی کردن مشت تشیع صهیونی، آوردن کوه کرمل، قبلهی فرقهی بهائیت، در آماج موشکهایی است که از ایران و عراق و یمن و لبنان به حیفا شلیک میکنید؛ شخم زدن بیتالعدل، باغهای بهائی و قبر باب با موشکهای نقطهزن سپاه اسلام...
فرقهی ضالهی اختر، ستون پنجم عیان تا رایان ارتش صهیونی اسرائیل در ایران است؛ از آن سال که در خیابان شعار نه غزه، نه لبنان میدادند تا امسال که از اقامهی حجاب و ازالهی اسرائیل دوقطبی میسازند...
الحرب الصلبة مع کیان اسرائیل من إیلات الی المطلة دون الحرب الناعمة مع امته من طهران إلی بیروت هي مهمة غیر مکتملة...
שמע ישראל: بشنو ای اسرائیل؛ جدای شروع نمازهای روزانه این آخرین کلامی است که جهود در حال احتضار بر زبان باید بیاورند...
توتم تشیع صهیونی شیر تعزیه است؛ برای پنجه کشیدن به تشیع مصطفوی در پوست تشیع صفوی میرود...
گفتار تشیع صهیونی را همه شنیدهییم: اهل غزه ناصبیند، مسجدالاقصی نه در شام که مسجد کوفه در عراق است، خطر سنیها از جهود بیشتر است، نه غزه نه لبنان، چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است، سوریه را رها کن فکری به حال ما کن، خودروسازی ما اسرائیل ما است، اسرائیل نام خدا است...
عصر روز قدس پیاده از خانه تا ابتدای جادهی عتبهی قدس خواهیم رفت؛ در نقطهی چاووش شهر نهال زیتون خواهیم کاشت و به قبلهی اول مسلمین سلام خواهیم داد و نماز مغرب خواهیم خواند و افطار خواهیم کرد و باز خواهیم گشت...
سنی امریکایی و شیعهی انگلیسی را در یک شاخصه میتوان یککاسه کرد: تطبیع. هماین است که اکنون میتوان این دو سویه از امت اسرائیل را به نام تازهشان خواند: تسنن صهیونی، تشیع صهیونی...
گفتار جنبش عدالتخواه دانشجویی، گفتار اهل نهضت نیست، گفتار اهل سنت است؛ اهل سنت خمینی. هماین است که سنت و مکتب خمینی برای آنها امتداد معناداری در نهضت و مکتب خامنهیی ندارد...
نصیحت متأخر از حجت است؛ کسی میتواند مدعی النصیحة لأئمه المسلمین باشد که حجت معتبر شرعی در دست داشته باشد...
سینماگرها خالق شخصیتها و موقعیتهای داستانهایی استند که میسازند. حال پرسش ساده از ایشان هماین است که خدای داستانهای سینمایی آنها خدای خالق است یا خدای مخلوق؟ یا چه...
داستان دینی آن داستان است که خدایی در آن در حال تمشیت است؛ با این همه خدای داستان دینی را کمابیش داستاننویس تمشیت میکند. این یعنی در این اقانیم مشرکانه خدای داستان دینی خدای پسر است. داستاننویس که است؟ روحالقدس، و شاید حتا خدای پدر...
داستان نادینی تهی از امری الاهی است و از سنخ کفر است. آن چه داستان دینی خوانده میشود اما با خلق امر الاهی از سنخ شرک است. خلق خدایانی دستنوشتهی داستاننویس که در کف مشیت اویند، که تلاش میکند که ما بپنداریم حضرت الاه است و او ملهم از روحالقدسش...
داستاننویس خاطرهنویس نیست که نقل کند؛ خلق میکند. نخستین امری که داستاننویس و سینماگر دینی در دنیای دستسازشان خلق میکنند خود خدا است؛ تا برسیم به خلق انبیاء و خلق اوصیاء و خلق مناسک و خلق معجزات. هر داستان دینی یک بتخانهی کامل است که گاه روی پردهی سینما هم میرود...
فویل للذین یکتبون الکتاب بأیدیهم، ثم یقولون هذا من عند الله، لیشتروا به ثمناً قلیلاً؛ فویل لهم مما کتبت أیدیهم، و ویل لهم مما یکسبون. میفرماید: نان داستاننویسی دینی خوردن ندارد و سینماگری دینی...
نخستین پرسشی که داستاننویسها و سینماگرها و هر آن که هنرمند خلاق خوانده میشود باید به آن پاسخ بدهند هماین آیه است: ءالله اذن لکم أم علی الله تفترون؟ یا چه...
سر افطار داستان انتقام سخت حاج قاسم پس از حملهی هوایی اسرائیل به پایگاه تیچهار را تعریف میکرد. محمد مهدی لطفی نیاسر و پاسدارهای پدآفند و پهپاد و سامانهی ۱۵ خرداد که خوردند، حاجی خطوط ارتباط با ایران و واخ را بست و جولان و آن چه اسرائیل در آن داشت را با هفتاد موشک شخم زد...
تنها چارهی سکولارهای هار، سلاح سخت در دست مکتبیها است؛ چه سویهی عبری آنها و چه سویهی پارسیشان. درنده شدن گام به گام آنها و اینها با غلاف شدن گاه به گاه سلاح مؤمنین درون و بیرون مرزهای ایران را که دیدهییم...
فرمود: بههشت زیر سایهی شمشیرها است. و هر که پای پرتابگر موشکهای زمین به زمین با آن صفیر کرکننده نشسته باشد که یک شانهاش را یکنفس به طرف عمق دشمن شلیک میکند، طعم این حدیث را به گوش چشیده است...
تقسيم الأمة إلى وحدات الوطنية، ضد إسرائيل و أمته الموحدة، يكسر قدرتنا على القتال معه...