ایران امروز امالقرای امت احمد است؛ هماین است که اسلامشهریها پی رباط در ایرانند و یکی پس از دیگری برای آن به شهادت میرسند و ایرانشهریها پی فرار از آنند و یکی پس از دیگری از آن مهاجرت میکنند...
مسجد اهل سنت یعنی چه؟ مگر اهل سنت یک مذهب و مشرب دارند که یک مسجد داشته باشند...
این اهل سنت محمدی که این جا و آن جا پی ساختن آن چه مسجد اهل سنت میخوانند استند، مسجدهایی که شیعه در آن نماز میخوانند را مسجد نمیدانند؟ یا چه...
شیعی و سنی ممکن است محراب و منبر متفاوت داشته باشند، اما مسجدشان متفاوت نیست؛ همآن طور که قبلهشان متفاوت نیست...
به پارسی سلیس نوشته است که اگر در نهاوند بودم بر سپاه اسلام شمشیر میکشیدم. انتظار دارید که هزار سال پیش پدران گبر هممشربش با کار درازمدت فرهنگی مسلمان میشدند و شمشیر شرکشان را در ایران غلاف میکردند؟ یا چه...
هماین گبرپدرهایی که هم اکنون پس از چهارده قرن هنوز هوس جنگیدن با سپاه فاتح اسلام در نهاوند را دارند، خود سادهترین دلیل بر آنند که ایران بی لشکرکشی مسلمانها و شمشیر کشیدن آن بر مستکبرین ساسانی به تمامی اسلام نمیآورد...
موضع ایرانشهریها نسبت به فتح ایران به دست عربهای مسلمان را با موضع ایشان نسبت به حملهی امریکاییهای صلیبی به ایران را کنار هم بگزارید تا در یابید که اسلام و ایران برای آنها چه نسبتی با هم دارند...
انقلاب لندنی نسخهی روزآمد تشیع لندنی است؛ تفاوتشان تنها هماین موی فرفری جای عمامهی نجفی است...
جمهوری منهای شریعت امتداد ایدهی انقلاب منهای فقاهت است، امتداد ایدهی اسلام منهای روحانیت؛ مبارزه با امپریالیسم و حتا مبارزه با صهیونیسم هم نکتهی انحرافی معمای چپها است...
شورش کارگری را نمیدانم؛ رسانهی سکولار جدال و شبکهی پشتبان آن اما فاش پی شوراندن معتقدان به جمهوری اسلامی برابر شریعت محمدی است...