عاقبت آخوندهای پروانهیی و طلبههای صورتی و دستاربندهای کراواتی هماین سفیدشویی روسریسوزها و مسجدسوزها و مصحفسوزها است...
آن اردوگاه انتخاباتی که با هتک شریعت محمدی و حمله به حجاب شرعی پی جمع رأی حرام است، آخرین کاری که حق دارد بکند هماین تفسیر کردن قرآن و سر دست گرفتن نهجالبلاغه است...
طلبهی سطحی سطح یک و دو و سه حوزه را به اسلوب دانشگاه پاس کرده است اما آن قرآن را از رو نخوانده است که بداند در سورهی اعراف فواحش و إثم و بغی چه معنا میدهد، و کلیدواژههای وحیانی را به عرف کوچه و کافه و آکادمی تفسیر میکند...
کسی اجبار شیعه به پوشیه را ندیده است؛ همه اما کشیدن حجاب از سر زن مسلمان به دست شما را دیدهاند و سوزاندن مصحف و مسجد و مدرسه. سکولارهای هار ایرانی، پی تشکیل دولت چندم رضاخانید...
با باز کردن کراوات و بستن دستار هیچ جدیدالإسلامی حجةالإسلام نشده است...
حجابستیزی اردوگاه انتخاباتی سکولارهای شرمنده و درندهی ایرانی با هماین شیب اگر پیش برود در دولت سوم رضاخان باید منتظر کشتار دوم در مسجد گوهرشاد باشیم...
رأی مشورتی ما به نامزدهای انتخابات مشروط است؛ مشروط به اقامهی شریعت به دست او. ما به هیچ نامزد رأی سپید-امضاء نمیدهیم...
تکلیف ما در مدرسهی وتر مشاورت با تمام جبههی نهضت در داخل و خارج ایران بوده است، هر چند در این انتخابات با شخص سعید جلیلی مشاورتی نداشتهییم. علی شریفی زارچی اما به وقتش باید در بارهی مباشرت در غائلهی ژینا و هتک فاحش مرجعیت عظمای شیعه توسط شاگردان شنیعش توضیحی داشته باشد...
جنبش فواحش و ارتش فواحش در کوران غائلهی ژینا با ارجاع به واژهی قرآنی فواحش در سورهی اعراف ساخته شد: معصیت با فضیحت. برای این که بدانیم آیا میتوان معنای پارسی آن را هم اراده کرد کافی است موضع پسماندهای این شورش نسبت به همجنسبازی یا ازدواج سپید یا دوستپسر گرفتن را پرسید...
خبر بد برای سکولارهای ایرانی این است که نه در گذشته شاگرد شیخ محمد تقی مصباح یزدی بودهام و نه اکنون مشاور سعید جلیلی استم؛ و این روزها بیشتر مستشکل و منتقد این دو بزرگوارم. یعنی: در پسآی شیخ مصباح و سعید جمهور، روزگار نظری و عملی سکولارها تیرهتر خواهد شد و روشنتر نمیشود...
ابطالطلبهای سلیطه و حجابستیز ایرانی دستشان اگر به حکمرانی برسد دولت سوم رضاخان را تشکیل خواهند داد...