eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
481 عکس
37 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت اقلیت محمد مهدی فاطمی صدر از نهضت امت را در محیط ایتا در این کانال بخوانید: https://eitaa.com/fatemisadr_ir
‏و هر آن جا که اذان می‌گویند، امت ما است...
آن گاه خواهی دانست، آن گاه به تو معلوم می‌شود که نیزه‌ی مرد پارسی دور رفته است. آن گاه به تو معلوم می‌شود که مرد پارسی خیلی دور از پارس جنگیده است...
آن برادر حرکت گفت: بی عمامه بیایید. گفتم به جهت سنی‌نشین بودن منطقه می‌گوید. آن خواهر مدیر اردوگاه آواره‌ها هم می‌گفت: شیوخ محلی از تردد معمم در آن منطقه‌ی شیعه‌نشین منع شده‌اند. تازه فهمیدم به جهت پهپاد‌های اسرائیل می‌گویند که از بالا پی هدف می‌گردند و به طلبه‌ها رحم نمی‌کنند...
پرده‌های عمودی را کشیده‌ییم تا نور بیرون نرود. رفقاء، زیر نور گوشی، بار هم می‌کنند و از خنده ریسه می‌روند و شام املت می‌خورند. از بیرون صدای زوزه‌ی دائم پهپاد اسراییلی بالای سر بیروت تاریک می‌آید...
صیدا سنی‌نشین است و حارة صیدا در حاشیه‌ی آن شیعه‌نشین. از آن همه خانه‌ی سنی و شیعی، ارتش اسرائیل آن خانه را زده بود؛ تمام خان‌واده شهید شده بودند و تنها یک کودک سه ساله زنده مانده بود. پرسیدم: مگر نقطه‌ی نظامی بود؟ گفت: نه؛ پیش‌ترها در آن خانه مجلس روضه اقامه می‌شد...
این سال‌ها، از جنوب روسیه تا شمال یمن عادت‌ ما آن بوده است که خامنه‌یی‌چی‌ها منطقه را برای شیعه باز کرده‌اند و شیرازی‌چی‌ها از پی آن‌ها برای باز گرداندن وضعیت مصطفوی به صفوی آمده‌اند و خوب خرج کرده‌اند. اکنون اما شاهد تکرار هم‌این الگو در غرب لبنانیم...
بسی اردوگاه‌های آواره‌های شیعی در مناطق مذاهب دیگر است. برخی سمن‌های فعال در این مناطق مورد حمایت سفارت‌های ضد مقاومت در بیروتند. تلاش این سمن‌ها گویا نفوذ فرهنگی در جمهور مقاومت با آوردن امکانات در کوران کم‌بودها است. گفتم: نفوذ برخی سمن‌ها در پس‌آی زلزله‌‌ی بم به ذهنم می‌آید...
شیخ می‌گفت: جنگ اکنون جنگ آواره‌ها است، و تکلیف جبهه این بار در عقبه مشخص می‌شود. به ذهنم رسید: با بستن مسیرهای هوایی و زمینی محور مقاومت، اسرائیل شیعه را در لبنان در شعب نهاده است تا به اصنام او سجده کنند. شیخ می‌گفت: هر یک دلار که به بیروت برسانیم یک گره از جنگ باز می‌شود...
امریکا تجسد شر است...
پس از نماز مغرب از آستانه‌ی مسجد پا بیرون می‌نهادم که صدای پنجمین انفجار آمد. ارتش اسرائیل از غروب زدن ضاحیه را شروع کرده بود. به خانه که رسیدم در آستانه‌ی در صدای انفجار ششم شیشه‌ها را لرزاند. اکنون آن دورها اذان عشاء می‌گویند و صدای پهپاد و جنگنده در هم بود و مترصد هفتمیم...
صدای تمام‌نشدنی پهپاد ارتش اسرائیل تا آش‌پزخانه‌ی خانه می‌آید. نشسته‌‌ییم و چای پس از شام را می‌خوریم. حاج حسن شوخی و جدی پرسید: خسته نمی‌شود این بالا؟ شیخ گفت: نه، با سوخت مفت جمهوری آذربای‌جان...