🏴 گوشه ای از مصائب اهلبیت علیهم السلام در شام در بیان حضرت زین العابدین علیهالسلام
⚫️ #امام_سجاد علیهالسلام به نعمان بن منذر فرمودند:
مصائب اسارت در #شام بسیار سنگین بود...
⁉️ نعمان پرسید آن مصائب چه بود؟
◼️ حضرت فرمودند:
2⃣(قسمت دوم)
🎺 از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با #ساز و #آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!
⛓ ما را به یک #ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانهی #یهود و #نصاری عبور دادند.
👤 ما را به بازار #بردهفروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.
◾ ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📚 برگرفته از کتاب تذکره الشهداء، ج۲، ص۳۲۳.
◾️ #روایت #امام_حسین #اسارت
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr
🏴 گوشه ای از مصائب اهلبیت علیهم السلام در شام در بیان حضرت زین العابدین علیهالسلام
⚫️ #امام_سجاد علیهالسلام به نعمان بن منذر فرمودند:
مصائب اسارت در #شام بسیار سنگین بود...
⁉️ نعمان پرسید آن مصائب چه بود؟
◼️ حضرت فرمودند:
🎺 از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با #ساز و #آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!
⛓ ما را به یک #ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانهی #یهود و #نصاری عبور دادند.
👤 ما را به بازار #بردهفروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.
◾ ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
📚 برگرفته از کتاب تذکره الشهداء، ج۲، ص۳۲۳.
◾️ #روایت #امام_حسین #اسارت
☑️ @Fatemyeh_ValiAsr