eitaa logo
فاطمیون
246 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
20 فایل
پاسداری از حجاب وعفاف مدافعین چادر زهرایی هرکدام از ما می تواند باتبلیغ شیوه حجاب اسلامی یه مجاهد فی سبیل الله باشیم. @fatemyyon
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیون
... جهانیان هنوز معنای تمدن را نمیدانستند؛ که زن ایرانی در دوره هخامنشیان با آن حجاب مثال زدنی در تمام دنیا حجاب و ارزش زن را نشان داد... هنوز اسلام محمد رسول‌الله ؛روی زمین فراگیر نشده بود که زن ایرانی منزلت و نجابت و حیای زنانه اش را می‌شناخت... هنوز انسیه الحورا؛ اسوه زنان جهان پا به دامان پر برکت خدیجه کبری نگذاشته بود که زنان ایرانی با شال و چادرهای خاص و بلندشان؛ حجاب را در معنای واقعیش نشان دادند... هنوز غربی ها برای منزلت زن تعریفی نداشتند که ایرانی ها جایگاه زن را با حجاب و حیای شرقی بی مثالش نشان جهان دادند... پس حجاب هیچگاه تعریف اسلام؛ حداقل برای زن ایرانی نبوده!!!! حجاب پوشش تحسین برانگیز بانوی ایرانی در تمام دوران تاریخی سرزمین ما بوده...این را تاریخ؛ با حیا و حجاب خاص شاهدخت ایرانی؛ شهربانوی نازنین ایران زمین؛تایید میکند... زنی که حجاب و حیا و نجابت ایرانی وارش او را لایق همسری بزرگمردی چون حسین بن علی و مادری چهارمین امام پاکدل شیعیان کرد.. تاریخ و تاریخ‌دانان نیز در اینکه حجاب از مشرق زمین و سرزمینی بنام ایران به جهان رسیده تردیدی نداشته اند... حال باید دید چرا بانوی ایرانی به جایی رسیده که به تاریخ گهربار حجاب و عفاف در این سرزمین غنی پشت کرده است....!!!! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ کانال برتــر حجاب ✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی 👇 🌸 https://eitaa.com/fatemyyon
فاطمیون
... شب تاسوعا بود که من کنار پنجره غمبرک زده بودم و محو صدای روضه ها و ضرباهنگ طبل های هیات دور و اطرافمان بودم... غم عالم انگار روی دلم نشسته بود...توی جهان فانی نبودم...مدام احساس میکردم این حس غریب هشدار شنیدن خبری غریبانه تر از خودش است! و طبق معمول؛ احساس من؛ غلط از آب درنیامد! عزیزترین رفیق کل دوران زندگانی ام برای بار دوم؛ عازم کربلای اباعبدالله بود و من خبر را که شنیدم انگار سنگینی تمام کوه های عالم به روی شانه هایم نشست... بابت عازم شدن مجددش از شادی روی پا بند نبودم و بابت این اقبال شیرین و بی نظیرش داشتم زیر بار سنگینی کلمه «غبطه» جان میدادم... هر دو روز عاشورا عازم بودیم؛ او عازم کربلای امام حسین بود و من عازم دیار مادری ام برای کمک به مادربزرگی که تهیه اش نذری پر آوازه اش نیازمند کمک های ما بود... آن روز آسمان و زمین انگار آوای قلبم را شنیده بودند که احساس میکردم همزمان با من آهنگ فوق العاده «بهش بگو» را میخوانند... جاده آن روز میخواند... آسمان و زمین میخواند... آش نذری میخواند... و بند بند وجود هم خواه ناخواه دم گرفته بود و میخواند و میخواند و میخواند.... میخواند به نیت دل غصه دار تمام کربلانرفته های ایران زمین... ها...😢  «ترانه بهش بگو»_ یکی از ما دوتا باید بمونه تو میری و سفر باشه به کامت دعای من همیشه پشت راته تو که این قرعه افتاده به نامت نمی دونم چه فرقی بین ما بود ولی صبر دلم اندازه داره تو میری و دل من عاشقونه تموم لحظه هارو می شماره بهش بگو دلم می خواد منم مسافرش باشم تموم دلخوشیم اینه یه روزی زائرش باشم بهش بگو یکی اینجاست که از این زندگی سیره اگه راهش ندی آخر از این دلتنگی می میره کنار گنبدش یاد منم باش بهش بگو یکی خیلی غریبه دلش تنگه برای دیدن تو همش بی تاب عطر بوی سیب همون دیوونه ای که عاشقت بود بهش بگو دیگه طاقت نداره با این که عمرشو پای تو سر کرد داره از دوری تو کم میاره.... https://eitaa.com/fatemyyon