eitaa logo
فاطمیون
246 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.6هزار ویدیو
20 فایل
پاسداری از حجاب وعفاف مدافعین چادر زهرایی هرکدام از ما می تواند باتبلیغ شیوه حجاب اسلامی یه مجاهد فی سبیل الله باشیم. @fatemyyon
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیون
🔴 زنان کاروان آل طه برای خود در کربلا، چاره اندیشه بودند!! 💢 در برخی از روایات است که گفته شده که هر چند حجاب از سر زنان حرم می‌کشیدند، باز حجاب داشتند، این درست است؟ - این روایات‌ها دلیل اهمیت حجاب از نظر ائمه علیهم‌السلام، شهدای کربلا و زنان اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام دارد، حضرت زینب علیها‌السلام و بقیه زنان حرم امام حسین موقعی که پوشش را از سرشان برداشتند، عکس‌العمل و حرف‌هایی را می‌گفتند که از این عبارات فهمیده می‌شود، چقدر مهم بوده است، آنها و خوردند، خیمه‌هایشان گرفته است، اما با این حال استغاثه و احتجاج نمی‌کنند، ولی قضیه در برداشتن از روی صورتشان یا تعرض به حجاب توسط سپاهیان دشمن با ناله، گریه و حساسیت خاصی بیان می‌کنند،😭 همه این ماجرا نشان می‌دهد که از نظر زنان حرم امام حسین علیه‌السلام، اندک خارج شدن از حرم حجاب اسلامی، چقدر برای آنها سنگین بوده است!!👌 در یک روایتی از کوچکترین دختر امام حسین علیه‌السلام نقل شده و در جای دیگر از حضرت سکینه علیه‌السلام نقل شده است که وقتی چادر(عبایه) یا معجر از سرشان برداشته شده، در این قضیه خیلی گریه و ناله کردند که چرا معجر را از سر ما برداشتند؟!😞 که یک دختر سه ـ چهار ساله این گونه گریه می‌کند و نشان می‌دهد که حرم امام حسین علیه‌السلام در آن زمان و اهل بیت علیهم‌السلام، حتی دختر خردسال چادر سر می‌کردند و معجر می‌بستند. رقیه علیها‌السلام این دختر خردسال تا چه اندازه با معارف آشناست و نسبت به آن حساس است، آن قدر در خون و گوشتش این معارف حجاب وارد شده است که به خاطر برچیده شدن آن پوششی که بر سر داشته، گریه می‌کند. 🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/fatemyyon
🚩روضه 🚩از زبان همسر شهید 🔹کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید 🔹آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت 🔹یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود..‌ 🔹و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه! به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد😭 @fatemyyon
17.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است سیلـی که خوردم عمه را هم تار دیدم . . احساس کردم صورتم آتــش گرفته است خود را میان یک در و دیوار دیدم . .💔! • https://eitaa.com/fatemyyon