معلم جدید #بی_حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.خانم معلم آمد سراغش.دستش را انداخت زیر چانه اش كه «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد.
از كلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش راباز نكرده بود.خونه که رسید گفت: دیگه نمیخوام برم هنرستان.
– آخه برای چی؟
معلم ها بی حجابن.انگارهیچی براشون مهم نیست.میخوام برم قم؛ #حوزه.
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
🆔 http://telegram.me/fatemyyon
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#معلم جدید بی حجاب بود.
مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین
برجا !
بچه ها نشستند ، هنوز سرش را بالا نیاورده بود،دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت
خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانه اش که « سرت را بالا بگیر ببینم» #چشم هایش را بست سرش را بالا آورد
از کلاس زد بیرون تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود.
دیگه نمی خوام برم هنرستان.
آخه برای چی؟
معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست. میخوام برم قم؛ #حوزه !