eitaa logo
فاطمیون
257 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
پاسداری از حجاب وعفاف مدافعین چادر زهرایی هرکدام از ما می تواند باتبلیغ شیوه حجاب اسلامی یه مجاهد فی سبیل الله باشیم. @fatemyyon
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیون
▪️ دو سه جمله با چادری‌ها... محسن مهدیان نوشت: تذکر: حجاب در اسلام منحصر به چادر نیست. چه بسیار زنان عفیفه ای که بدون چادر حجاب دارند و حریم شان پاک و شریف است؛ ولی غرض این متن اساسا حجاب نیست. و اما... 🔴 چند جمله با : اگر چادر را میراث قوم و تبار دانسته اید؛ سلمنا. اما قصه امروز، کهنه سنت گذشته گان نیست! اگر چادر را مصونیت دانسته اید؛ حق است. اما ماجرا ازین نیز فراتر است! اگر چادر را حجاب برتر دانسته اید؛ الحمدالله. اما باز هم کم گذاشته اید! متعالی ببینید! چادر امروز، نماد ایدئولوژی است. نشانه زندگی مومنانه است. هویت زن انقلابی است. چادر را فراتر از حجاب ببینید. چادر امروز ابزار مبارزه است. سیاهی چادر امروز، کراهت که هیچ؛ تقدس رزم سیاسی است و جبهه ای را مدد می دهد... باید قدر دانست و نسبت به این هویت انقلابی معرفت داشت. بروز اجتماعی دختر چادری با همه لوازم و شرایط حیاگونه اش، ذکرست و عبادت. همانطور که قانون دَری اباحه گرها، حیا و عفاف این مردم را هدف گرفته است، گام های استوار دختران چادری فراتر از حجاب شخصی، یک جامعه را به حجاب می کشد. دقیقتر ببینیم! ماجرا اصلا حجاب و غیرحجاب نیست. داستان یک هجمه تمام عیارست که یک وجهش آرایش جنسیتی علیه دین و دنیای این مردم است. حجاب و البته چادر راه و مسیر مبارزه زنان ماست و البته هزینه هم دارد...چه آنکه سیاهی اش بر خناسان داخلی و خارجی، چشم خراش است. طبیعی است که آنچه درین سطور از ظاهر حجاب رفت، به پشتوانه باطن ایمانی و معرفت انقلابی زنان ماست که قدرت ساز می شود. @mahdian_mohsen ________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ https://eitaa.com/fatemyyon 🌸
مادرش میگوید: یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت. پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟! گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را دردانشگاه داد! گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید دانشگاه رتبه اول راکسب کرده‌ای! باخوشحالی من و پدرش گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟ احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم .در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد ! یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... پ.ن: شهید احمدرضا احدی دانشجوی نمونه رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران و رتبه یک کنکور تجربی سال ۱۳۶۴ https://eitaa.com/fatemyyon
🌹💌 دخترانی را می شناسم که به دختر بودنشان چوب حراج نزده اند ، یاد گرفته اند همه لایق دخترانه ها نیستند این ها هم دخترند اما با چاشنی چـــادر؛ •|و با چادرمـ شهادتے دخترانہ رقم میزند ____ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌸 https://eitaa.com/fatemyyon
https://eitaa.com/fatemyyon
https://eitaa.com/fatemyyon
https://eitaa.com/fatemyyon
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌛عاشقی به افق حلب🌜 _تشخیص اولین پزشک داداش علی اشتباه بود...پدرت سکته مغزی نکرده بود و متاسفانه تومور مغزی داره...اگر همون موقع متوجه میشدیم میتونستیم کاری کنیم، اما تموم جلسات فیزیوتراپی و تحرکاتی که داشت، تأثیرات منفی خودش و روی تومور گذاشته...الان تومور تموم سر پدرت رو گرفته و راهی برای درمانش نیست...داداش علی الان مهمون ماست...😔 مغزم داشت سوت میکشید... توان حرف زدن نداشتم... حتی توان گریه کردن هم نداشتم... انگار که چشمه ی اشک هایم خشک شده بود...لال شده بودم. نفس هایم به شماره افتاده بود... عمو محمد هنوز داشت حرف میزد اما من هیچ چیز نمی شنیدم... فقط جمله ی آخر عمو در مغزم اکو میشد... " داداش علی الان مهمون ماست..." مهمان ماست؟! یعنی چه؟ ضربان قلبم را حس نمیکردم...نفسم بند آمده بود، هوای ماشین برایم خفه کننده بود... کار هایم دست خودم نبود. از ماشین پیاده شدم و دویدم... هرچه توان داشتم دویدم... می دویدم و گریه میکردم... صدای بوق ماشین و جیغ لاستیک هایی که با ترمز روی آسفالت خیابان کشیده شد حواسم را جمع کرد... ماشین دقیقا جلوی پایم ترمز کرده بود. ترسیده بودم و گریه میکردم... راننده: _آهای حواست کجاست؟ عمو محمد به سرعت خودش را به ما رساند، او هم ترسیده بود... عمو محمد با نگرانی عذر خواهی کرد اما راننده دست بردار نبود... _به جای عذر خواهی حواستون و جمع کنید...اگر ترمز نمیکردم الان هم من بدبخت میشدم هم شما... عمو گفت: حق با شماست...ببخشید... ادامه دارد... ✍نویسنده: 🌜🌹🌹🌛 https://eitaa.com/fatemyyon
کیفش را روی زمین کوبید و گفت؛ _چرا باید جوری که شما می پسندین لباس بپوشم؟😤 پدر با عصبانیت یک قدم به طرفش رفت و گفت +چرا باید جوری که مردای خیابون می پسندن لباس بپوشی؟😔 نگاه شیشه ای دختر در چشمان نگران پدرش منعکس شد. پس از لحظه ای سکوت، دختر از اتاق بیرون رفت و با ناراحتی روی مبل نشست. دقایقی بعد مادرش آرام آمد کنارش... بغلش کرد و گفت؛ فقط طوری رفتار کن که خالق وجودت ازت میخواد❤️ خدایی که گفته تو ریحانه خلقتی و جسم و روحت با حرمت و قابل احترامه🌹 سرش را روی شانه مادرش گذاشت و در چشمه زلال افکارش غرق شد. ✍نویسنده : 🌸 https://eitaa.com/fatemyyon
🔴 انحصار واردات چادرمشکی در اختیار چند نفر با سود ۵۰۰ درصد/ مشکل چادرمشکی وزارت صمت است ♦️سلیمانی عضو هیأت مدیره اتحادیه صنف فروشندگان و تولید کنندگان پوشاک: نامناسب بودن فضای کسب و کار در کشور نیز تعطیلی کارخانجات تولید چادر مشکی را در پی داشته است. ♦️اگر تولید در کشور به صرفه باشد، تجار این بخش خود کارخانه ایجاد می کنند اما اکنون به دلیل حمایت نکردن دولت، 90 درصد چادر مشکی کشور از چین، کره و ژاپن که کارخانجات بسیاری با فناوری بالا ایجاد کرده اند وارد می شود. ♦️امکان ندارد در دو سال آینده به خودکفایی در چادر مشکی برسیم و حرف ها در این زمینه به این دلیل است که وزارت صمت از یارانه ای که باید به چادر مشکی اختصاص دهد شانه خالی کند. ♦️ برخی مسئولان به چادر مشکی حساسیت دارند و اگر محصول دیگری مانند شیلات بود اکنون به داد ما رسیده بودند اما چون اسم چادر روی آن است از ما حمایت نمی کنند و نخواهند کرد. _________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🌸 https://eitaa.com/fatemyyon