#محرم_و_شبهات
⁉️آیا تاکید بر عفت اجتماعی تقلیل آموزه ی امربه معروف ونهی از منکر نیست؟
🔰یادداشت یکی از آخوندهای سکولار را دیدم که با طرح یک شبهه به نقد نظام اسلامی پرداخته که:👇👇👇
✍((در دیدار رییس جمهور با دبیر ستاد امربه معروف ایشان بر ضرورت حیا و عمل به قانون تاکید نمودند؛ در حالیکه آن چه امام حسین را به امربه معروف واداشت ارشاد مسوولان حکومت بود نه چهارتار موی دخترکان ‼️
"گشت ارشاد مسوولین حکومتی" واجب تر است یا گیر دادن به چهار تار موی سر زن ها و برگزاری کنسرت ها.امربه معروف امام حسین را به امر حجاب تقلیل ندهید.))👉
🔰پاسخ:
1⃣دهها شبکه ماهواره ای➕
صدها و بلکه هزاران صفحه➕کانال➕ خبرگزاری➕روزنامه های رسمی کشور در راستای عمل به فریضه امربه معروف و نهی از منکر مسوولان‼️شبانه روزی در وضعیت ایثار به سر می برند و قربه الی الله مشغول نهی از منکر کارگزاران جمهوری اسلامی اند. گستره امربه معروف کارگزاران نظام به جایی رسیده که حتی توییتر اسراییل هم از فریضه ی امربه معروف حاکمان ایران جا نمانده؛چه رسد به سعودی و وهابی ها و رسانه های شان.در برابر این حجم گسترده از تریبون های رسمی و غیررسمی برای عمل به واجب امربه معروف‼️ به جایی بر می خورد اگر یک و فقط یک ستاد که آن هم به لطف انفعال دولت های مختلف کم کار است حالا به خود بیاید و به وظیفه اش در قبال یک حکم قانونی و اجتماعی عمل کند⁉️
2⃣یکی از وظایف ستاد امربه معروف، ارشاد مسوولان نظام در زمینه ی اجرای قانون عفاف و حجاب در زیرمجموعه ی آن هاست.پس میان وظایف ستاد امربه معروف با نهی از منکر مسوولان هیچ منافاتی نیست که اتفاقا عین آن است.
⤵️ادامه پاسخ ها در یادداشت بعد
#محرّم
#امربه_معروف
🔹فتح قلم🔹
@fatheGhalam
✍اگر فهمیده و مرحمت های نوجوان در آسمان شجاعان نمی درخشیدند، شاید ماجرای #قاسم هم برای اهل زمین افسانه می شد.
هرچند هنوز هم ناباورانی هستند که از عشق فقط شین دنیایی اش را می شناسند.حق دارند؛او که زندگی را شهوت و شهرت و شیطنت می داند کی به "شوریدگی"می رسد.
میان دو شین فاصله ای است؛به قدر سرکشیدن یک جرعه"تشنگی".
#قاسم_ابن_الحسن
#احلی_من_العسل
#محرّم
🔹فتح قلم🔹
@fatheGhalam
❇️کیمیای دلسوزی
سوگواری برای سیدالشهداء یک آیین سنتی محض نیست؛حسرت مان نه فقط برای ظلمی است که سیزده قرن پیش بر دردانه ی خدا رفت.نه فقط برای یادآوری زنده بودن یزید و یادبود علی اصغرهای تشنه ی امروز.
هر بار برمی گردیم و ماجرا را از "لحظه ی آه" از سر می گیریم.ده ها قرن است که به صورت نقش اشک می زنیم. می دانی چرا؟
دل شیشه ای حسین علیه السلام آیینه ای است که آرزوی آدم بودن مان را در آن به تماشا می نشینیم. در بیابان دنیا که هوا پر از غبار کینه است،یک خروار گِل نفرت که بر دل زمینی نشست با گلاب اشک پاکش می کنیم.
هر سال که کشتی نجات به سرزمین خسران زدگان می رسد، آدم بودن مان را با نرم افزار حسین بروز می کنیم.اگر از آن کیمیای🍂 #دلسوزی🍂که به دل حرّ ریخت و از جهنم حیوانیتش رهاند،قطره ای به دل مان بچکد ، همسر، بچه، همسایه، رفیق، همکار، همکلاسی، کارگزار،مردم و هر که در شعاع بودن مان است، از طوفان تلخی ما در امان خواهد ماند.
باز بریز اشکم را حضرت حسین!
تا خودخواهی و نامهربانی ام در دریای "مهرت" شسته شود.
این کمترین بهایی است که
در تصفیه ی خانه ی آسمانی ات از دلم می گیری.🌊
💫کمی دلواپسی برای تنهایی
یک " امام" لکه بَر است.
قطره ای از آن دلواپسی لکه بَرانه ام آرزوست.🖤💔
#اخلاق_حسینی
#محرّم
🔹فتح قلم🔹
@fatheGhalam
❇️تغییر،معجزه سوگ
✍هنوز منتظر معجزه ای که باور کنی حسین کشتی نجات است؟
معجزه ی حسین #تغییر است.
امسال هم نسیم عزا دمید.حواست است از پهلوگرفتن کشتی نجات در ساحل پرآشوب دنیا چند روز می گذرد؟در همین چند روز زیر و رو شدن دلت را ببین.هرچه به #روز_دهم نزدیک تر می شویم، غصه غربت بیشتر آتشت می زند.این تغییر اعجاز اشک است.
کاش می شد هر روز با #قافله_اشک باشیم.
مگر نه اینکه بیش از هزار سال سیل اشک صبح و شب فرزند فاطمه به راه است؟💔
آری "قافله ی آه"،زیر و رو می کند.🖤
از خدا سوز طلب کنیم تا گره های زندگی مان با "معجزه ی سوگ " وا شود🤲
✍ره جو
#معجزه_سوگ
#محرّم
🔹فتح قلم🔹
@fatheGhalam
685.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓بیش از دو سال از سیاهی آن #زمستان می گذرد.هر مجلس، به بهانه ای از سردارش می گوید.
💔گاهی که یادش می کند بغض هم از راه می رسد.
⬅️با اشک اقا دلداده های سیدانقلاب! هم بغضشان می شکند.💔
راستش حاج قاسم فقط علمدار "یک" سپاه بود. سیدمان به برکت شجره ی طیبه ،حاج #قاسم های هسته ای و پزشکی و موشکی هم داشت.نبودن سردار یک شاخه از سپاه چقدر غمناک است که هنوز حسرت آقا تمامی ندارد.
🥀🍂🥀🍂
💔🍂چه می کشید #اباعبدالله که علمدار تمام سپاهش رفته بود....
#علمدار
#تاسوعا
#محرم
🔹فتح قلم🔹
@fatheGhalam
دنیا آمده ایم که برویم؛برویم به بینهایتی که از همان اول،خاک مان را آنجایی سرشته اند؛ابدیتی آرام بخش و زیبا.اما بعضی وقت ها غبار دنیا می گیریم و نفس هامان بند می آید.
#محرّم بندها را وا می کند.
انگار یکی صدا می زند:
در هوای بهشت ،نفس تازه کن!
#محرّم
#رزق
@fatheGhalam
❇️دوباره زنده شدیم.۱
چند سالی نزدیک محرم که می شد، وقتی می دیدم یکی قرار است روضه بگیرد، یکی روضه بخواند،یکی حسینیه را سیاه پوش کند ،آن یکی منبر برود و اسم ورسم امام را زنده کند انگار یکی تکانم می داد.خودم را ته صف می دیدم.ناآرامی به دلم چنگ می زد؛مثل این بود که همه دارند می دوند به طرف نقطه ای و من جا مانده ام.آخر مثل این روزها که عالم توی مدار تازه ای قرار می گیرد، اهالی آسمان چشم می دوزند تا دانه دانه ی سینه زدن ها،غصه خوردن ها،اشک ریختن ها، چای ریختن ها، پرچم دادن دست بچه ها،بچه خواباندن های وسط روضه،بالا پایین شدن از پله با نوپاها و همزمان یاحسین گفتن ها را بشمارند.آن شور همه گیر ،من را هم مبتلا می کرد؛جوری که فکر می کردم اگر آدم با آن همه شوری که توی شهر منتشر شده کاری نکند تا به چشم دردانه های خدا بیاید حتما گم می شود.و این طور بود که مثل این روزها گاه نوشت هایی به مهمانی چشمان دوستان خدا می آوردم.
ادامه دارد...
#محرّم
https://eitaa.com/fatheGhalam
❇️تکرار شورهای شیرین
🔹دوباره زنده شدیم۲.
محرّم مثل دریای موّاج، می زند به دنیای آدم ها.خیلی ها رابا خودش می بَرَد.نه از آن بردن ها که ته اش نیستی است.تو را از خودت می کَند و می برد به خودت.آن خودی که قطب نمایی دارد که نمی گذارد لای شلوغی ها گم شوی.گم نشدن هم توفیق است؛هدیه است.آن حسی که آرامت نمی گذارد که بینی بقیه دارند عزاداری می کنند و تو بی خیال هستی همان، شور مُحرّمانه است که باید رزقت شود.هدیه می دهند.با دست خودشان.همان اهالی آسمان.به لطف عزیزدردانه های خدا آن شورهای شیرین سالها روزی ام می شد.روزی همه دلداده های حسین علیه السلام.انگار عهدی قدیمی با یکی بسته باشی ولی زیر یک عالم فراموشی مانده باشد؛به وقتش، محرّم می رسید و دستی مهربان، آن عهد را می کشید بیرون.می دانم آن پایی که می کشاند به روضه ها ،آن بی قراری های ناخودآگاه که برای یکی شدن با جمعیت عزادارها داشتم،از بیدارباشی است که به فطرت می زدند.در صور دمیدنی بود که تکرار هرساله اش اما خسته ام نمی کرد. شاید رازش این بود آن دست هایی که فطرت را از زیر حیوانیت دنیازده اش بیرون می کشید،عطر آشنا می داد.آخر آدم از ابهام و غربت بدش می آید.آشنا اما آرامَش می کند.عطر دستی که آدم را به خودش می آورد انگار سالهاست که هست.سالها به قدمت بودنم.آشنایی که با هربار دست کشیدن به دل،یک قدم جلوتر می بردمان؛و برای مسافری که خواسته یا تاخواسته مقصدش آن جلوها بود،تکرار هرساله ی آن جریان شورانگیز ،خسته کننده نبود؛ جلورفتن بود.همین دلنشینش می کرد.
#محرّم
https://eitaa.com/fatheGhalam
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محرم امسال "اینجا" جای سید خالی است.
اما
خداراشکر ،
"آنجا " دیگر پشتش خالی نیست؛ناجوانمردانه آزارش نمی دهند.
#دلم_برای_رئیسی_سوخت
#محرم
🔹فتح قلم🔹
https://eitaa.com/fatheGhalam
.
باز محرم
باز غم
باز محکم
ایستادن برابر کژی و ستم.
باز برداشتن صورتک های ریا از چهره نیرنگ بازهای پرادعا؛
باز هزینه دادن برای بیداری دلها.
باز محرم و
تمرین ماندن به پای ولی خدا ؛
باز فصل ماتم و صبر بر مصیبت ها.
#محرم
#صبر_بر_مصیبت
🔹فتح قلم🔹
https://eitaa.com/fatheGhalam
❇️خواص و زمزمه های ترس در میانه نبرد
ابن زیاد رئیس درنده ی حکومت کوفه برای شکستن اراده مردمی که سلطه او و استبداد ابرقدرت شام را به چالش کشیده بودند بزرگان و خواص سیاسی مذهبی را به خط کرد.تاکتیک روشن بود.برجسته کردن دوگانه ی بهبود معیشت در سایه صلح یا فلاکت ناشی از جنگ طلبی .که بزرگان به مردم وعده دهند در صورت کنارآمدن با قدرت آنها،ابن زیاد روبه راه شدنِ اوضاع اقتصادی شان را تضمین می کند. ولی وای اگر بمانند و با نظم حاکم درافتند و در پی ماجراجویی و جنگ طلبی باشند تحریم در انتظار آنهاست؛روزگارشان سیاه خواهد شد.
مردم بدانند که لشکری از ابرقدرت شام، نزدیک شده و به زودی وارد کوفه می شود.
كثير بن شهاب از خواص سیاسی شهر از پشت بام کاخ سلطنتی تا نزدیک غروب برای مردم خط تهدید و تطمیع ابن زیاد را تبیین کرد.از تاریک و روشن پساجنگ گفت. برای مردمی مسلح که فروریختن بنای استبداد تا دم کاخ سلطنتی کشانده بودشان.نزدیک غروب گفت:
" ای مردم، شب شد بهتر است که شما به خانه هایتان بروید و دست از تفرقه و آشوب بردارید و خود را به کشتن ندهید !چون بزودی لشگر یزید وارد کوفه می شود."
گفت ابن زیاد قول داده اگر کوتاه نیایند جنگجویان شان را در کوچه های شام سرگردان کند و بیگناهان را به جرم گناه نزدیکان ،همراه آنها به آتش بکشد؛که یک نفر از آنها را هم زنده نگذارد."
باقی اشراف و نخبگان هم با همان ادبیات،خمپاره های شناختی را فرود آوردند بر سرزمین فکر مردمی که دست شان برای شکستن گردن طاغوت بر قبضه شمشیر بود.اما فکر و دل ها مجروح شد.کار به جائی رسید که مادر ،فرزند و برادرش را و پدر، مردان خانواده اش را برای کنار آمدن با سلطه ی زورگوها توجیه کرد.زمزمه های ترس، آتش فشان انگیزه ها را فرونشاند.تیر آخر از طرف خانواده ها به اراده مبارزین اینگونه شلیک شد:
چطور می توانی از پس قدرت نظامی و اقتدار شام بربیایی.چطور از دست شان نجات پیدا می کنی؟ تا دیر نشده برگرد و از مسلم فاصله بگیر."
از این لحظه پاها لرزید.اراده ها ترک برداشت.شمشیرها غلاف شد.
واز اینجا بود که پایه های ظلم اشرار برای رویارویی با خیر مطلق در کربلا محکم شد و روند تاریخ تغییر کرد.
#محرم
#مقاومت
🔹فتح قلم🔹
@fatheghalam
❇️چه روزی مثل آن روز؟
تلویزیون بقیع را نشان می داد. یکی از بچه ها آمد کنارم نشست و پرسید:
توی بقیع امام حسن و امام سجاد و امام باقر و امام صادق اند دیگه؟
گفتم حضرت زهرا رو هم آنجا زیارت می کنند ولی قبرشون که...
گفت آره اونو که میدونم.
ولی چرا قبرها اینجوریه ؟فقط یه سنگ کوچک بالاش گذاشتن؟خب یه سنگ قبر هم روش میذاشتن؟اسمش هممی نوشتن.
خواهرش کنارمان نشست و گفت: به نظر من امام حسن خیلی مظلومه.زیاد اسمشون نیست. نه حتی سنگ قبر دارن.من همیشه دلممی سوزه.باید برا امام حسن هم مثل امام حسین مراسم بگیریم.حتی درباره حضرت زینب هم حرف می زنن ولی از امام حسن کم میگن.آخه امام حسن موقعی هم که شهید شد که می بردن شون بهش تیر زدن.
گفتم:
" آره توی خونه شون هم بهشون خیانت شد.آنجام تنها بودن.یاراشونم تنهاشون گذاشتن."
بغض کرد و گفت :
"الان هم که نمیذارن کسی بالای قبرش عزاداری کنه.به نظر من مظلوم ترین امام، امام حسنه."
به کوچکتره گفتم :
"دشمنای ائمه نخواستن اسمی از ائمه بمونه که کسی نپرسه کی بودن ؟پدر و مادرشون کی بودن؟چی شدن؟حق بودن یا نه؟"
من از شبهه وهابی ها نگفتم.می دانم که می دانند زیارت قبور مستحب است ولی کمرنگش می کنند .همه اش بهانه است دیگر.
گفتم:حرم که هیچ، نذاشتن سنگ قبر درستی بذاریم. تا کسی نپرسه اینها دنبال چی بودن؟اگه می تونستن همین قبرها رو هم صاف می کردن.اینا به همه ائمه سخت گرفتن.امام حسن عسکری رو نشنیدی بیشتر عمرشونو زندانی بودن.بقیه هم همین طور.
گفت: انگار هر کی اسمش امام حسن از همه مظلوم تره.
گفتم: با امام حسین چه کردن؟مگه با اسب نتاختن؟می خواستن هیچ ردی نمونه.
گفت :"آره.ولی برا امام حسین حداقل کلی عزاداری می کنیم.برا امام حسن چی؟من خیلی دلممی سوزه.کاش برا امام حسن هممثل امامحسین عزا می گرفتیم."
گفتم: عزاداری محرم که فقط برا دل سوختن واسه مظلومیت نیست.عزادارا یاد می گیرن جلوی ظلم وایسن.محرم و صفر این چیزارو توی خودش داره.تو رو جلو می بره.میگه پاشو وایسا.نشین امربه معروف کن.برا همین پر سر و صداتر و بیشتر برگزار میشه تا اون چیزا رو یاد بگیریم.تازه ائمه هم راضی اند که برا امام حسین بیشتر از بقیه عزاداری کنیم."
به زبان نشان داد که قبول کرده ولی هنوز چشماش پر از مقایسه و دلسوزی برای امام حسن علیه الاسلام بود.
یکی دو ساعت بعد توفیق شد رفتیم روضه.
حاج میثم مطیعی بعد از گرم شدن و توسل گفت:
دلتنگ مدینه ایم.
صدایش را رها کرد و با حزن، این را خواند:
"کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه اس ولی حرم نداره
غریب اونیه که همدم اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه"
بعد روضه ی مادر و امام حسن علیه السلام به اینجا رسید:
"دلم تو روضه ها میشکنه مثل شیشه
ولی روزی مثه روز حسین نمیشه"
از مانتیور دیدم سرش را تکان داد با تاکید گفت :اینو خود امام حسن گفته!
تا این جمله را گفت من و دخترم چرخیدیم به هم نگاه کردیم.
از نگاهش فهمیدم که الان راضی شده.من از حماسه گفته بودم ولی دل آن پی غربت و رنج بود.گفتن از عمق رنج سیدالشهدا و اهالی کربلا آن هم از زبان همان کسی که مظلوم ترین می دیدش تلنگری بود تا از غربتی که امام حسن را در قله اش می دید رد شود و بر مصیبت امام حسین شگفت زده شود.با تکان دادن سرش تایید کرد.دیگر چشمهایش آرام گرفت. چادرش را روی صورتش کشید و سر را پایین انداخت.
آقامیثم ادامه داد:
"غریب اونیه که سر به بدن نداره
آقام رو زمینه ولی کفن نداره"😭
#محرم
🔹فتح قلم🔹
@fatheghalam