#خادم_شهید
🌷شهید رضا معماریان
زیارت مزار شهید و غبارروبی در روز شهادت امام رضا علیه السلام
🕊ان شاءالله قدمهای خدمت به شهدا برایتان رهآورد ثابت قدمی در دین حق باشد
اجرتان با سیدالشهداء
@fatholfotooh
#شنبه ها
#معرفی_کتاب
#برخیزید
برخیزید ای شهیدان راه خدا .
ای کرده بهر احیای حق جان فدا .
از قطره قطره خون پاک شما .
می روید، تا ابد در وطن لاله ها....
بعضی از اشعار رنگ و بوی جهاد و انقلاب را می دهند. روزهایی که جوانان به دنبال یک تغیر در کشور بودند، تغیری از جنس روح الله و با کمک خود خدا. کتاب "برخیزید" به سراغ نواها و اشعاری از دوران انقلاب رفته است که تا به الان در یاد مردم زنده است و روایتگر خاطرات شفاهی سید حمید شاهنگیان می باشد.
کتاب "برخیزید" توسط انتشارات راه یار در قطع رقعی وبا 208 صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب در سایت های معتبر موجود می باشد.
⭕️ماجرای عجیب سرود معروف «17شهریور»
حوادث روز 17شهریور و احوال مردم و شهدای آن روز، خیلی متأثرم کرد. گفتم این حادثه نباید فراموش شود. فکر میکردم که باید این رویداد را در ذهن و زبان مردم جاریوساری نگه داشت. رژیم نباید بتواند این اتفاق را ماستمالی کند و بعد از مدتی آبها از آسیاب بیفتد و تمام بشود و برود. نگاهم به ماهها و سالهای آینده بود.
تصوّرم این بود که باید از حادثۀ 17شهریور برای محکمکردن حرکت انقلاب، حسابی بهرهبرداری کرد. البته آن موقع نمیتوانستم محاسبه کنم چند ماه بعد بساط رژیم برچیده خواهد شد. آن زمان من فقط به کاری فکر میکردم که باید انجام میدادم.
نه عکسی از حادثه گرفته بودم، نه فیلمی داشتم. تنها راهی که پیشِرویم بود، گفتن و نوشتن بود. من قبلاً هم قصه نوشته بودم. دستبهقلمم بد نبود. با خودم گفتم اگر بتوانم از زبان شعر استفاده کنم، عالی میشود. یواشیواش شروع کردم به چیدن کلمات در کنار هم. با وزن خاصی هم شروع کردم. کمی که پیش رفتم، دیدم دارد قشنگتر میشود. اینطوری شروع کردم:
درود، درود، به روان پاک شهید راه خدا
درود، درود، به جوان که کشته شد به میدان شهدا
درود، درود به تمام شهیدان کربوبلا
خود مردم، عصر روز 17شهریور اسم میدان ژاله را به میدان شهدا تغییر دادند. من با همان حالوهوا شعر را تا انتها نوشتم. اصلاً هم هیچ طرحی برای تبدیل شعر به سرود در ذهنم نداشتم. شعر که تمام شد، با ضرباهنگِ بخصوصی شروع کردم به خواندن و صدای خودم را ضبط کردم...
به سرودی فکر میکردم که زمزمهپذیر باشد و مردم بتوانند بهراحتی با آن همنوایی کنند... تولید سرود در آن شرایط، به این سادگیها نبود. باید یک گروه کُر جور میکردم که هم بتواند خوب بخواند، هم اینکه اعضایش امین و مطمئن باشند که بتوانم این متن را با آنها تمرین کنم. تازه باید میگشتم دنبال جای مناسب برای تمرین و ضبط. هیچکدام از این شرایط مهیّا نبود؛ نه مکان مناسبی داشتم، نه گروه کُر آماده و مطمئنی.
بهترین محلی که سراغ داشتم، زیرزمین خانۀ خواهرم در سهراه زندان بود. زیرزمین، یک اتاق کامل بود، خالیِ خالی. در نقطهای هم قرار گرفته بود که امکان نداشت صدا از آن به بیرون برود. چون سقفش هم نسبتاً بلند بود، صدا در فضا میپیچید و اکوی طبیعی میگرفت. خلاصه ابزار کارم را برداشتم و رفتم زیرزمین. تنها یک راه داشتم که بتوانم سرود را با جلوۀ باشکوه و بهاصطلاح کُرال بسازم. به فکرم رسید که خودم یکبار سرود را بخوانم و ضبط کنم. بعد نوار را پخش کنم و دوباره خودم همراه نوار بخوانم تا با صدای خودم دو نفر بشویم.
همین کار را کردم. دوتا ضبطصوت تهیه کردم. یکی برای پخش نوار و دیگری برای ضبط صدا... خلاصه با این روشِ مندرآوردی سرود را ضبط کردم. وقتی گوش میکنی فکر میکنی یک گروه کُر کامل آن را خوانده است؛ درحالیکه همۀ گروه کُر عبارت بود از خودم. این اولین تولید گروه سرود تکنفرۀ من بود...
📚برشی از کتاب «برخیزید»؛ خاطرات شفاهی سیدحمید شاهنگیان، آهنگساز قطعات و سرودهای معروف انقلاب اسلامی
🔻 شمشیرزن یک دست تیربارچی عراقی را قیمه قیمه کرد
🔹شهید عبدالرزاق علی شیری در سال ۱۳۴۱ در کرج متولد شد و در طفولیت به علت تب شدید از ناحیه پای چپ فلج گردید.
🔸️ عبدالرزاق در دفاع مقدس بدون توجه به معلولیت سریع وارد واحدهای رزمی شد و به عنوان یک رزمنده اسلحه به دست گرفت.
🔹 سال ۱۳۶۱ در سومار در اثر اصابت ترکش دستش چپش از کتف جدا شد و با آستین خالی با یک شمشیر بر کمر وارد میدان شد.
🔸 سه ماه بعد در عملیات والفجر یک تیر به گردنش اصابت کرد و باز مجروح شد.
🔹️ مدتی بعد، حضور عبدالرزاق در مقر قلاجه قبل از عملیات والفجر۴ با آستین خالی و قداره به کمر، در حالی که پرچم سرخی به دست همه رو حیرت زده کرد و دوباره در اثر اصابت ترکش به شدت مجروح شد.
🔸در گردان علی اصغر خط شکن شد وبا هدف ضربه زدن به دشمن در جزیره ام الرصاص و آن سوی اروندرود وارد میدان شدند.
🔹 عبدالرزاق نارنجک به کمر و شمشیر به دست برای رسیدن به تیربار دشمن از باتلاق گل و لای گذشت و دقایقی بعد تیربار دشمن خاموش شد و عبدالرزاق هم افتاد.
🔸 عبدالرزاق علی شیری تیربارچی بعثی را با شمشیر قیمه قیمه و خودش هم به شهادت رسید.
🔹 رزمندهای زیادی توانستند از محاصره خارج شوند و پیکر عبدالرزاق بعد از ۱۳ سال به وطن باز گشت و در گلزارشهدای امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.
🌺ارواح مطهر شهدا صلوات.....
شبتون شهدایی....
#معرفی_شهید
اینجـا #شمیم بهترین بنده های خداست🌱
🌿| @Shamim_shohada
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
📸 آثار به جامانده از موانع مصنوعی عراق برای پیشگیری از هلی برن نیروهای ایرانی در خرمشهر
۱۵ شهریور ۱۳۶۱
عکاس : امیرعلی جوادیان
📲 @bank_aks
eitaa.com/bank_aks