eitaa logo
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
488 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
191 فایل
پرورش جوانان خداجوی بسیجی، فتح الفتوح امام خمینی است. مقام معظم رهبری یاد مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ حاج محمد #صباغیان که انتظار بر شهادت را رسم پرواز می دانست، صلوات.🌷 مدیر گروه @fathol_fotooh نذر صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
روز #جانباز امروز مزارت زودتر از همیشه میهمان داشت. روزت مبارک حاجی.
#جانباز قطع نخاع #ناصر_توبه‌ای در سن ۲۱ سالگی فرماندهی یکی از گردان‌های لشکر ۴۱ ثارالله کرمان را بر عهده داشت که در آن زمان #حاج_قاسم_سلیمانی در سمت فرماندهی لشکر خدمت می کرد. حاج قاسم سلیمانی وقتی نزدیک ایام عید می خواست به کرمان و به دیدار والدین خود برود به همسر این جانباز زنگ می زد و می گفت: "من دو روز به خانه شما می آیم." لباسی تهیه می کرد و به خانه او می رفت. ناصر را حمام می برد، تخت او را آماده می کرد و در این دو روز به همسر جانباز می گفت کار آشپزخانه هم به عهده من است؛ دو روز خدمت گذاری این جانباز قطع نخاعی را داشت؛ بعد به سمت خانه خودش می‌رفت. تا شهید نباشی، شهید نمی‌شوی بیسیمچی مدیا
هدایت شده از نی‌زار
برای یک و مخلص ⚘ حتما یادتان هست که میگفت «فرماندهی در جنگ امامت بود.» در جبهه مهم بود که رزمندگی را با کدام فرمانده شروع میکنی و شب عملیات، فرمانده‌ات کیست که میخواهی چشم و گوش به فرمان او باشی. از شهید حسین اسکندرلو مثال میزنم که روزهای منتهی به عملیات گردانش به دو برابر هم می‌رسید. بچه‌های قدیمی می‌آمدند که با حسین به خط بزنند. میگفت «من آدمی نیستم که ماهی را از آب محروم کنم.» ما جبهه را درک نکردیم ولی رزمندگی در جبهه انقلاب را با -در بسیج‌دانشجویی- شروع کردیم و مرام رزمندگی را از او آموختیم. ما شهدا را با او شناختیم. دیده‌بانی‌اش را بی‌مثال یافتیم. با گرای او هیچ وقت به کمین دشمن و فتنه و انحراف نیفتادیم. با او یاد گرفتیم در سیاست -یعنی آن‌جایی که برخی آدم‌ها درون و برون‌شان کیلومترها با هم فاصله دارد- بسیجی بمانیم. اوج این درس‌آموزی‌ها برای من در اسفند ۹۱ اتفاق افتاد. وقتی حاج‌علی آمده بود نور جنوب برای روایتگری... 🔻با حاج‌علی و برادرمحمد از یادمان اروند برمی‌گردیم آبادان. در گلزار شهدای آبادان با یک رزمنده قرار داریم. توی مسیر، در کنار جاده صحنه تلخی می‌بینیم. یک مرد و زن زخمی که به کناری افتاده‌اند و چند نفری داخل یک گودال بسیار بزرگ پر از آب که با سر و صدا و جنب و جوش سعی می‌کنند یک خودروی واژگون شده را به پهلو برگردانند. این‌طور متوجه می‌شویم که کسی داخل ماشین زیر آب مانده و باید نجاتش داد. (زن و مرد از ماشین پرت شده بودند بیرون، ولی بچه‌شان داخل ماشین بود.) من، موبایل و کفش و محتویات جیبم را بلافاصله در می‌آورم و می‌پرم داخل گودال. آب تا چانه‌ام است. ماشین با زور آن چند نفر به پهلو برمی‌گردد. می‌بینم بچه‌ای داخل ماشین هست. شیشه‌ پنجره راننده بسته‌ هست و دست ما هم از شیشه پنجره عقب که شکسته شده، به بچه نمی‌رسد. به خودم می‌آیم و می‌بینم حاج‌علی هم پریده توی آب. قد حاج‌علی از همه ما بلندتر است. با دست سالمش بچه را از آب بیرون می‌آورد و به افراد بیرون گودال می‌دهد. همه از گودال بیرون می‌آییم. بچه نفس نمی‌کشد و کاملا رفته است. هیچ کس نمی‌داند دقیقا چکار باید کرد. حاج علی اما فرشته‌ی نجاتی‌ست که بچه را به سختی احیا می‌کند. صدای صلوات همه بلند می‌شود. هیچ کس متوجه نمی‌شود که آقایی که بچه را نجات داده، نماینده مجلس است... با لباس‌های خیس و گِلی سوار ماشین می‌شویم. تازه می‌فهمم چه شده! حاج علی، بی‌توجه به کفش و موبایل و محتویات داخل جیبش پریده بوده داخل گودال آب! به او می‌گویم موبایلت سوخته‌ است. می‌گوید فدای سر آن بچه. داخل ماشین متوجه می‌شود که برادرمحمد، با موبایل من، لحظات احیای بچه را فیلم گرفته است. حاجی اصرار میکند که همین الان فیلم را پاک کنید. با خواهش و تمنا از این موضوع عبور میکنیم. به آبادان می‌رسیم. خیلی تاخیر داریم. آقای ارشدی سر و وضع ما را که می‌بیند می‌گوید پس بگو چرا تاخیر کردید، رفته بودید آب‌تنی. حاج‌علی می‌گوید بله، ببخشید یک تنی به آب زدیم. بعد به من نگاه می‌کند و اشاره می‌کند که چیزی نگو... بعد از راهیان، دامادش را می‌بینم. می‌پرسم حاج علی موبایلش را چکار کرد؟ - قرار بود تعویض کند. ۰ حاج‌علی بهتون گفت که چه اتفاقی افتاده؟ - بله، گفت موبایلش داخل آب افتاده. ۰ همین؟ بقیه‌اش را نگفته؟ - نه! فقط گفت افتاده تو آب. ماجرا را تعریف می‌کنم. شوکه می‌شود. می‌گوید حتی کلمه‌ای در این خصوص به ما نگفته بود. اینجا احساس می‌کنم تکلیفی دارم برای روایت فداکاری و اخلاص یک رزمنده پاسدار و جانباز بسیجی و یک پزشک‌ و مدیرِجهادی که قدر و قیمتش کمتر دانسته می‌شود. امروز به او و فداکاری و اخلاص و توانش برای نجات مردم از وضعیت فعلی خیلی نیاز داریم. ذهن‌نوشته‌های‌یک‌بسیجی ۹۹/۱/۹
مقبرةالشهدا-۲۲-مرداد-۱۴۰۲.mp3
35.44M
روایتگری مقبرةالشهدا؛ ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ 🍃🍃🍃🍃🍃 سه‌راهی شهادت آن‌جا بود که هر که از خود برید؛ به خدا رسید. سه‌راهی شهادت آن‌جا بود که من خیلی از دوستانم را جا گذاشتم تا امروز لاف رفاقت آنان را بزنم و برای شما روضه جدایی بخوانم. 🍃🍃🍃🍃🍃 گاهی اوقات بهترین ‎، سجاده‌ست. هنر ‎ این بود که هم از سجاده و هم از بستر، بهترین سنگرها ساخت! 🍃🍃🍃🍃🍃 وصیت ویژه‌ی نوجوان تبریزی، شهید حسن نمكی خلجان: «و تو ای خواهر كوچكم،‎ رقيه‌ی زمان باش و يزيديان را رسوا كن.» 🍃🍃🍃🍃 رفقا یادمون باشه، اُسرا تو همون دوران سختی و اِسارت، شدن. از همان روز که در بندِ توام آزادم! 🍃🍃🍃🍃 کسی‌ایست که تا مرز معامله‌ی جان با خدا پیش رفته، اما تقدیرش این بوده که شهید زنده باشد و در این غوغای وانفسای دنیا، حلقه‌ی وصلِ رفتگان و جاماندگان بماند! 🍃🍃🍃🍃 ‏تا در دلِ ما «حب‌الدنیا» که «رأس کُلِّ خَطیئَهٍ» است خارج نشود، «حب المولا» که «کل‌الخیر فی‌باب‌الحسین» وارد نمی‌شود. 🍃🍃🍃🍃 ‏که آن‌ها بار دیگر خون به دل احمدبن‌موسی کردند و ما بار دیگر شاهد بودیم که شهادت گاهی خود به دنبال شهیدانِ خود می‌رود! @fatholfotooh
هدایت شده از شهدای هویزه
✍️ یک شهید؛ یک خاطره... 🌷 دانشجوی جانباز شهید ▫️ فرزند شهید آیت الله قدوسی و نوه ارشد علامه طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) ▫️ تاریخ تولد: 7 بهمن 1336 ▫️ نام پدر: علی ▫️ شهرستان: قم ▫️ تحصیلات: دانشجوی سال سوم جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد(دانشجوی انصرافی رشته زبان خارجه دانشگاه مشهد) ▫️ جانباز انقلاب اسلامی در واقعه 17 شهریور 1357 از ناحیه دست ▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه ▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف دوم- قبر آخر 🔺 روایت عاشقی: 🔻 شهریور 57 دستش توی تظاهرات، تیر خورد. دیگر مرتب دچار ضعف و كم خوني بود. هفته ای دو بار بیمارستان می خوابید. 13 بار عملش کردند. آخرش هم خوب نشد که نشد. دستش (از آرنج به پایین) نیمه فلج ماند و انقلاب شد. بعد هم که جنگ شد و آمد به جبهه کمتر کسی می دانست پدرش دادستان کل انقلاب است؛ چه برسد به اینکه بداند نوه ارشد علامه طباطبایی است! هیچ جا خودش را معرفی نمی کرد تا اینکه سرانجام در کربلای هویزه مزد گمنامی اش را گرفت. 👤 راوی: مادر شهید قدوسی 📕 منبع: کتاب * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh