#چهارپایه #روایتگری
#چهل_روایت در #چهلمین سال گرامیداشت #دفاع_مقدس (ویژه خواهران)
#روایت_چهارم 🌷
شهیده #شهناز_حاجی_شاه
شهید روز هشتم مهر، مقاومت خرمشهر
پنحشنبه ۱۰مهر ۹۹
ساعت ۱۵:۳۰ ال ۱۶
بهشت زهرا، قطعه۲۴، ردیف۹۸، شماره۴۴
( مزار شهید در گلزار شهدای خرمشهر است و ما برسرمزار شهید سيدمحمد جهان آرا روایت میکنیم)
هسته راویان نور سازمان بسیج دانشجویی
شهیده #شهناز_حاجی_شاه
شهید #مقاومت_مردمی_خرمشهر
او، الگوی همه ما بود
برای داشتن یک دختر، خیلی دعا و ثنا کردم. خدا به من دو تا پسر داده بود؛ ولی از این که دختر نداشتم، غصه می خوردم. به حضرت فاطمه زهرا (س) توسل کردم. عاقبت هم خدا بعد از دو پسر، «شهناز» را به ما عطا کرد.
اولین نفری هم که از خانواده ما شهید شد، شهناز بود. او رفت و راه شهادت را برای دو برادر خویش، حسین و ناصر هم باز کرد.
شهناز برای من، هم دختر بود و هم مادر. آخر من در کودکی، مادرم را از دست داده بودم و او همه چیز خانواده ما بود. او بیش تر از سن خود، نسبت به مسائل اطرافش آگاهی داشت. بهتر از دیگران می فهمید. از زمان خودش جلوتر بود. اصلاً در بزرگ کردن او، اذیت نشدم. من خدا را شکر می کنم که بچه هایم با مریضی و کسالت یا تصادف از دنیا نرفتند. و خدا بر ما منت گذاشت و بهترین مرگ؛ یعنی شهادت را نصیبشان کرد. انشاء الله که در آن دنیا مرا هم شفاعت کنند.
شادی روح شهدا صلوات.🌷