-نماز شب بخوانید.
-بعضی اعمال مانند نماز شب، مقام مے آورد.
-نماز شب رمز موفقیت است.
-رمز موفقیت در نشستن با بزرگان و نماز شب است.
-از آثار نماز شب نورانیت و روحانیت است.
آن تفکری از #عبادت یک یا #شصت_سال بهتر است که ، انسان را به خواندن #نماز_شب وادارد👌
✅ #خانه ای که در آن بیداری سحر وجود دارد و #نافله_شب خوانده میشود، #برکاتش زیاد است.
🍀 گاهی برای یک #بن_بستی که در زندگی پیش آمده، مدتهای طولانی باید انسان صدمه بخورد، تا برطرف شود؛ اما با یک #سحر قضیهاش حل میشود.
🍀 اگر این کار را میکردیم، مشکلاتمان هم کمتر بود.🌹
https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Aliyel
نعلبندی در #اصفهان زندگی میکرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به #کربلا؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از #یزد #رفیق راه شد.
رفیق بین راه #مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب #سیدالشهدا را بدهم؟
ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.
#وصیت کرد #مرکب من و همهی اموالی که با من است مال تو، جنازهی مرا به کربلا برسان.
#مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر #زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، #اشک جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر #جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم.
در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه #آب زلال جوشید، خود اینها جنازهی این یزدی را #غسل دادند، #کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه #نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در #وادی_ایمن کربلا #دفن کن.
جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز #قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حرفها را چرا میزنی؟ لب فرو بست.
شبی با اهل و عیالش در #خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: #ولی_عصر #صاحب_الزمان تو را میخواهد.
همراه او رفت؛ دید قبلهی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای #منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا #لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، #حسین_بن_علی علیهماالسلام، چه نظری داریم.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
🛑تا ۴۰ روز بعد از شهادت #امام_حسین صلواتاللهعلیه از آسمان #باران_خون میبارید (به روایت شیعه و سنی)
🖇 #وقایع_بعد_از_شهادت_امام_حسین (2)
🖇 #معارف_حسینی (10)
👤قال الصادق علیهالسلام:
✅بكتِ اَلسَّمَاء عَلَى اَلْحسيْن أربعین يوما بالدم
🔰 آسمان به مدت ۴۰ روز¹ برای امام حسین #خون گریه کرد.
📚 المناقب ج ۴، ص ۵۴
💠 در روایتی دیگر:
🔰هنگامي كه حسين بن علي شهيد شدند ، آسمان #خون باريد و ما همچنان مي ديديم كه تمام اشياء و اسباب ما پر از خون است .
📚الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487
💠 روایتی دیگر:
✅ لما قتل الحسين بن علي مطرنا مطرا كالدم علي البيوت والجدر قال وبلغني أنه كان بخراسان والشام والكوفة .
🔰هنگامي كه امام حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد ، #باران_خون بر ديوارها و خانه ها مي باريد . و گفت : به من خبر داند كه همين باران خون ، در #خراسان ، #شام و #كوفه نيز باريده است .
تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433
سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312
💠 در روایاتی دیگر این بارش به حدی بوده که مردم احساس #عذاب کردند:
🔰هنگامی که حسین بن علی علیه السلام کشته شد، از آسمان خون بارید که از آن #خانه ها و #دیوارها #سرخ شد و خبر دادند این اتفاق در بصره و کوفه و شام و خراسان هم اتفاق افتاده تا جایکه شک نکردیم که #عذاب دارد نازل میشود.
📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار ج3 . ص166
➖
۱. در بعضی اخبار گفته شده سه روز و در بعضی اخبار گفته شده دو ماه تا سه ماه باران خون می آمده.
👈🏼 دانلود و نشر 👌 با ذکر صلواتی بر محمدوآلمحمد علیهمالسلام و عجل فرجهم 🌸
https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
🔻حقالناسی که به شکل عقرب، زائر امام حسین را هر روز نیش میزد!! 🦂
🔸مسئله حقالناس با #گناهان دیگر فرق دارد و برای پاک شدنش باید کسی که حق او ضایع شده رضایت دهد. البته بسیاری از کسانی که خالصانه و عاشقانه در مسیر اهلبیت #قدم برداشتند و مشکل حقالناس داشتهاند، توانستهاند به اهل دنیا پیغام دهند تا مشکل حق الناس آنها برطرف شود.
🔸نمونهاش را #استاد بزرگوار مرحوم کاظمینی نقل کردند: زمان پهلوی ملعون، دو نفر از کارمندان اداره پست به قصد زیارت امام حسین (ع) از تهران حرکت کردند. چون #مسافرت به عتبات از طرف حکومت وقت ممنوع بود، مخفیانه و از بیراهه رفتند و در بیابانی خشک که شوره زار و باتلاق بود گیر افتادند. یکی از آنها از شدت #تشنگی جان داد دیگری هم با توسل و با لطف الهی نجات یافت و به سلامت توانست به خانه برگردد.
🔸پس از مدتی #دوست همسفرش را در رویایی صادقه مشاهده کرد. او زائر حسینی بود و در این راه جان خود را از دست داده بود. او دوست مرحومش را دید که با کمال آسایش در #باغی به سر میبرد. از دوستش پرسید حالت چطور است؟ گفت بحمدالله از هر جهت راحت هستم جز اینکه هر روز یک عقرب میآید و انگشت پایم را میگزد او پای خود را #نشان داد و گفت درد شدیدی از این بابت احساس میکنم، بطوری که مثال زدنی نیست. بعد به من گفت این مجازات برای کاری بود که در #دنیا کردم و حقالناس به گردنم آمد گفتم تو را میشناختم اهل عمل به دستورات دین بودی مگر چه کاری از تو سر زد؟!
🔸دوست #مرحوم من گفت یکروز در منزل دوستم رفتم و با هم کاهو میخوردیم من چاقویی را که در آنجا بود در دست گرفتم چاقوی زیبایی بود. آن را مخفیانه در جیبم گذاشتم و به #خانه آوردم و بالای طاقچه اطاق در سمت چپ پنهان کردم. از تو خواهش میکنم به خانه من برو و سلام مرا به زنم برسان و به او بگو شوهر تو در خواب اینگونه گفته #چاقوئی که در سمت چپ طاقچه اتاق هست را به صاحبش که فلان قصاب است برگردان. از همسرم بخواه که از گناهان شوهرش در گذرد. شاید خدا بر من #منت گذارد و مورد عفو و آمرزش قرار دهد.
🔸من از #خواب بیدار شدم به منزل دوستم رفتم. ماجرا را گفتم و همه تعجب کردند. به نشانی داده شده داخل اتاق رفتم و چاقویی زیبا را پیدا کردم آن را به #صاحبش رساندم. خلاصه هر چه گفته بود عمل کردم چندی بعد دوباره او را در خواب دیدم که در نهایت آسایش و آرامش بود و از من تشکر کرد.
📙کتاب تقاص
@fazayell_amiralmomenin_Ali