⭕️ همدستی ناآگاهانه با سکولاریزم
استاد #رحیم_پور_ازغدی
✅ @feghheakbar
حوزه علمیه تمدن ساز
🔴 نامه سرگشاده "آیت الله یزدی" خطاب به "آیت الله شبیری زنجانی" ⭕️ در پی دیدار آیت الله شبیری زنجانی
شهید علامه #مطهری:
مانند عوام فکر نمی کنم ...
@howzeh_enghlab
♦️ کانال حوزه و فلسفه:
✅ @feghheakbar
📰 واکنش کیهان به موج حمایتهای اصلاح طلبان از آیت الله شبیری زنجانی در برابر نامه آیت الله یزدی
«تا دیروز می گفتند تقلید کار میمون است،امروز نگران شأن مرجعیت شدند»
روزنامه کیهان دوشنبه۷ آبان
⭕️ چه شده است که براندازان و مخالفان نظام و رهبری و مرجعیت و ...، این چنین سنگ برخی مراجع را به سینه میزنند؟
✅ @feghheakbar
عیب رندان...
(نظری بر یادداشتهای سهگانهی حجه الاسلام محمدتقی سبحانی)
۱. حضرت حجه الاسلام محمدتقی سبحانی در ۶ آبان ۹۷ در واکنش به نامهی حضرت آیتالله یزدی به حضرت آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی یادداشتی نوشتند و منتشر کردند که بخشی از سهگانهای است که خود در بخش سوم به دو بخش نخستین نیز ارجاع دادهاند. (قابلمشاهده در وبگاه پژوهشکدهی فلسفه و کلام)
۲. بنده ارتباط نزدیکی با آقای سبحانی نداشتهام و تنها گاهی در راهروی انجمنهای علمی حوزه همدیگر را دیدهایم و یا گاه در جلساتی عمومی که ایشان سخنران یا حاضر بودهاند، من هم بودهام. از قبل و قلب ایشان را دوست دارم و همواره ستایش کردهام و او را وزنهای سنگین و ارزشمند برای حوزه دانستهام و میدانم.
۳. من وارد این دعوای نامه و جنبههای آن و درست بودن یا نادرست بودن آن و حواشی گوناگونش نمیشوم. چند نکتهای دربارهی یادداشت آقای سبحانی میخواهم عرض کنم؛ هرچند ترجیح میدادم این چند جمله را هم نمینوشتم و بلکه در موقعیتی قرار میگرفتم که در معرفی و بیان فضایل ایشان چیزی مینوشتم تا اینکه بخواهم بر سخن ایشان خرده بگیرم؛ ولی دیدم اینجا دارد حقی ضایع میشود و قاعدتاً باید حقیقت را از افلاطون بیشتر دوست داشت.
۴. بخش از ادعاها و تحلیلهای ایشان در این یادداشتها را نیز پذیرفتنی و بخشی را نیز بررسی پذیر میدانم و بخشی دیگر هم دغدغهی من نیستند. این بخشها همانهایی هستند که دربارهشان چیزی نخواهم گفت.
۵. این سه یادداشت را که میخوانی در آغاز خیال میکنی که کسی بیطرفانه و از بالا به قضیه نگاه میکند و تحلیل میکند؛ ولی جلوتر که میآیی، کمی بهت بر میخورد؛ چون احساس میکنی رودست خوردهای (اگر بخواهم از اصطلاحات خود ایشان استفاده کنم) که خیر نویسنده خود سنتگرایی است که نواصولگرایان را به توپ بسته است؛ ولی کوشیده نوشتهاش آنگونه به نظر برسد که عرض کردم. همچنین در نگاه اول به نظر میرسد که نویسنده با آرامش و بدون درگیری احساسی، وضعیتی را تحلیل و توصیف کرده است؛ اما بهتدریج متوجه میشوی که خیر در پشت این پوستهی آرام چیزی وجود دارد که روان شناسان به آن پرخاشگری پنهان مینامند.
و دیگر اینکه در پشت ادبیات ادیبانه و بهظاهر مؤدبانه، بدوبیراههایی را نثار چند نفر و چند ایده کرده است که در ادامه عرض میکنم.
۶. آقای سبحانی در بخشی از یادداشت دوم خود اینچنین مینویسد:
«منابع معرفت: نواصولگرایان گام به گام از ریشه های معرفتی خود فاصله گرفته اند. سخنگویان اصولگرائی که روزی فقیهان نامدار و یا دست کم اساتید فاضل و یا فرهنگیان دینشناس و دنیادیده بودند، جای خود را به گویندگان مذهبی و سیاسی که فاقد پیشینه علمی و شخصیت اجتماعیاند، داده است و در بهترین حالت، این نقش بر عهده شخصیتهائی گذاشته شده که همسو با نیازهای نواصولگرایان سخن می گویند. آنان که روزی اسلافشان، فقه و نظام دانشی حوزه را چاره کار مدیریت خُرد و کلان کشور می دیدند، با رویگردانی از دانش های حوزوی و نقد رادیکال به علوم انسانی، دست خویش را در اداره کشور تهی می بینند. بهرهبرداری از فلسفه های وجودی و پستمدرن و نیز برخی نظریات سیاسی و جامعه شناختی از سوی اصولگرایان جوان، تنها پادزهری در مقابل روشنفکران عصر اصلاحات بود که با فرو کش کردن التهاب نزاع های سیاسی و ایدئولوژیک، این زرادخانه اصطلاحات پرطمطراق نیز تاریخ مصرف خود را از دست داد. اسباب کشی به فلسفه اسلامی و تلاش برای استخراج سیاست و مدیریت از حکمت متعالیه -که در سالهای جدید، در میان اصولگرایان حوزوی طرفدارانی یافته است- ظاهرا از همین اکنون علائم نازائی خود را آشکار کرده و و دست کم، اشتهای اصولگرایان در قدرت را که به دنبال نسخههای آماده برای بیماری های صعب العلاج اند، چندان تحریک نمی کند.
اما مهم تر از همه این که نظام آموزش و پژوهش جدید در علوم انسانی و اسلامی که بیش از دو دهه در حوزه و دانشگاه به راه افتاده است، ظاهرا از دید نواصولگرایان حاصلی برای حمایت از حکومت نداشته و ناباورانه و ناامیدوارانه بدان می نگرند.
با این وصف، قابل درک است که چرا تئوریسینهای میدانی نواصولگرایان که غالبا نه در دانشهای حوزوی دستی دارند و نه از دانش های مدرن نصیبی می برند، امروز از حوزه و دانشگاه عصبانی هستند و معلوم است که چرا همه کاسه و کوزه ناکارآمدی حکومت را بر سر فقیهان حوزه و اساتید علوم انسانی فریاد می زنند. این فریادکشی ها در اجتماعات عمومی حوزه و دانشگاه، آن هم از سوی کسانی که سالها در صندلی شورای انقلاب فرهنگی جاخوش کرده اند و قرار بود به جای اساتید کهنه کار، کار تولید دانش و دولت فرهنگ را به سامان آورند، بسیار پرمعنا و رقتبرانگیز است».
پرسش: نوک پیکان این عبارتها به سمت چه کسی است؟ تا آنجا که من میدانم یکی حضرت حجه الاسلام آقای دک
تر حمید پارسانیا است و دیگری آقای حسن رحیمپور ازغدی است. تعابیر را یکبار دیگر ببینیم:
گویندگان مذهبی و سیاسی که فاقد پیشینه علمی و شخصیت اجتماعیاند
اسبابکشی به فلسفه اسلامی و تلاش برای استخراج سیاست و مدیریت از حکمت متعالیه (به تعبیر تسخرآمیز اسبابکشی دقت کنید.)
رقتبرانگیز (تعبیر را ببینید)
۷. این مته به خشخاش گذاشتن و برجسته کردن برخی تعابیر برای این است که خوانندهی محترم گمان نکند وقتی از لحن و طعنه سخن میگویم، سر بیصاحبی دارد تراشیده میشود.
۸. در جاهای دیگری از این یادداشتها نیز تعابیری مانند «به قلب قدرت کوچ کردن»، «روحانیت درون حاکمیتی» که سهل است خواننده استنباط کند شامل افرادی که نام بردم و مشابه آنها مثلاً حجه الاسلام آقای دکتر عبدالحسین خسروپناه هم میشود.
۹. اینکه از افراد نام میبرم؛ زیرا خود آقای سبحانی چنان وصفهایش را مشعر به کار برده است که به نظر میرسد برخی جاها حتی نگران بوده که نکند خواننده متوجه نشود که منظورشان با کیست؛ مثلاً تأکید میکند «که سالها در صندلی شورای انقلاب فرهنگی جاخوش کرده اند» به تعبیر «جاخوش کردن» کردن دقت بفرمایید. نمیگویم آقای سبحانی حتماً این معنا را قصد کرده اند؛ اما جاخوش کردن را گاهی کسی به کار میبرد که انگار عصبانی است که چرا کسی مدتی بیش از حد انتظار او در جایی نشسته و باید نوبتی هم باشد دیگر بلند شود چون مثلاً من باید بنشینم.
۱۰. احتمالاً برخی خوانندگان عزیز از این ریزهکاریها اعصابشان خرد شده است و از دست من عصبانی شدهاند؛ ولی دوستان اهل اطلاع میدانند که در روشهای کیفی تحلیل محتوا بهویژه با رویکرد نشانهشناختی این دقتها چقدر برای خواندن سطرهای سفید مهم است.
۱۱. جناب آقای سبحانی عزیز:
•طوری از «قدرت» حرف میزنید که انگار این افراد مثلاً (نستجیر بالله) به حکومت طاغوت کوچ کردهاند و در تقویت آن میکوشند؛
•آیا تنها شما دارای پیشینهی علمی و شخصیت اجتماعی هستید؟
•بهتر نیست به جای گفتن دیالوگ ناامیدانهای شبیه شخصیت منفیباف گالیور نسبت به مجاهدتهای علمی برای یافتن پاسخ برای صدها پرسش نوظهور، از دل منابع بومی و اصیل علوم اسلامی، شما نیز به جای نبش قبرهایی از قبیل «ایدهی بلاکیف» و «کتاب مصقل صفا»، برای پاسخدهی به پرسشّهای بیپاسخ ماندهی امروز جامعه به کمک بیایید و روحیه بدهید و راه پیدا کنید و راه نشان دهید؟
۱۲. در باب اینکه من از افرادی اسم آوردم و گمان بردم که مرجع ضمیر آقای سبحانی آنها هستند، باید عرض کنم که حتی اگر ایشان یا کسی دیگری بگوید، مراد ایشان، آنها نبودهاند، باز در اصل موضوع فرقی نمیکند که گمان میکنم اگر الآن شهید مطهری زنده بود، با توجه به جایگاهی که ایشان برای کار رسانهای و بهطور خاص تلویزیون قائل بودند، احتمالاً مسئولیت صداوسیما را به عهده میگرفتند و نیز به شهادت آثارشان برای مطالعهی دانشهای مدرن وقت میگذاشتند و به پرسشهای نوپدید معاصر میپرداختند و به فلسفهی صداریی اعتنای جدی میکردند؛ و آن وقت از نظر جناب آقای سبحانی باید میگفتیم او به قلب حکومت کوچ کرده است و به فلسفهی صدرایی اسباب کشی و مشغول فعالیتی نازا.
والسلام
محمدرضا آتشین صدف، ۷ آبان ۹۷
دُم خروس روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب بیرون زد
حالا دقیقا معلوم میشه که چرا اصلاحاتچی های حوزه و دانشگاه به استاد #رحیم_پور_ازغدی حمله کردند چون استاد دقیقا پا روی دُم این جماعت سکولار گذاشته بود
رونامه اصلاحطلب آرمان درصفحه اول خود در مصاحبه با محسن غرویان صریحا به حوزه سکولار اشاره میکند : حوزه جای اخلاق است نه سیاست
@BisimchiMedia
✅ @feghheakbar
حاج ابوالقاسم عضو خبرگان رهبری:
نکته جالب توجه آن است که کسانی که هیچ اعتقادی به حوزه ومرجعیت و روحانیت نداشته و ندارند؛ در این ماجرا دلسوز مرجعیت و جایگاه آن شده اند. کسانی که خود با ارائه گزارشات دروغین درباره بودجه حوزه ها به تخریب حوزه ومراجع پرداختند، اکنون دلسوز مرجعیت گردیده اند.
✅ @feghheakbar
🔴 دیروز ... اما امروز ...
⭕️ سکولارها برای تضعیف حوزه انقلابی، به دنبال تکریم و بزرگ جلوه دادنِ بُعدِ عقب مانده و متحجر حوزه هستند ...
✅ @feghheakbar
هدایت شده از زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
🔻اشک تمساح اصلاحطلبان برای مرجعیت/ مروری بر کارنامه سیاه اصلاحطلبان در توهین به مقدسات
🔹پس از نامه حضرت آیتالله یزدی به آیتالله شبیری زنجانی، موجی از نگرانی! از سوی رسانهها و اشخاص معلومالحال درباره حفظ جایگاه مرجعیت شکل گرفته است. فارغ از اینکه این اشخصا و رسانهها تا چه میزان صلاحیت ورود به بحث میان دو مجتهد جامعالشرایط را دارند، شاید مروری بر مواضع پیشین اصلاحطلبان در توهین به مقدسات و هتک حرمت علما و مراجع بتواند به صحتسنجی این نگرانیهای نمایشی اصلاحطلبان کمک کند:
▪️روزنامه مردم امروز در مطلبی از روزنامه «شارلی ابدو» که به ساحت پیامبر اسلام هتاکی کرده بود، حمایت کرد و توقیف شد.
▪️روزنامه آسمان در مطلبی لایحه قصاص را «غیر انسانی» خواند و توقیف شد.
▪️امیرحسین میراسماعیلی، خبرنگار روزنامه اصلاحطلب جهان صنعت با هتاکی به ساحت امام رضا(ع)، حین فرار از کشور دستگیر شد.
▪️پویان خوشحال، خبرنگار هتاک به ساحت امام حسین(ع) در حین فرار از کشور دستگیر شد.
▪️سایت خبری انصاف نیوز در مطلبی از همسران شهدا به عنوان «طعمههای جنسی برای مقاصد امنیتی» یاد کرد.
▪️رضا مهرداد عضو اصلاحطلب شورای شهر نیشابور به مجالس عزاداری امام حسین(ع) حمله کرد و نوشت: «اگر حسین نبود. چطور اینگونه مردم را تحمیق میکردید؟»
▪️مجری برنامه ستاد انتخاباتی حسن روحانی در ایلام نامهای قرائت کرد که حاوی توهین به مقدسات و ائمه اطهار(ع) بود و موجب محکومیت وی شد.
▪️محمد خاتمی گفته بود : «احکام قرآن متناسب با زندگی قبیله ای است، قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست!»
▪️عبدالکریم سروش در روزنامه صبح امروز نوشت که ولایت پیامبر بعد از به کسی منتقل نشده است.
▪️ابراهیم اصغر زاده در روزنامه آفتاب نوشت که حتی علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد.
▪️روزنامه دولتی ایران نوشته بود به خود خدا هم میتوان اعتراض کرد، و اورا فتنه گر نامید.
▪️آقاجری گفته بود در حکومت های دینی، نه تنها دین افیون توده هاست که افیون حکومت ها نیز هست.
▪️رجبعلی مزروعی در نشریه حریم نوشت که حضرت علی (ع) مانند معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است.
▪️عزت الله سحابی در دوره دوم خرداد گفت که معصومین بدون نظارت مردم در معرض انحراف هستند.
▪️عطاالله مهاجرانی اعلام کرد که نظریه غیرت دینی ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است.
▪️اکبر گنجی گفت که خمینی متعلق به موزه تاریخ است.
▪️محمد خاتمی معتقد بود که اگر این حجاب مانع حضور زن شود، قطعا مضر است.
▪️عبدالکریم سروش نوشت که فرهنگ شهادت خشونت آفرین است.
▪️حبیب الله پیمان گفت که قرآن قابل نقد عقلی و تجربی است و خود قرآن نیز در آیات بسیاری دعوت به آن نموده است.
▪️مهرانگیز کار اعلام کرد که احکام کیفری اسلام کارایی ندارد و موجب رواج خشونت میگردد.
▪️عمادالدین باقی معتقد است که اعدام و قصاص جزء ضروریات دین نیست.
▪️غلامرضا بهزادی سالار گفته بود که تفکر شیعهگری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.
▪️جواد مقامی درباره عاشورا نوشت: سالهای فراوان و بلکه قرنها این بزرگداشت حاصلی جز تأثر، حزن و اشکآوری نداشته است.
▪️اکبر گنجی قیام عاشورا را نتیجه خشونت و جنگهای پیامبر در صدر اسلام دانست.
▪️فائزه هاشمی گفت که اگر در متون اسلام تحقیق کنند، «دیه» پایه قرآنی ندارد!
▪️روزنامه بهار بیاعتباری شهادت زنان را مصداق تبعیض جنسی دانست.
🔸اینها تنها چند نمونه از توهین به مقدسات توسط کسانی است که امروز با خطاب قرار دادن یک مرجع تقلید توسط یک مجتهد در تراز مرجعیت، ناله وا اسلاما و وا مرجعیتا سر میدهند.
به نقل از کانال آلزایمر
@howzeh_enghlab
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان عجیب آیت الله حائری شیرازی:
من از اینکه جمهوری اسلامی از بین برود نمی ترسم ! من از اینکه آقا رو بکشند نمی ترسم. من از این می ترسم...
@BisimchiMedia