🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸بوی بهشت از پانصد سال راه هم میرسد/ مغرور نشویم🔸
حافظ در یک بیت معنای بلندی را بازگو کرده که برای خیلی از ما فهم آن آسان نیست و بلکه ممکن نیست، میگوید:
کس ندیده است ز مشک ختن و نافۀچین
آنچه من هر سحر از باد صبا میبینم
حلالش باد! میگوید: من عطری از این باد صبا استشمام میکنم که کسی از مشک ختن و نافۀ چین استشمام نکرده.
حالا، تو بگو اینها در اسلام نیست! اگر انکار کردی، برای اسلام بهتر میشود؟ بگو این بوها نیست و بگو همهاش خیالات است!
همین حرم که میروید غیر از عطری که به آن میزنند و گلابی که میپاشند، عطر دیگری هم دارد.
در همین صحن حرم امام رضا (علیه السلام)، ده- بیست سال قبل (1)، نماز میخواندم که بویی آمد که نه بوی گلاب بود و نه بوی عطر. بوی عجیبی میآمد.
وقتی به کسی که اهل این راه بود گفتم، گفت: آری، بوی بهشت از پانصد سال راه هم میآید! یعنی هنوز ممکن است پانصد سال راه تا بهشت داشته باشی، غرور پیدا مکن که به جایی رسیدهای! هنوز تا بهشت پانصد سال فاصله است.
حرف به موقع و بجایی است. چون انسان تا یک بویی به مشامش رسید مثل بوی علم یا بوی ایمان، پیش خود میگوید: بله، همه چیز درست شد. در باز شد و چشم و گوشم باز شد. اما به او میگویند: نه آقا، هنوز پانصد سال فاصله داری و خیلی کار دارد تا برسی.
(1) در حدود دهۀ 50 شمسی
#حضرت_حافظ
#بوی_بهشت
#غرور
#آیت_الله_حائری_شیرازی
🆔@fekre_parvaz
🌹🦋🌹🦋🌹🦋🌹
💚💛🧡💚💛🧡
#داستانک
#بساط_شيطان
ديروز شيطان را ديدم.در حوالي ميدان، بساطش را پهن کرده بود؛ فريب ميفروخت.مردم دورش جمع شده بودند، هياهو ميکردند و هول ميزدند و بيشتر ميخواستند.توي بساطش همهچيز بود: غرور، حرص، دروغ و خيانت، جاهطلبي و قدرت.هر کس چيزي ميخريد و در ازايش چيزي ميداد.بعضيها تکهاي از قلبشان را ميدادند و بعضي پارهاي از روحشان را بعضيها ايمانشان را ميدادند و بعضي آزادگيشان را.شيطان ميخنديد و دهانش بوي گند جهنم ميداد.حالم را به هم ميزد، دلم ميخواست همهي نفرتم را توي صورتش تف کنم.انگار ذهنم را خواند، موذيانه خنديد و گفت: من کاري باکسي ندارم، فقط گوشهاي بساطم را پهن کردهام و آرام نجوا ميکنم، نه قيلوقال ميکنم و نه کسي را مجبور ميکنم چيزي از من بخرد، ميبيني آدمها خودشان دور من جمع شدهاند!جوابش را ندادم.آنوقت سرش را نزديکتر آورد و گفت: البته تو با اينها فرق ميکني. تو زيرکي و مؤمن. زيرکي و ايمان آدم را نجات ميدهد. اينها سادهاند و گرسنه. بهجاي هر چيزي فريب ميخورند.از شيطان بدم ميآمد، حرفهايش اما شيرين بود.گذاشتم که حرف بزند و او هي گفت و گفت. ساعتها کنار بساطش نشستم. تا اينکه چشمم به جعبهي عبادت افتاد که لابهلاي چيزهاي ديگر بود. دور از چشم شيطان آن را برداشتم و توي جيبم گذاشتم.با خودم گفتم: بگذار يکبار هم شده کسي چيزي از شيطان بدزدد. بگذار يکبار هم او فريب بخورد.به خانه آمدم و در جعبهي کوچک عبادت را باز کردم. توي آن اما جز غرور چيزي نبود! جعبهي عبادت از دستم افتاد و غرور توي اتاق ريخت. فريبخورده بودم. دستم را روي قلبم گذاشتم، نبود.فهميدم که آن را کنار بساط شيطان جاگذاشتهام.تمام راه را دويدم، تمام راه لعنتش کردم، تمام راه خدا خدا کردم.ميخواستم يقهي نامردش بگيرم، عبادت دروغياش را توي سرش بکوبم و قلبم را پس بگيرم.به ميدان رسيدم؛ اما شيطان نبود. آنوقت نشستم و هاي هاي گريه کردم، از ته دل.اشکهايم که تمام شد، بلند شدم تا بي دليام را با خود ببرم که صدايي شنيدم.صداي قلبم را. پس همانجا بياختيار به سجده افتادم و زمين را بوسيدم
#بازار_شیطان
#قلب #توبه
#غرور #عبادت
🆔@fekre_parvaz
🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑مغرور نباش...
🔰مکاشفه عجیب آيتالله سیّد جمالالدین گلپایگانی رحمةاللهعلیه😔
🎙حجتالاسلام عالی
#امیرالمومنین #رضایت_والدین
#پدر #مادر #تلقین #مرگ #غرور
🦋کانال فکر پرواز ↙️
https://eitaa.com/joinchat/3604021293Ca7d066ff32
https://rubika.ir/fekre_parvaz64