مجید هیچ وقت اهل نماز و روزه و دعا نبود اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شد همیشه در حال دعا و گریه بود نمازهایش را سروقت می‌خواند حتی نماز صبحش را نیز اول وقت می‌خواند خودش همیشه می‌گفت نمی‌دانم چه اتفاقی برایم افتاده که این‌طور عوض شده‌ام و دوست دارم همیشه دعا بخوانم و گریه کنم و همیشه در حال عبادت باشم! #شهیدمجید‌قربان‌خانی

بچـھ‌کـھ‌بودفلج‌شد نذرحضـرت‌زینب(س)کردمش.. نذرقبول‌شدورضاخوب‌شد خوبِ‌خـوب... اونقدرخوب‌کـھ‌مُھرنوکری‌عمـه ی‌سادات روی‌قلبش‌حک شد :) #شهیدرضاکارگربرزی

میگفت من‌ازوقتی‌که‌ازفکر‌شهادت‌اومدم‌بیرون‌بدبخت‌شدم... راست‌میگفت... :)💔

میگفت‌: مشتۍاگرفکرمیکنۍ بسیجۍواقعۍهستۍ!' ‹اللھم‌الرزقنـٰاشھادت› روسعۍکن‌به‌‹قلــبت‌› بچسبونۍنہ‌قاب‌موبایلت(: !‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎ #تلنگرانہ

بـسم ࢪب الحـسین"(:💔

هر‌ وقت خسته می‌شم دلم می‌گیره ،میشکنه از فقر و تبعیض و تهمت و ... فقط یک چیز هست که نمی‌ذاره ناشکری کنم: فکر اینکه، چه انتظاری دارم از دنیایی که #امام_زمان هم توش غریبه...💔 #اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌

هروقت از سرکار می‌اومد یه راست می‌رفت تو اتاقش و دراز می‌کشید از این پهلو به اون پهلو هرکاری می‌کرد آروم نمی‌شد گریه می‌کرد از بس درد داشت! می‌رفتم کنارش می‌گفتم: بذار ‌مادر پهلوتو بمالم شاید دردش آروم بگیره! می‌گفت: نه مادر جون این درد ارثِ مادرم حضرت زهراست بزار با همینا به آرامش برسم... :) #شهیدسیدمجتبی‌علمدار

وقتے از سفر کربلا برگشت مادࢪش پࢪسـید: چہ‌ چیزۍ از امام‌ حسین(؏) خواستے؟ مجید گفتہ‌ بود: یہ نگاھ‌ بہ‌ گنبد‌ حضرت ‌ابالفضڵ(؏) کردم‌ و یہ‌ نگاھ‌ بہ‌ گنبد‌ امام‌ حسین(؏) و گفتم: آدمم‌ کنید! #شهیدمجید‌قربان‌خانی

وطن‌تویی‌و‌غریب‌آن‌که‌از‌تو‌دور‌افتاد...!

فقط‌اونجا‌که‌حاج‌مهدی‌رسولی‌‌میگن: غیر‌از‌تو‌هرچی،‌دلدادگی‌بود... از‌بچگی‌بود‌و‌از‌سادگی‌بود:))

آه چه ضریحیه . . . 💔