فرقه های عجیب و جهان ماوراء
نفرین تیمورلنگ ☠⚰👆 هر کس قبر مرا باز کند با دشمنی ترسناکتر از من مواجه خواهد شد. هنگامی که از گور خ
نفرین تیمورلنگ ☠⚰
هر کس قبر مرا باز کند با دشمنی ترسناکتر از من مواجه خواهد شد.
هنگامی که از گور خود برخیزم دنیا خواهد لرزید.
تیمورلنگ در سال ۱۴۰۵میلادی در سن 68 سالگی مرد. او را در مقبرهای در شهر سمرقند دفن کردند. او پس از مرگ خود امپراتوری وسیعی به جای گذاشت. این امپراتوری که با ریختن خون بیش از 7 میلیون انسان حاصل شده بود، از جنوب شرقی ترکیه امروزی تا مرزهای چین امتداد داشت.
گفته میشود که مقبرهٔ تیمورلنگ نیز همانند فراعنه دارای یک نفرین است که به نفرین تیمورلنگ شهرت دارد؛ به این معنا که هر کس به مقبرهٔ اش نزدیک شود، دچار مرگ و یا اتفاق ناخوشایندی خواهد شد. تا اینکه جمعی از محققان و باستانشناسان شوروی سابق به ریاست پروفسور میخاییل.ام. گراسیموف Mikhail. M. Grasimove یکی از برجستهترین محققان علم آناتومی تصمیم گرفتند تا قبر تیمورلنگ را باز کرده و جسد او را برای تحقیقات و چهرهشناسی به موسکو منتقل کنند.
گراسیموف به توسعه دانش بازسازی چهره بر اساس قراین میپرداخت. او توانست چهرهٔ بیش از دویست نفر را بازسازی کند؛ از آن جمله ایوان مخوف، تیمورلنگ، فردریش شیلر و... او در این مأموریت از پشتیبانی شخص ژوزف استالین، رهبر اتحاد شوروی نیز برخوردار بود. آنها در ژوئن ۱۹۴۲قبر تیمورلنگ را گشودند.
وقتی آنها قبر تیمورلنگ را گشودند، بوی عجیب و تندی استشمام کردند؛ مثل بوی روغنهایی که در مومیایی کردن اجساد فراعنه از آن استفاده می شد. بر روی قبر جملاتی حک شده است:
هر کس قبر مرا باز کند با دشمنی ترسناکتر از من مواجه خواهد شد.
و آن جملهٔ دیگر چنین بود: هنگامی که از گور خود برخیزم دنیا خواهد لرزید.
جسد تیمورلنگ را به موسکو منتقل کردند و به بررسی و تحقیقات بر روی آن پرداختند. پس از چندی، نتیجه تحقیقات گراسیموف نشان داد که تیمور فردی بلند قد، و با سینههای پهن و استخوان گونه و لب های درشت و قلوهای بوده و به نظر گراسیموف احتمالا این ادعای تیمور که او از نسل چنگیزخان است درست بوده است.
در آن زمان آلمانها عملیات معروف بارباروسا را علیه شوروی آغاز کرده بودند. در این عملیات آلمانها توانستند ضربات سنگینی به روسها وارد کنند. یک شایعه دهان به دهان میچرخید: نفرین تیمور لنگ حقیقت دارد.
گراسیموف پس از انجام تحقیقات تصمیم گرفت، جسد تیمورلنگ را به سمرقند بازگرداند. در این زمان نبرد مشهور استالینگراد اتفاق افتاد و به نفع شوروی پایان یافت. این اتفاقات پشت سر هم باور به نفرین تیمورلنگ را در نزد برخی مردم قوت بخشید، در حالی که بسیاری آن را خرافهای میدانند که در نتیجه توالی چند حادثه پشت سر هم رخ داده است. این ماجرا امروز به نفرین تیمورلنگ و یا آنچه بدان افسانه تیمورلنگ میگویند، موسوم است.
#خونخواران_تاریخ
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
اشراه، همسر خداوند در کتب یهود ✡📚👆 #بت_پرستی #تحریف_تورات_انجیل #پرستش_جن_شیطان #ادیان_گنوسی #جهان_ب
اشراه، همسر خداوند در در کتب یهود ✡📚
همسر خداوند، اشراه (Asherah)، یک خدای باوروری قدرتمند بوده است.
بنابر گفته های یک محقق از آکسفورد، خدا همسری به نام اشراه داشته که طبق کتاب پادشاهان (Book of Kings) در کنار یهوه در معبدش در اسرائیل پرستش می شده است.
در 1967، رافائل پاتای (Raphael Patai) اولین تاریخشناسی بود که عنوان کرد اسرائیلیان در گذشته یهوه و اشراه را با هم می پرستیدند. این نظریه به دلیل تحقیقات فرانسیسکا استاوراکوپولو (Francesca Stavrakopoulou) توجهات جدیدی را به خود جلب کرده ، کسی که کار خود را از آکسفورد شروع کرد و در حال حاضر در دپارتمان خداشناسی و مذهب در دانشگاه اکستر (Exeter) یک سخنران ارشد است.
اطلاعاتی که در کتاب ها، مقالات و نامه های ژورنالیستی استاوراکوپولو ارائه شده اند اساس یک سری مستندات سه وجهی قلمداد می شوند که در حال حاضر در اروپا به بحث گذاشته شده اند، جایی که او به تحلیل ارتباط یهوه و اشراه می پردازد.
استاوراکوپولو در یکی از رسانه های انگلستان عنوان کرد، شما ممکن است او را به نام های یهوه، …یا گاد یا عیسی بشناسید، یهودیان و مسیحیان، همگی در این مورد اتفاق نظر دارند: او تنها یک نفر است... یا موارد دیگری که ما دوست داریم به آن اعتقاد داشته باشیم.
او اضافه کرد، بعد از سال ها تحقیق در زمینه تاریخ و مذهب اسرائیل، من به تصویری رنگارنگ و متناقض، چیزی که می تواند به نظر عده ای ناراحت کننده بیاید دست یافته ام، این که خداوند یک همسر دارد.
استاوراکوپولو مبنای نظریه اش را بر متون قدیمی بنا نهاده است، شمایل ها و ضد طلسم هایی متعلق به گذشته که در شهر ساحلی اوگاریت متعلق به کنعانیان، که امروزه سوریه نامیده می شودکشف شده اند. تمامی این اشیا باستانی این نکته را فاش می کنند که اشراه یک خدای باروری قدرتمند بوده است.
طبق گفته های استاوراکوپولو ارتباط اشراه با یهوه علاوه بر کتاب مقدس در نوشته هایی بر روی کتیبه ای متعلق به قرن هشتم قبل از میلاد مسیح در صحرای سینا نیز ذکر شده است. در اینجا شواهدی وجود دارد که یهوه و اشراه را به عنوان یک زوج الهی معرفی می کند. و اکنون متون مشابه بسیاری از آن زمان کشف شده اند، تمامی آنها به این نظریه که خدای کتاب مقدس زمانی همسر داشته قوت می بخشند.
استاوراکوپولو همچنین اعتقاد دارد، کتاب مقدس این طور بیان می کند که الهه اشراه در معبد یهوه در اورشلیم پرستش می شده. در کتاب پادشاهان، به ما گفته می شود که مجسمه ای از اشراه در معبد قرار داشت و کارکنان مؤنث معبد برای او منسوجاتی مربوط به تشریفات مذهبی می دوختند.
جی.ادوارد رایت (J. Edward Wright) نمایندۀ مرکز مطالعات یهودیان آریزونا و مؤسسۀ باستانشناسی آلبرایت، به شبکه خبری دیسکاوری نیوز گفت که او با متون مختلف عبری که از اشراه در کنار یهوه یاد کرده اند موافق است.
او اضافه کرد: اشراه به کلی توسط ویراستاران مذکر کتاب مقدس از متون اصلی آن و ترجمه ها حذف نشده است، و آثار او در لابلای متون باقی مانده است، و بر اساس این آثار، شواهد باستانشناسی و اشاراتی در مورد او در متونی از مرزهای یهودا و اسرائیل، می توانیم نقش او را در مذاهب جنوب شرقی مدیترانه بازسازی کنیم.
اشراه که در خاور نزدیک باستان با اسم های متفاوت دیگری شناخته می شد، از قبیل آستارته،عشتر، آرتمیس و ایشتار، یک خدای مهم محسوب می شد، کسی که هم مقتدر بود و هم پرورش دهنده.
در بسیاری از ترجمه های انگلیسی ترجیح می دهند’اشراه’ را به عنوان "درخت مقدس" ترجمه کنند، به نظر می رسد بخشی از آن از یک نیاز مدرن می آید، که به روشنی از روایات کتاب مقدس الهام گرفته تا دوباره اشراه را پشت پرده ای پنهان کند.
آرون برادی (Aaron Brody)، گردانندۀ موزۀ Bade و دانشیار کتاب مقدس و باستانشناسی در مدرسۀ ادیان اقیانوس آرام گفت:
مطالبی که در ارتباط با الهه اشراه باشند در کتاب مقدس عبری (عهد عتیق) بسیار نادر هستند و توسط مؤلفان باستان که این متون را گردآوری کرده اند ویرایش شده اند.
حتی گفته شده که اشراه به عنوان یک درخت نمادین قطعه قطعه شده و در خارج از معبد سوزانده شده، آن هم به دستور فرمانروایانی که قصد داشتند دینشان را خالص کنند، و بر روی پرستش یک خدای واحد مذکر به نام یهوه که بعدها با کمی تغییر ماهیت عیسی نامیده شد تمرکز کنند.
برادی به دیسکاوری نیوز گفت اسرائیلیان مشرک و چند خدایی بودند، تنها اقلیت کوچکی یهوه را به تنهایی می پرستیدند. در آن سال اجماعی از نخبگان در یهودیه به بابل تبعید شدند و معبد در اورشلیم تخریب شد، این واقعه به شکل گیری یک دیدگاه یکتاپرستی سخت گیرانه وسیعتری در بین یهودیان منجر شد.
#بت_پرستی
#تحریف_تورات_انجیل
#پرستش_جن_شیطان
#ادیان_گنوسی
#جهان_باستان
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
فرقه عجیب «نیائو» 👆 #فرقه_های_عجیب #عجیب_غریب 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء h
فرقه عجیب «نیائو»
در سال 2010، عکاسی به نام «ولاد سوخین» توانست به مراسم فرقه مخفی «نیائو» راه پیدا کند. به ندرت پیش آمده تا اطلاعات یا عکسی از این ا فرقه به بیرون درز پیدا کند.
فرقه مخفی «نیائو» در کشورهایی نظیر موزامبیک، مالاوی و زامبیا فعالیت دارد. ولاد میگوید: «از سال 2010 تا 2011 من در استان تته موزامبیک زندگی کردم. روزی که داشتم از مراسم افتتاحیه یک اردوگاه جدید عکاسی میکردم ، شخصی را دیدم که از پست بوتهها پیدایش شده بود و یک ماسک و چندین پر بر روی سرش بود. محلیها فریاد کشیدند "نیائو" و فرار کردند.»
من که نمیدانستم نیائو چیست. کمی در مورد آنها تحقیق کردم. فهمیدم که نیائو یک فرقه مخفی در فرهنگ چِوا است و مردم چوا نیز در مالاوی، زیمباوه و موزامبیک زندگی میکنند. و متوجه شدم که بسیاری از محلیها و حتی پلیس هم از آنها میترسیدند. یک گروه از نیائوها به «نیائو کامپینی» یا نیائوِ خطرناک معروف هستند که قداره در دست میگیرند. آنها به این معروفاند که سریع حمله میکنند.
روزی یک پلیس به من گفت که آنها هیچوقت تحت پیگرد قانونی قرار نمیگیرند: «چگونه میتوان یک فیل یا مار را به زندان انداخت؟ نیائو هم همین است.»
به اجرایی که آن روز من دیدم «گوله وامکولو» گفته میشد؛ مراسمی متعلق به کیش مخفی و برادری نیائو که در زمان برداشت محصول و عروسی یا عزاداری انجام میشد. گوله وامکولو در زبان چوا به معنای «رقص بزرگ» است. در این مراسم، افراد نیائو لباس و ماسکهای خاصی میپوشند که نمایانگر حیوانات «نیاما» و پیشینیان آنها «میزیمو» است. از سال 2005 به بعد، این مراسم زیر نظر یونسکو برگزار شده است. در واقع یکی از 90 میراث کلامی و ملموس انسانیِ یونسکو است.
یک سال در موزامبیک ماندم تا رقصها و مراسم جدیدتری را ببینم ،اما از آنجایی که همه چیزِ این فرقه مخفیانه است، چون اگر شما عضو نیائو هستید، اصلا نباید به کسی بگویید.
مراسم و هویت اعضای نیائو کاملا محرمانه است. بعدها فهمیدم که رقاصها در یک مراسم میچرخند تا کسی نتواند هویت او را حدس بزند. شاید اعضای تمام خانواده را در کنار هم ببینید که مشغول تماشای این مراسم هستند. اما مرد خانواده مخفیانه جدا شده و به رقص میپیوندد. سپس لباسهایش را دوباره عوض میکند و کنار خانواده خود برگردد تا خواهر، همسر یا مادرش متوجه عضویت او در این گروه نشوند. اگر یکی از رقاصها حین رقص زمین بخورد و پایش بلنگد، همه رقاصها همزمان با او میلنگند تا کسی متوجه هویت آن شخص نشود.
روزی با یک معلم زیمباوهای به نام «اوفیس» آشنا شدم. او از من پرسید که چرا اینقدر به نیائو علاقه دارم. بعد دوستی او به من گفت که یکی از اعضای نیائو است. من کیش این فرقه مخفی را از او آموختم. ولی به من گفت که اگر اطلاعات بیشتری میخواهم باید خودم هم عضو شوم.
اوفیس با افراد ردهبالای فرقه صحبت کرد و آنها قبول کردند که در ابتدا یک تماشاگر باشم و نه بیشتر. من هر هفته حاضر میشدم و عکاسی هم میکردم. اما دوست داشتم چیزهای بیشتری در مورد آنها بدانم. دوست داشتم به داخل آنها نفوذ کنم تا بدانم ماسکهایشان را چگونه میسازند. اما قبل از هر چیز باید به عضویت نیائو درمیآمدم. یک روز آنها به من گفتند که مایلاند مرا به عنوان عضو قبول کنند. اما من باید مراسمی را انجام میدادم.
قبل از هر چیز باید با سیستم رمزگذاری آنها آشنا میشدم. سیستم رمزی آنها بیشتر به حرکات مخصوص دست محدود میشد. اگر در جاده یک نیائو ببیند و با دست یک حرکت خاص را انجام دهید، هیچ اتفاق بدی برای شما رخ نخواهد داد، زیرا آنها متوجه میشوند که شما نیز یکی از اعضای نیائو هستید.
بعد از آن کار باید همراه با اعضای جدید دیگر یک مرغ را میکشتیم. میتوانستیم پرهای مرغها را بکنیم و بعدا به لباس خودمان بچسبانیم. بعد از آن من را به یک روستای نزدیک بردند. با گل و پارچه من را پوشانده بودند تا اینکه عضوی از نیائو در لباس مخصوص خود آمد.
در مرحله اول آنها با یک چوب مرا کمی کتک زدند. ضربه زدن در واقع یکی از مراحل اصلی این مراسم است، چرا که نماد این است که نباید رازهای نیائو را برملا سازی وگرنه سخت تنبیه خواهی شد.
آنها پارچه را برداشتند و رقص خود را شروع کردند. من هم با آنها میرقصیدم. ما تمام شب را رقصیدیم. سپس آنها مرا به مخفیگاه خود یعنی یک قبرستان بردند. به من گفتند: «حالا تو دیگر عضوی از نیائو هستی.» سپس ماسک و لباس مخصوصم را به من دادند و آموزش رقص آغاز شد.
دفعه بعد که آنها را دیدم، دوربینم را هم بردم. آنها به من گفتند: «تو الآن عضوی از این فرقه هستی. اما نمیتوانی عکس بگیری.» چند ماه دیگر هم در این انجمن ماندم تا اینکه آنها اجازه عکاسی را به من دادند.
#فرقه_های_عجیب
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
چینیها "موش بیپدر" ساختند 🐭👆 #عجیب_غریب 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء http:
چینیها "موش بیپدر" ساختند 🐭
تیم تحقیقاتی درگیر این پروژه میگویند بچه موشهای "دومادری" ساخته شده سالم بودهاند و خودشان هم توانستهاند که بچه بیاورند.
پژوهشگران آکادمی علوم چین میگویند که از دو مادر، و بدون پدر، بچه موشهایی ساختهاند.
آنها برای نقض این چنینی قوانین تولید مثل و خلق موجودی با دو والد ماده، به طور وسیعی ازدستاوردهای مهندسی ژنتیک استفاده کردند.
تیم تحقیقاتی درگیر این پروژه میگویند بچه موشهای "دومادری" ساخته شده سالم بودهاند و خودشان هم توانستهاند که بچه بیاورند.
در حالی که موشهای دومادری زندگی سالمی داشتند، تلاشها برای خلق موشهای دو پدری چندان موفقیتآمیز نبود. هر بچهموشی که هر دو والدش نر بودند، چند روز پس از تولد مرد.
ساختن موشهای دومادری از موشهای دوپدری آسانتر بود. پژوهشگران تخمکی از یک مادر گرفتند و سلولی ویژه از مادری دیگر، سلولی جنینی که دارای نیمی از کروموزومهای معمول است.
هم تخمک و هم سلول جنینی ویژه، هر یک نیمی از نقشه ژنتیک لازم برای تولیدمثل را دارند، اما صرف در کنار هم قرار دادن آنها کافی نیست.
دانشمندان از فناوری موسوم به "ویرایش ژنتیک" استفاده کردند تا مجموعهای از ژنهای زاید را حذف کنند.
خلق بچه موش دو پدری کمی پیچیدهتر بود. برای ساخت آن به اسپرم یک موش، سلول جنینی ویژه موشی دیگر، و یک تخمک نیاز بود که همه اطلاعات ژنتیک آن پاک شدند.
مجموعه ژنهای بزرگتری هم باید از آن پاک میشدند.
کودکان دو مادری و بکرزایی
اهمیت این تحقیق در آن است که میتواند به سوالهایی بنیادی درباره تولیدمثل جنسی پاسخ بدهد.
پستانداران، از جمله انسان، تنها از طریق رابطه جنسی قادر به تولید مثل هستند، یعنی برای بچه دار شدن آنها به یک تخمک از مادر و یک اسپرم از پدر نیاز است.
اما این قاعده درباره بقیه جانوران صادق نیست و در برخی ماهیها، خزندگان، دوزیستها و پرندگان، مادر میتواند به تنهایی بچه بیاورد.
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2