فرقه های عجیب و جهان ماوراء
طومارهای نجع حمادی (انجیل های گنوسی) 📕👆 #کتابهای_عجیب #تحریف_مسیحیت #عجیب_غریب 📝 اینجا بخوانید👇 👇 ک
طومارهای نجع حمادی (انجیل های گنوسی) 📕
قسمت (اول)
در دسامبر ۱۹۴۵ یک کشاورز عرب در مصر علیا نزدیک شهر نجع حمادی کشف فوق العاده ای انجام داد که مسیر مطالعات گنوسی را از بیخ و بن دگرگون کرد .
او که در جستجوی کود برای مزارع خود بود ناگهان به کوزه بزرگ سرخ رنگی ( به اندازه یک متر ) برخورد و به این امید که گنجی یافته و نیز ازترس حمله اجنه بی درنگ کوزه را شکست . اما نه به گنج بر خورد و نه به جن بلکه داخل کوزه سیزده جلد کتاب کهنه پاپیروسی بود که با چرم قهوه ای وزرین صحافی شده بود .
او نمی دانست که چه مجموعه فوق العاده ای از متون باستانی را کشف کرده است . دست نوشته هایی که هزار و پانصد سال پیش – احتمالا در حدود ۳۹۰ . م به دست راهبان صومعه پاکومیوس قدیس – در آنجا مدفون شده بود تا از دست راست کیشان کلیسا در امان ماند .
اینکه دست نوشته های نجع حمادی چگونه نهایتاً به دست دانشمندان رسیده خود حکایت جالبی است .
نام کاشف دست نوشته ها تا سی سال معلوم نبود . بعداز سی سال کاشف خودش را به نام محمد علی السمان معرفی کرد . جبل التارف کوهستانی است در نزدیکی شهر نجع حمادی که حدود ۱۵۰ غار در آن می توان یافت . این غارها طبیعی است . بعضی از آنها بریده و منقوش شده و تا دوره سلسله ششم فراعنه مصر ، حدود ۴۳۰۰سال پیش گورگاه شهریاران بود .
اندکی پیش از آن که محمد علی السمان و برادرانش انتقام قتل پدر خود را بگیرند ، با شتر به آن کوهستان می رفتند تا حاک نرم و حاصلخیز آنجا را به زمین های زراعی خود ببرند . در حین کندن به آن کوزه برخوردند . محمد علی پس از شکستن کوزه پاپیروس ها را به خانه برد و گوشه ای انداخت .
برگ پاپیروس ها را جدا کرد و کنار اجاق ریخت . مادر محمد علی بعد ها گفت که بسیاری ازاین پاپیروس ها را همراه کاه داخل اجاق انداخت و برای روشن کردن آتش از آن استفاده کرد . چند هفته بعد محمد علی و برادرانش انتقام مرگ پدر خود را گرفتند و قاتل پدرشان ، احمد اسماعیل را کشتند . از ترس پلیس و تفتیش خانه ، محمد علی از کشیش محل ، القموس بازیلیوس عبد المسیح خواست که یکی دو کتاب را برای خودش بردارد .
راغب یک معلم تاریخ یکی از کتابها را دست کشیش دیده بود و مظنون شد . یک جلد از کتاب ها را از کشیش گرفت و برای دوستش به قاهره فرستاد تا ارزش آن را دریابد .بعدها این دست نوشته ها در بازار سیاه قاهره به فروش رفت و توجه مقامات دولتی را جلب کرد به طوری که توانستند ۵ جلد از ده جلد از مجموعه را تهیه کنندو به موزه قبطی قاهره بفرستند اما یک بخش از مجموعه که شامل پنج متن فوق العاده بود در آمریکا به فروش رفت .خبر به گوش گیلز کیسپل مورخ برجسته ادیان دانشگاه لوترشت هلند رسید . او نیز از بنیاد یونگ در زوریخ خواست تا آن بخش از مجموعه را بخرد . آنگاه به قاهره رفت وبقیه دست نوشته ها را دید و بلافاصله انجیل توماس را کشف کرد و متوجه دیگر متون گنوسی شد .
امروزه بیش از شصت سال از کشف آن می گذرد و بیش از دو دهه است که به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است . کسی بر اهمیت فوق العاده این متون تردید ندارد .این سیزده مجموعه دست نوشته پاپیروسی زیبا در بر دارنده پنجاه و دو متن مقدس یا همان اناجیل گنوسی اند که دیرزمانی فکر می کردند از بین رفته است. آثاری که پدران متعصب وراست کیش کلیسا قرن ها با آن مخالفت ورزیده وبا پیروان آن سر ستیز داشته اند . این گنجینه با ارزش بازگو کننده جریانان دینی و فلسفی و عرفانی صدر مسیحیت است و باید اذعان کرد که هیچ حقیقتی پنهان نمی ماند و هیچ اندیشه ای نمی میرد حتی اگر سرکوب شود و متون مکتوب آن قرن ها زیر خاک بپوسد .
#کتابهای_عجیب
#تحریف_مسیحیت
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
ادامه دارد..... 👇👇
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
طومارهای نجع حمادی (انجیل های گنوسی) 📕 قسمت (اول) در دسامبر ۱۹۴۵ یک کشاورز عرب در مصر علیا نزدیک ش
طومارهای نجع حمادی (انجیل های گنوسی) 📕
قسمت (پایانی)
گیلز کیسپل نخستین دانشمندی بود که به محتوای نوشته های نجع حمادی پی برد . اولین جمله ای که او خواند این بود : ” این است کلام اسرار که عیسای زنده بر زبان راند و همزادش یهودای توماس آن را مکتوب کرد ” . کیسپل می دانست که همکارس پوئش سر آغاز انجیل توماس و قطعاتی از آن را به زبان یونانی مکشوف در دهه ۱۸۹۰ تشخیص داده بود . اما کشف کل متن ،پرسش های جدیدی به میان آورد : آیا عیسی چنان که در این متن آمده ، برادر دوقلویی داشت ؟ آیا متن مزبور واقعاً گفته های معتبری از عیسی است ؟
درعنوان آمده ؛ انجیل به روایت توماس ، با این حال برعکس اناجیل عهد جدید ، این متن را با عنوان انجیل اسرار معرفی کرده است . کیسپل همچنین کشف کرد که بسیاری از گفتارهای آن از عهد جدید اقتباس شده اما این سخنان در بر دارنده معانی دیگری هستند . … آنها اعمال وسخنان کاملاً متفاوت با عهد جدید را به عیسی نسبت می دهند به عنوان مثال :
” …همراه منجی است مریم مجدلیه . اما مسیح دوست داشت او را بیش از همه شاگردان و اغلب بر دهانش بوسه می زد . دیگر شاگردان ناخشنود شدند … بدو گفتند : ” چرا او را بیش از ما دوست می داری ؟ ” منجی پاسخ داد وبدانان همی گفت ” چرا دوست ندارم شما را چنان که دوست دارم او را ؟ “
دیگر گفتارهای این مجموعه ، باورهای عادی مسیحیان مثل زایش از باکره و یارستاخیزجسمانی را به باد انتقاد می گیرند …
پژوهندگان مجموعه نجع حمادی کشف کردند که برخی از این نوشته ها از سرچشمه نژاد انسان به شیوه ای خیلی متفاوت با قرائت معمول سفر پیدایش سخن می گویند .
مثلاً گواه حقیقت قصه باغ عدن را از چشم انداز مار تعریف می کنند ! در اینجا مار که از دیرزمان در ادبیات گنوسی به عنوان بن خرد ایزدی شمرده می شود آدم وحوا را متقاعد می کند که سهمی از معرفت برگیرند در حالی که خداوندگار آنها را به مرگ تهدید کرد و بارشک ورزی کوشیدتا آنان را از کسب معرفت باز دارد .
برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب :
ادبیات گنوسی نوشته استوارت هالروید
ترجمه : ابوالقاسم اسماعیل پور
#کتابهای_عجیب
#تحریف_مسیحیت
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
آیا مردم ایران، سابقه بتپرستی هم داشتند؟ 🗿👆 #جهان_باستان #بت_پرستی 📝 اینجا بخوانید👇 👇 کانال فرقه ها
آیا مردم ایران، سابقه بتپرستی هم داشتند؟ 🗿
برخی از گزارشهای تاریخی اشاره به بتپرستی مناطقی دارند که بخشی از ایران به شمار میرفت.
کشور ایران در طول تاریخ و در زمان پادشاهی و حکومتهای مختلف، از وسعت متفاوتی برخوردار بوده است؛ بهگونهای که برخی از کشورهای همسایه ایران در زمان کنونی و حتی برخی از کشورهای دورتر، در دورههایی خاص، جزئی از این کشور به شمار میرفتند. بنابراین، جهت بحث کردن درباره برخی از ویژگیهای این کشور باید ابتدا دوره زمانی و وسعت آنرا تعیین کرد که از فرصت این نوشتار خارج است.
به هر حال؛ برخی از گزارشهای تاریخی اشاره به بتپرستی مناطقی دارند که بخشی از ایران به شمار میرفت:
1. «طهمورث که پس از هوشنگ به فرمانروایی رسید، شهر شاپور را در فارس بنا نهاد و آنجا ساکن شد. مردم در زمان او بتپرست بودند. ولی طهمورث مطیع خدا بود».[1]
2. در زمان ایران باستان و سلطنت سلاطین پیشدادیان، آنگاه که حکومت به جمشید رسید(همان کسی که ساختن تختِ جمشید به او نسبت داده شده) و بعد از اینکه قدرت او را مغرور ساخت، ادعای خدایی کرد و دستور داد تا تمثالهایی از صورت او بسازند و به مردم دستور داد تا مقابل این تمثالها سجده کنند.[2]
3. شهر بابِل که در عراق کنونی قرار دارد، زمانی توسط حکومت ایران فتح و جزء قلمرو این کشور قرار گرفت و حتی پایتخت ایران تیسفون نیز در همان حوالی قرار داشت. مذهب مردم بابل بر شرک و بتپرستی بنا شده بود.[3]بخشی از مبارزات حضرت ابراهیم در مقابله با بتپرستی نیز به همین منطقه برمیگردد. منطقه عیلام شامل ایالات خوزستان، لرستان، پشتکوه، و کوههای بختیاری بود از سمت شرق به حکومت پارس میرسید و از شمال به راهی که از بابل به همدان میرسید ختم میشد و غرب به دجله میرسید و از جنوب تا بوشهر کشیده شده بود. اهالی این منطقه خود را «انزان سوسونکا» مینامیدند. آنها نیز مثل بابلیها بتپرست بودند.[4] در برههای از زمان، مملکت کلده با شهرهای قدیم سومر و دیگر مناطقی که تحت سیطره حکومت سابق بابل بود، توسط ایران تسخیر گردید. از جمله این مناطق، فینیقیه بود. آنها نیز بتپرست بودند و در درجه اول بتی به نام «بعل» را میپرستیدند.[5]
یکی دیگر از این گزارشها؛ مربوط به دوران حکومت مغولان بر ایران است. طبق این گزارش، بتپرستی در این دیار وجود داشت. اما با مسلمان شدن غازان خان، و به دستور او، بتخانهها، آتشکدهها و دیگر معابد غیر اسلامی، تخریب گردید و همه بتها شکسته شد و بیشتر گروه بخشیان که بتپرست بودند را مسلمان کردند.[6]
گفتنی است؛ بتپرستی فقط در پرستش سنگ و چوبی که به صورتهای مختلف تراشیده شده باشند، نیست، بلکه پرستش آتش نیز بتپرستی محسوب میشود.
با توجه به گزارشهای فوق، میتوان گفت که ایران نیز؛ مانند سرزمینهای دیگر، خالی از بتپرستی نبوده است.
[1]. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 61، بیروت، دار الصادر، 1385ق.
[2]. همان، ص 65؛ سرجان ملکم، تاریخ کامل ایران، ترجمه، حیرت، میرزا اسماعیل، ج 1، ص 11 - 12، تهران، افسون، چاپ اول، 1380ش.
[3]. پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، ج 1، ص 119، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، 1375ش.
[4]. پیرنیا، حسن، اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، متنایرانقدیم، ص 19 – 23، تهران، خیام، چاپ نهم، 1380ش.
[5]. تاریخ ایران باستان، ج 1، ص 442.
[6]. راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، ج 2، ص 309 - 310، تهران، نگاه، چاپ دوم، 1382ش.
#جهان_باستان
#بت_برستی
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
"من آن دنیا را دیدم" 👆 مُردم تا خودم باشم #جاودانگی_ارواح #اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ #عجیب_غریب 📝 اینجا
"من آن دنیا را دیدم"
مُردم تا خودم باشم
يكي از عجيب ترين موارد تجربيات نزديك به مرگ مربوط مي شود به زني هندي الاصل بنام آنيتا مورجانی يك تاجر بسيار موفق در هنگ كنك. كه در سال 2002 همه چيز عملا براي او تمام مي شود زمانيكه پزشكان اعلام مي كنند كه مبتلا به يك نوع از سرطان لنفاوي شده است. که يكي از وحشتناك ترين انواع سرطان مي باشد كه به لنفاوي هادكين معروف است. اين سرطان به شدت به سيستم لنفاوي حمله كرده و در مدتي كمي فرد را زمينگير كرده و او را از پاي در مي آورد.انيتا يك ماه بعد ويلچر نشين شده و مجبور است يك كپسول بزرگ از اكسيژن را با خود حمل كند.پس از چند ماه بالاخره همه چيز به نقطه پايان نزديك مي شود و او به كما مي رود.پزشكان به خانواده اش اعلام مي كنند كه اگر خيلی خوش شانس باشد تا 36 ساعت زنده خواهد ماند.درست در همين ساعات است كه تجربه نزديك به مرگ آنيتا شروع مي شود او خودش را در محاصره پزشكان ،پرستاران و مادر و شوهرش مي بيند كه با نگراني به جسم بيجانش نگاه مي كنند.آنيتا مي گويد : در وضعيتي مابين هوش و بيهوشي بودم در يك لحظه احساس كردم روحم ديگر در جسمم نيست.ديدم كه دكتر مي گويد ديگر هيچ فايده اي ندارد و كاري از دست ما ساخته نيست و بعيد است حتي تا اخر شب دوام بياوردبا فرياد به انها مي گفتم نگران من نباشيد من حالم خوب است هيچ دردي ندارم اما هيچ واكنشي در انها نمي ديدم .آنها حرف هاي مرا نمي شنيدند.در يك لحظه چشمم به جسم بيجانم افتاد كه بر روي تخت دراز كشيده شده بود نمي دانم چرا اينطور بود من كه كاملا سالم و هوشيار بودم و هيچ دردي نداشتم.تما آن دردها ،رنج ها و اندوه به يكباره ناپديد شده بودند و در منتهاي آرامش و رهايي بودم.در اين احوال ناگهان احساس عجيبي بمن دست داد ناگهان احساس كردم در حال انتقال هستم ،احساس كردم در حال ورود به يك بعد ديگر هستم و در يك آن احساسي در من بوجود آمد كه نمي توانم در الفاظ بيان كنم احساسي از عشق و آرامش بيكران،حتي لغت عشق نيز نمي تواند آنرا بطور كامل توصيف كند.احساس جدا شدن از ماده از جسم و پيوستن به عشق به صلح و آرامش .... اكنون خودم هستم نه جسمم نه ماده ....هيچ كاري لازم نبود انجام دهم اين عشق بمن تعلق داشت .احساس مي كردم به منبع بي پاياني از انرژي متصل شده ام.من به انجا تعلق داشتم و بالاخره پس از سال ها كشمكش با درد ،رنج و اندوه به انجا يعني به مقصدم رسيده بودم.من متصل به همه چيز بودم و همه چيز متصل بمن .....واقعا نمي توانم بدرستي انرا بيان كنم.....لغات از بيان آن عاجزند.در اين هنگام بود كه مشاهده كردم پدرم و بهترين دوستم كه قبلا بر اثر سرطان درگذشته بود مرا احاطه كردند. در آنجا ديگراني نيز بودند اما من انها را نمي شناختم.در انجا بود كه به مفهوم واقعي زندگي پي بردم و جالب اينجا اين بود كه فهميدم چرا سرطان گرفته بودم.من متوجه شدم كه غايت زندگي چيست من بايد بر مي گشتم زيرا اگر در آنجا مي ماندم از هدايايي كه جسم فيزيكي من هنوز برايم نگه داشته بود محروم مي شدم. من در خود ماموريتي را حس كردم كه بايد برگردم و آنرا به انجام برسانم.در انجا فهميدم كه به محض برگشتن جسمم به سرعت درمان خواهد شد زيرا اينرا دريافتم كه تمام امراض ابتدا در سطح انرژي بروز مي كنند و سپس وارد جسم مي شوند.براي درمان يك مريضي لازم است ابتدا انرژي درمان شود و اگر فقط مريضي جسمي درمان شود در مدت كوتاهي دوباره بر خواهد گشت.در انجا كه بودم به من گفتند كه هر چيزي كه در زندگي ما وجود دارد به اين منبع لايزال از انرژي الهي مرتبط است.در انجا بود كه احساسي قوي در من بوجود امد كه بايد برگردم و اطمينان داشتم كه در ظرف چند روز بطور كامل بهبود خواهم يافت.پزشكان كه ديگر تقريبا از مرگ آنيتا مطمئن شده بودند و آماده مي شدند تا مرگ او را اعلام كنند ناگهان با صحنه عجيبي روبرو شدند او از كما بيرون آمد. بلافاصله پزشكان با عجله اقداماتي را براي بررسي وضعيت پيشرفت سرطان آغاز كردند تا بسرعت پروسه شيمي درماني را از سر گيرند اما انچه مي ديدند باور نمي كردند هيچ گونه اثري از سلول هاي سرطاني ديده نمي شد.انيتا عملا عاري از سرطان بود.آنیتا می گوید وقتي پرسنل بيمارستان مرا مي ديدند كه دارم با پاهاي خودم بيمارستان را ترك مي كنم طوري نگاهم مي كردند انگار روح ديده اند انها باور نمي كردند اين همان فردي است كه مرده بود.مورد انيتا مورجانی يكي از موارد نادر در علم پزشكي است كه پزشكان نمي توانند هيچ توضيحي براي آن بياورند.او كتابي در مورد اين تجربه عجيبش نوشته است بنام " مردم تا خودم باشم" كه تاثير زيادي بر محافل علمي داشته و به زبان هاي زيادي ترجمه شده است
#جاودانگی_ارواح
#اتفاقات_عجیب_بی_پاسخ
#عجیب_غریب
به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2