eitaa logo
فیض سحر
517 دنبال‌کننده
515 عکس
350 ویدیو
2 فایل
کانال محفل مناجاتی فیض سحر (دعای کمیل ، روضه ، سینه زنی ) بانوای طلبه جانباز حاج حسین حقی مکان :قم خ ارم درجوارمزارشهدای سوم خرداد(۶۰شهید) زمان : شبهای جمعه۲ساعت قبل اذان صبح ایتا:https://eitaa.com/feyzesahar ادمین کانال:Http://eitaa.com/admin_gomnam
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🔸نکته تفسیری صفحه ۷🔸💠 🔹از صبر و نماز یاری جویید: جهانی که ما در آن زندگی می­ کنیم، لبریز از حوادث تلخ و شیرین است؛ حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله، بیماری­ ها، فوت عزیزان و بسیاری دیگر از اتّفاقات ناگوار که در زندگی هر انسانی پدید می­ آید و هر یک از ما با برخی از این حوادث روبه​ رو می­شویم. اینک این پرسش پیش می­ آید که آیا در مقابل این سختی­ ها، راهی وجود دارد که از پا در نیاییم و با امید و انگیزه به زندگی خود ادامه دهیم. خداوند مهربان در این آیه، پاسخ این پرسش را به ما داده است. او دو چیز نیرومند را به ما معرفی کرده که اگر از آن​ها کمک بگیریم، هیچ مشکلی نمی­ تواند ما را افسرده و مأیوس کند. اولین یاور بزرگ، «صبر» است. آری، صبر و مقاومت و تحمّل مشکلات، یک قدرت درونی­ست که اگر انسان آن را داشته باشد، همچون دریایی خواهد شد که سیل­ های بزرگ و گل­ آلود، هرگز نمی­ تواند آن را کثیف و متلاطم کند؛ بلکه آن​قدر وسیع است که همه​ ی آشفتگی­ ها را در خود حل می­ کند. به راستی­ که صبر، کلید پیروزی و کام­ یابی­ ست. تاریخ، لبریز از داستان­های پیروزی مردمی­ است ­که با صبر و استقامت، پلّه­ های ترقّی را طی کردند. در خاطرات هشت سال دفاع مقدس می­ خوانیم که آزادگانی که سال­ها در چنگال رژیم بعث عراق اسیر بودند، به جای غصه خوردن و نابود کردن جسم و روح خود، به حفظ کردن قرآن و آموختن زبان­های زنده​ی دنیا و علوم دینی و دروس دیگر اهتمام کردند و پس از آزاد شدن معلوم شد که بسیاری از آنان، حافظ قرآن یا مسلط بر چند زبان زنده​ ی دنیا هستند. «صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم​ اند در اثر صبر نوبت ظفر آید». البتّه همان­ طور که باید در برابر مشکلات صبر کرد، ­باید در ترک گناهان ـ هرچند لذّت​بخش باشند ـ و نیز عمل به دستورهای خدا ـ هرچند دشوار باشد ـ استقامت ورزید. دومین یاور بزرگ، « نماز» است. نماز، وسیله​ ی ارتباط ما با منبع نیرو و قدرت در جهان است. نماز، ما را با کسی مرتبط می­ کند که تمام هستی ما در اختیار اوست. سلامت، ثروت، قدرت، زیبایی، هوش و هر آنچه ما فکر می­کنیم که می­تواند ما را خوشبخت کند، در اختیار خداست، و نماز، ما را به درگاه او می​ برد. ما در نماز اجازه پیدا می­ کنیم که خواسته­ هایمان را از او بخواهیم، و به یاد می­ آوریم که جهان با همه­ ی لذّت­ها و ناکامی­ هایش برای اوست و ما به ​وجود آمده­ ایم تا خشنودی او را به ​دست آوریم، و اگر مشکلی هم به ما می­ رسد، با یاد خدا، آن­ را تحمّل می­ کنیم. آری، هرگاه مشکلی­ برای بزرگان دین ما پیش می­ آمد، به نماز می­ ایستادند و از آن کمک می­ گرفتند. [1]امام ششم ما شیعیان نیز به ما توصیه فرموده​ که هر وقت غم و اندوهی از غم­ های دنیا به دل ما وارد شد، وضو بگیریم و دو رکعت نماز بخوانیم و از خدا بخواهیم آن مشکل را برطرف کند.[2] 📚[1] کافی، ج 3، ص 480 [2] مجمع البیان، ج 1، ص 217 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
هدایت شده از فیض سحر
💠🔸نکته تفسیری صفحه ۸🔸💠 🔹روزگار سیاه بنی­ اسرائیل: . پس از آن​که حضرت یوسف علیه السلام ، وزیر پادشاه مصر شد، پدر و مادر و برادرانش را همراه دیگر اعضای خانواده­ از سرزمین قحط ​زده​ ی کنعان به مصر کوچ داد و آنان را در کنار رود نیل ساکن کرد.[1] دو سال بعد، حضرت یعقوب علیه السلام جان به جان­ آفرین تسلیم کرد.[2] لقب حضرت یعقوب، اسرائیل بود. در زبان عبری، «اِسر» به معنای «عبد»، و «ئیل» به معنای «الله» است. پس اسرائیل به معنای عبدالله و بنده​ ی خدا است. [3] حضرت یعقوب علیه السلام ، ده پسر داشت که از ایشان، جمعیت زیادی به​ وجود آمد. آنان­ که همگی از نسل حضـرت یعقوب بودند، به «بنی­ اسرائیل» یعنی فرزندان حضرت یعقوب معروف شدند. تا زمانی­ که حضـرت یوسف علیه السلام زنده بود، بنی­ اسرائیل زندگی آسوده­ ای داشتند. هنگامی ­که مرگ حضرت یوسف فرا رسید، پیروان و خاندانش را نزد خود جمع کرد و به آنان خبر داد که به زودی رنج­های طاقت​ فرسایی سراغشان می­ آید و آنان در سختی خواهند بود تا این​ که پیامبری از نسل«لاوی بن یعقوب» آشکار شود و بنی­ اسرائیل را نجات دهد.[4] پس از وفات حضـرت یوسف علیه السلام ، بسیاری از اشراف و سران مصر که در پیامبری حضرت یوسف شک داشتند، از راه و روش آن حضرت بازگشتند و دوباره آیین شرک و بت­ پرستی را از سر گرفتند.[5] حسادت­ اینان به حضرت یوسف علیه السلام و تعصب­های جاهلانه­ شان باعث شد که بنی­ اسرائیل را به جرم این که مردم اصیل مصر نیستند ، انسان­ های پست­ تری بدانند و آن­ها را خدمت­کاران و بردگان خویش بشمارند.[6] بدین ترتیب، پیش­گویی حضرت یوسف علیه السلام به وقوع پیوست و روزگار سخت بنی­ اسرائیل آغاز شد و این دوران بردگی، حدود چهارصد سال طول کشید.[7] پادشاهان(فراعنه) مصر، ساکنان آن را به دو گروه مشخص تقسیم کرده بودند: «قبطیان» که بومی آن سرزمین بودند و تمام وسایل رفاهی و کاخ­ ها و ثروت­ ها برای آنان بود؛ و «سبطیان»، یعنی مهاجران بنی­ اسرائیل که در چنگال قبطیان گرفتار بودند و چون غلام و کنیز خدمت می­ کردند. در این سال­ها، فقر و محرومیت، سراسر وجود بنی­ اسرائیل را گرفته بود و بی­ آن که مزد و بهره­ ای داشته باشند، سخت­ ترین کارها بر دوش آنان قرار داشت. تاریخ، حرف­های زیادی در باره​ی ظلم­ های قبطیان به بنی­ اسرائیل دارد. گفته­ اند که یکی از فراعنه​ ی مصر، برای ساختن قبری هرمی برای خود، یکصدهزار برده را در طول بیست سال به کار گرفت، و در این ماجرا، هزاران نفر از آنان به ضرب شلاق یا از فشار کار به قتل رسیدند.[8] سخت­ ترین سال­های بنی­ اسرائیل امّا سال­های پایانی آن دوران بود. ماجرا از یک خواب شروع شد. فرعون، پادشاه بی­رحم مصر، شبی در خواب دید که شعله​ ی آتشی از بیت­ المقدّس برخاست، تمام خانه­ های مصر را فرا گرفت و همه​ ی خانه­ های قبطیان را سوزاند؛ ولی خانه­ های بنی­ اسرائیل سالم ماند. او از کسانی که تعبیر خواب می­ کردند، در این باره توضیح خواست و آنان گفتند: مردی از بنی­ اسرائیل متولّد می­ شود که تو و حکومتت را نابود خواهد کرد. در پی این ماجرا، فرعون دستور داد که سر تمام پسران بنی­ اسرائیل را جدا کنند و دختران را برای خدمت­کاری زنده نگه دارند.[9] آن سال­ها، ظلم و بیداد فرعون و فرعونیان و مظلومیت بنی­ اسرائیل در اوج بود. ولی خواست خدا این بود که رؤیای فرعون به حقیقت بپیوندد و بینی آن پادشاه متکبّر به خاک مالیده شود. از این­ رو موسی بن عمران مخفیانه به دنیا آمد و به طرزی عجیب به قصر فرعون وارد شد و در آن پرورش یافت؛ امّا پس از چهل سال، همچون رعدی از آسمان بر آن قصر ستم فرود آمد و بنی­ اسرائیل را از چنگال فرعونیان نجات داد. [1] . اقتباس از آیه 93 سوره یوسف [2] . بحارالانوار ، ج 12 ص 295 [3] . مجمع البیان ، ج 1 ، ص 206 [4] . بحار الانوار ، ج 13 ص 37 [5] . اقتباس از آیه 34 سوره [6] . قاموس قران ج 5 ص 165 [7] . پی نوشت­ها [8] . تفسیر نمونه ج 16 ص 11 [9] . مجمع البیان ج 7 ص 375 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸🔸💠 🔹بنی­ اسرائیل ناسپاس: پس از نجات بنی­ اسرائیل از چنگال فرعون و رخ دادن حوادثی، حضـرت موسی علیه السلام به آنان دستور داد که وارد سرزمین مقدّس فلسطین شوند و با عزّت و افتخار در آنجا زندگی کنند؛ ولی آنان مانند همیشه بهانه­ جویی را شروع کردند و گفتند: «در آنجا افرادی زورگیر و ستمگر هستند و ما جرأت وارد شدن به آن را نداریم. خودت با خدایت به آنجا بروید و با آن­ها بجنگید. ما همین جا نشسته­ ایم!» خداوند از این نافرمانی خشمگین شد و آنان را به چهل سال سرگردانی در بیابان مجازات کرد. بنی­ اسرائیل که در بیابانی خشک و سوزان، گرفتار شده بودند، از تشنگی و گرسنگی و گرمای آفتاب به حضـرت موسی علیه السلام شکایت بردند. حضـرت موسی که پیامبر مهربان بنی­ اسرائیل بود، از خدا خواست که به آنان رحم کند. خدای مهربان نیز به آنان لطف کرد و سختی­های بیابان را برایشان آسان کرد و به موسی فرمود که با عصایش به سنگی ضربه بزند. در این هنگام، دوازده چشمه به عدد قبایل بنی­ اسرائیل از آن سنگ فوران کرد چنان که هر قبیله یک چشمه آب داشت و از آن سیراب می­ شد. برای در امان ماندن بنی­ اسرائیل از گرمای آفتاب، خدا ابری فرستاد که مانند سایبان، بالای سرشان قرار می­ گرفت. برای برطرف شدن گرسنگی­ شان نیز دو غذای مقوّی و لذیذ به نام­های «مَنّ» و «سلوی» در اختیارشان گذاشت و آن­ها بدون هیچ رنج و دردسری از آن­ها استفاده می­ کردند. «منّ»، چیزی مانند عسل بود که فراوان در شکاف سنگ­ها و شاخه­ های درختان پیدا می­ شد؛ «سلوی» نیز پرنده​ی کوچکی بود که معجزه​ آسا و به­ راحت در اختیارشان قرار می​ گرفت و هر اندازه می­ خواستند، از آن صید می­ کردند. آری، با همه​ ی ناسپاسی بنی­ اسرائیل، باز هم خدا آنان را فراموش نکرد و به آنان نعمت بخشید؛ ولی آن قوم نادان، دوباره بهانه گرفتند که ما از این وضع خسته شده­ ایم؛ چقدر منّ و سلوی بخوریم؛ ما غذاهای رنگارنگ می­ خواهیم؛ سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز! حضـرت موسی علیه السلام از این رفتار آنان ناراحت شد و فرمود: «آیا حاضرید مانند گذشته، برده و خدمت­کار دیگران باشید؛ ولی سیر و پیاز و عدس داشته باشید؟ آیا این آزادگی و عزت را می­ خواهید به قیمت سبزی و خیار بفروشید؟ اکنون که چنین است، در یکی از این شهرها ساکن شوید که چیزهایی ­که خواسته­ اید، در آن هست؛ ولی از آزادگی و عزّت خبری نیست.» [1] آری، قوم بنی­ اسرائیل، سرگذشتی عجیب و عبرت­ آموز دارد. آنان به سبب ناسپاسی­ شان دچار محرومیّت­ های بسیار شدند. ما نیز باید از خطر این خلق و خوی زشت به خدا پناه بریم. کمی به نعمت­هایی که داریم، بیندیشیم: به­راحت نگاه می­ کنیم، به­ خوبی می­ شنویم، قلبمان خوب کار می­ کند و به­ آسانی نفس می­ کشیم، و البتّه شمارش نعمت­های خدا پایان ندارد. ما در این نعمت­ها غرق شده­ ایم؛ اما گاهی بهانه می­ گیریم. مشکلات کوچک را بزرگ می­ شمریم و حتّی برای برخی چیزهای بی­ ارزش، خود را بیچاره­ ترین انسان روی زمین فرض می­ کنیم! فراموش نکنیم که راز ماندن نعمت­ها، سپاسگزاری از خداوند است، و ناسپاسی، آن­ها را از دست ما بیرون می­ کشد. پس سخن مولای خود، علی علیه السلام ، را به یاد داشته باشیم که فرمود: «نعمت­ ها را به وسیله​ی شکر نزد خود نگه دار.»[2] 📚[1] . آنچه در مورد قوم بنی اسرائیل ذکر شد ، از متن ذیل آیات در تفسیر نمونه اقتباس گردید . [2] . غررالحکم ص 188 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸نکته تفسیری ص۱۰قرآن بقره🔸💠 🔹(قسمت اول) ۱_ «صابئین» به کسانی گفته می‌شود که خود را پیروان حضرت یحیی می‌دانند و برای ستارگان، قدرت تدبیر قائلند. نام این گروه در سوره‌های بقره، مائده و حج، در کنار یهود، نصاری، مجوس و مشرکان آمده است و از اینجا معلوم می‌شود که صابئان غیر از چهار دسته‌ی مذکورند. پیروان این آئین نیز همانند سایر اهل کتاب، به اسلام دعوت شده‌اند. اینها با توجّه به اعتقادات خاصّ خود، پیروان اندکی دارند و اهل تبلیغ از دین خودشان نیستند. ۲_ انسان، تنها در سایه ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش می‌یابد. «لاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ» ۳_ سعادت و کرامت، مربوط به ایمان وعمل صالح است، نه عنوانِ مسلم، یهودی، مسیحی، صابئی. "مَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ... لاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ..." ۴_ ماجرای کنده شدن کوه طور از جای خود و قرار گرفتن در بالای سر یهود، در سوره‌های بقره، نساء و اعراف نیز آمده است. ۵_ خداوند، هم از طریق فرستادن پیامبر و هم با نشان دادن کارهای خارق العاده، حجّت را بر مردم تمام کرده است. «رَفَعْنٰا فَوْقَکُمُ الطُّورَ» ۶_ معارف دینی باید با تدریس وتبلیغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذْکُرُوا مٰا فِیهِ» ۷_ یاد آیات الهی و تدبّر در آنها، زمینه ساز تقواست. «اذْکُرُوا مٰا فِیهِ لعلکم تتقون» ۸_ نومید نشوید، زیرا که خداوند با متخلّفان نیز با فضل و رحمت برخورد می‌کند. «فَلَوْ لاٰ فَضْلُ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ» ۹_ نجات از خسارت، در سایه‌ی فضل و رحمت الهی است. «فَلَوْ لاٰ فَضْلُ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخٰاسِرِینَ» ۱۰_ یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از بنی اسرائیل را به کار واداشت و با حیله‌ای که بعداً خواهیم گفت، روزهای شنبه، کار می‌کردند. لذا خداوند، افراد حیله‌گر را به صورت بوزینه در آورد تا درس عبرتی برای دیگران باشد. این ماجرا علاوه بر آیه ۶۵ در سوره اعراف نیز آمده است. و اصولاً مسخ چهره، یکی از عذاب‌های الهی و تحقّق قهر خداوندی است. گروهی از مسیحیان نیز بعد از نزول مائده آسمانی، کفر ورزیدند که به شکل بوزینه و خوک در آمدند. «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنٰازِیرَ» ادامه دارد.... 🔸https://eitaa.com/feyzesahar
💠🔸نکات تفسیری ص۱۰ سوره بقره🔸💠 🔹(قسمت دوم) ۱_ همان گونه که در روایات می‌خوانیم دامنه مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحی افراد، گسترده تر خواهد بود. ⚡ در قیامت مردم ده گونه محشور می‌شوند: ۱.شایعه سازان، 👈به صورت میمون. ۲. حرام خواران، 👈به صورت خوک. ۳. رباخواران، 👈واژگونه. ۴. قاضی ناحقّ، 👈کور. ۵. خودخواهان مغرور، 👈کر و لال. ۶. عالم بی عمل، 👈در حال جویدن زبان خود. ۷. همسایه آزار، 👈دست و پا بریده. ۸. خبرچین، 👈آویخته به شاخه‌های آتش. ۹. عیّاشان، 👈بد بوتر از مردار. ۱۰. مستکبران، 👈در پوششی از آتش. ۲_ از دانستنی‌های تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ» ۳_ کسی که حکم خدا را نسخ کند، خود را مسخ کرده است. تغییر وتحریف چهره دین، تغییر چهره انسانیّت را بدنبال دارد. «اعْتَدَوْا... کُونُوا قِرَدَةً» ۴_ در جهان طبیعت، تبدیل موجودی به موجود دیگر ممکن است. «کُونُوا قِرَدَةً» ۵_ حیوانات، از رحمتِ خداوند دور نیستند، ولی حیوان شدن انسان، نشانه قهر و طرد الهی است. «کُونُوا قِرَدَةً خٰاسِئِینَ» ۶_ این سوره را به جهت این داستان، سوره بقره نامیده اند. فرمان ذبح گاو، در تورات به عنوان یک قانون قضایی مطرح شده است و خلاصه‌ی ماجرا از این قرار بوده که «مقتولی در بین بنی اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را به طایفه و قبیله‌ای دیگر نسبت می‌داد و خود را تبرئه می‌کرد؛ آنها برای داوری و حل مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیه السلام به آنها فرمود: «خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعه ای از بدن آنرا به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند.» آنها با شنیدن این جواب به موسی علیه السلام گفتند: آیا ما را مسخره می‌کنی؟ موسی گفت: «مسخره کردن کار جاهلان است و من به خدا پناه می‌برم که از جاهلان باشم.» ۷_فرمان خداوند را سریع انجام دهید و از وسوسه وتردید پرهیز کنید. «فَافْعَلُوا مٰا تُؤْمَرُونَ» ۸_ رنگ زرد، چنانکه در روایات نیز آمده، مورد سفارش دین است. «فٰاقِعٌ لَوْنُهٰا» ۹_رنگ ها، در روحیّه انسان تأثیر دارند. "لَوْنُهٰا تَسُرُّ الناظرینَ" 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
39.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠🔸ترتیل+ترجمه ص۱۱سوره بقره🔸💠 🎥 متن+ترجمه صوتی،تصویری+مناظری زیبا 🍀حداقل۵ دقیقه وقت برای کلام خدا بگذاریم 👌کیفیت صوت عالی 💐اینگونه از قرائت روزانه لذت ببرید👆 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸نکته تفسیری صفحه ۱۱🔸💠 🔹سخت­ تر از سنگ: به باران پرنعمت نگاه کن: بر همه چیز فرود می­ آید و بی هیچ بخلی، دانه­ های خود را به همه می­ بخشد؛ امّا هر کس به گونه­ ای از آن بهره می­ برد. خاک حاصل­خیز با تمام وجود او را در آغوش می­ کشد و با کمک او، رازهایش را برای دیگران آشکار می­کند. گل­های رنگارنگ، میوه­ های گوناگون، محصولات متنوّع، درختان و گیاهان زیبا، نتیجه­ ی برخورد خوب خاک با باران هستند. آن­ طرف­تر، سنگ را ببین که بی­ جان و بی­ ثمر در گوشه­ ای افتاده است. باران بر او هم می­ بارد­؛ ولی چه فایده؟ سنگ، سخت است و باران اثری در آن ندارد. جان و دل ما انسان­ها نیز مانند زمین است و آیات و نشانه­ های خدا، همچون باران. الطاف خدا چون باران ریزان است؛ این ما هستیم که باید خود را آماده­ ی پذیرش باران رحمت الهی کنیم. اگر ما واقعاً در جست­ وجوی حقیقت و راستی باشیم و در این راه، تعصب­ های ناروا و لجاجت­ ها را کنار بگذاریم، هر پدیده­ ای برای ما نشانه­ ای از حقیقت می­ شود. آنگاه به آسمان و زمین که بنگریم، خدا را با تمام وجود احساس می­ کنیم و هنگام روبه­ رو شدن با بندگان خاصّ خدا و آیات و نشانه­ های او، در برابر بزرگی و خوبی و مهربانی آنان سر فرود می­ آوریم. به این ترتیب، سرزمین قلب ما، خرم و آباد و به بوستانی برای پرواز فرشتگان تبدیل می­ شود، دیگر اثری از غرور و حسد و کینه در آن نمی­ ماند و پر از صفا و مهربانی و بخشندگی می­ شود. اگر امّا انسان درهای قلبش را بر حقیقت ببندد و به باران خوبی اجازه ندهد که بر سرزمین جانش ببارد، کم­کم خاک حاصل­ خیز قلبش، می­ خشکد و پس از مدّتی به سنگلاخ تبدیل می­ شود. در این هنگام، او به بدترین بیماری روحی دچار شده است؛ بیماری «قساوت قلب» یا همان «سنگ­دلی» که دیگر هیچ نشانه­ ای نمی­ تواند او را هدایت کند و هیچ پندی در او اثر نمی­ کند. حتّی معجزات عجیب و خارق­ العاده نیز در او تأثیری ندارد، و این اوج بدبختی یک انسان است. اگر پای صحبت تاریخ بنشینیم، نمونه­ های بسیار عجیبی از سنگ­دلی انسان­ها می­ شنویم. قرآن نیز سخنان شگفت­ انگیزی در این­ باره دارد. بنی­ اسرائیل، نمونه­ ای کامل از یک قوم سنگ­دل هستند. آن­ها، تبدیل شدن عصای موسی به مار، باز شدن دریا، جوشیدن آب از یک تکّه سنگ برای رفع تشنگی آنان، قرار گرفتن کوه طور بر فرازشان و معجزات فراوان دیگر را با چشم خود دیدند؛ نشانه­ هایی که یکی از آن­ها برای پذیرفتن همه­ ی حقیقت کافی بود؛ امّا لجاجت چنان آنان را سنگ­دل کرده بود که هیچ­یک از این نشانه­ ها نتوانست در آنان اثر بگذارد. عجیب­ تر از سرگذشت بنی­اسرائیل، حادثه­ ی کربلاست. کسانی­ که بر امام حسین علیه السلام شمشیر کشیده بودند، به­ خوبی او را می­ شناختند. سال­ها پدر بزرگوارش امام علی علیه السلام در کوفه حکومت کرده و آنان با امام حسین علیه السلام نشست و برخاست کرده بودند. بسیاری از پیران آنان دیده بودند که پیامبر‹ سر تا پای امام حسین علیه السلام را غرق در بوسه می­ کند و او و برادرش را سرور جوانان اهل بهشت معرفی می­ کرد. گفته­ اند که امام حسین علیه السلام به قاتل خود فرمود: «آیا مرا نمی­شناسی؟» و او گفت: «تو را خوب می­ شناسم؛ مادرت فاطمه، پدرت علی، پدربزرگت محمد و دشمنت خداست.»! [1]آنان با چشمان خود دیدند که هنگام کشته شدن امام حسین علیه السلام ، از زمین خون تازه می­ جوشد و سر بریده​ ی او، قرآن می­ خواند؛ ولی مانند دیوانگان نگاه می­ کردند و می­ خندیدند! چه راست گفت امام پنجم ما که فرمود: «هیچ بنده­ ای با کیفری بدتر از سنگ­دلی مجازات نمی­ شود.»[2] 📚[1] . بحارالانوار ج 45 ص 56 [2] . مستدرک الوسائل ج 12 ص 93 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸نکته تفسیری صفحه ۱۲🔸💠 🔹پیمان حیات­ بخش: خوشبختی و سعادت، آرزوی همه​ ی انسان­ ها در همه​ ی زمان­ ها بوده و هست. بدون شک تمام تلاش ما در زندگی، برای رسیدن به آرامش و خوشبختی​ است. با کمی تأمّل، به این واقعیت می­ رسیم که برای رسیدن به این آرمان بزرگ، داشتن دو رابطه لازم است: رابطه با آفریدگار و رابطه با آفریدگان. ما هنگامی به سعادت می­ رسیم که آفریدگارمان را بشناسیم و بدانیم که چرا ما را آفریده است و از ما چه انتظاری دارد و ما چگونه می­ توانیم او را خشنود کنیم. پس از این ارتباط باید رابطه​ ی خود را با مخلوقات دیگر به­ ویژه هم­نوعان خود اصلاح کنیم؛ باید به آنان نیکی کنیم و از آنان نیکی ببینیم. خدای مهربان به​ وسیله​ ی پیامبرانش به ما آموخته است که چگونه این دو رابطه را برقرار کنیم. یک­ بار دیگر در این آیه دقت ­کنیم. خدای مهربان به وسیله​ ی حضرت موسی علیه السلام و با کتاب تورات از بنی­ اسرائیل پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و در برابر هیچ مخلوق ضعیفی سر فرود نیاورند؛ با پدر و مادر خود که وجودشان را از آن­ها دارند، خوب رفتار کنند و احترام آنان را نگه دارند؛ به خویشاوندان نیکی کنند و به مشکلاتشان رسیدگی نمایند؛ بر سر یتیمان که از داشتن تکیه­ گاهی همچون پدر محروم​اند، دست محبّت بکشند و از بینوایان دلجویی کنند؛ با مردم به­ خوبی صحبت کنند و ادب را نگه دارند؛ در برابر خدایی که آنان را آفریده و به آنان این­ همه نعمت بخشیده، تواضع کنند و نماز بخوانند و از مال و ثروتی که خدا به آنان بخشیده، به نیازمندان ببخشند. آری، به راستی اگر به این دستورها در جامعه­ ای عمل شود، آیا خبری از کینه و دشمنی، و اثری از فقر و تنگ­دستی می­ ماند؟ آیا افسـردگی و بی­ه دفی و اضطراب و پشیمانی در آن جامعه مجالی برای عرض اندام پیدا می​ کند؟ آیا شیطان فرصتی برای کاشتن نهال دروغ و خلاف​­کاری در دل­های مردم پیدا می­ کند؟ در میان دستورهای حیات­ بخش این آیه، یکی از آن­ها در حفظ رابطه​ ی دوستی و محبّت بسیار مؤثّر است. خداوند می­ فرماید: «و قولوا للناس حسنا»؛ یعنی با مردم به­ خوبی سخن بگویید. امام پنجم ما شیعیان در توضیح این آیه فرموده است: «بهتر از آن­طوری که دوست دارید با شما صحبت شود، با مردم صحبت کنید.» [1]اگر ما به همین یک دستور عمل کنیم، بسیاری از مشکلاتمان در زندگی حل می­ شود. اگر ما همیشه پیش از صحبت کردن با دیگران فکر کنیم که دوست داریم چگونه با ما صحبت کنند و آنگاه با دیگران بهتر از آن صحبت کنیم، رابطه­ ای دوستانه و در عین حال محترمانه با مردم خواهیم داشت. فرض کنید پدران و فرزندان، برادران و خواهران، هم­کلاسی­ ها و هم­کاران ما همگی به این توصیه عمل می­ کردند؛ در این حال آیا باز هم بر سر مطالب بیهوده و بی­ ارزش، اختلاف پیش می­ آمد؟ آیا کسی حاضر می­ شد به برادر دینی­ اش ناسزا گوید و به او دشنام دهد؟ آیا دیگر زن و شوهری بر سر شوری یا بی­ نمک بودن غذا به هم پرخاش می­ کردند؟ آیا کسی برای کثیف شدن کفشش به سبب برخورد کف کفش دیگری به آن، به او تندی می­ کرد؟ و آیا ... ؟ در حقیقت، این دستورها، مانند نقشه​ ی گنج است که عمل به آن­ها، ما را به گنج خوشبختی و سعادت می­رساند، و بی­ توجّهی به آن­ها باعث می­ شود که عمری را در جست​ وجوی سعادت سپری کنیم و دست آخر، دست خالی بمانیم. 📚[1] . المیزان فی تفسیر القران ، ج 1 ، ص 220 "صفحه۱۲ قرآن کریم" 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸
💠🔸نکات تفسیری ص۱۳سوره بقره🔸💠 ۱_ حقّ حیات، اوّلین حقّ برای هر انسان است و قتل نفس از گناهان کبیره می‌باشد. ۲_ علاقه به وطن، یک حقّ فطری و طبیعی است و سلب این حقّ، ظلم آشکار است. «وَ لاٰ تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیٰارِکُمْ» ۳_ یاری رسانی و همکاری در گناه و تجاوز، ممنوع است. «تَظٰاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوٰانِ» ۴_ علامت ایمان، عمل است و اگر کسی به دستورات دین عمل نکند، گویا ایمان ندارد. «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتٰابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» قرآن، به جای انتقاد از اینکه چرا بعضی دستورات را عمل می‌کنید و بعضی را رها می‌کنید، فرموده است: «چرا به بعضی ایمان می‌آورید و به بعضی کفر می‌ورزید؟» ۵_ نشانه ایمان واقعی، عمل به دستوراتی است که بر خلاف سلیقه‌های شخصی انسان باشد و گرنه انجام دستوراتِ مطابق میل انسان، نشانی از میزان ایمان واقعی ندارد. «تَقْتُلُونَ، تُفٰادُوهُمْ» (در کشتن یکدیگر به تورات کاری ندارید، ولی در آزاد سازی اسیران اهل ایمان می‌شوید! ) ۶_ کفر به بعضی از آیات، در واقع کفر به تمام احکام است؛ و به همین جهت جزای کسانی که به قسمتی از آیات عمل نکنند؛ خواری دنیا و عذاب قیامت خواهد بود. «خِزْیٌ فِی الْحَیٰاةِ الدُّنْیٰا... یُرَدُّونَ إِلیٰ أَشَدِّ الْعَذٰابِ» ۷_ انسان، آزاد است و حقّ انتخاب دارد. تمام آیاتی که می‌فرماید: انسان دنیا را خرید و آخرت را فروخت، دلیل این هستند؛ که انسان مجبور نیست؛ بلکه اختیار دارد و خود با فکر و مقایسه، می‌سنجد و انتخاب می‌کند. «اشْتَرَوُا» ۸_ تعلیم و تربیت، تعطیل بردار نیست. «قَفَّیْنٰا» فرستادن پیامبران یکی پس از دیگری، نشانه جریان هدایت در طول تاریخ است. ۹_ هوا پرستی، انسان را تا پیامبرکشی پیش می‌برد. «فَرِیقاً تَقْتُلُونَ» ۱۰_ مقدّمات بدبختی، بدست خود انسان است. اگر گروهی مورد لعنت و قهر الهی قرار می‌گیرند، به خاطر کفر و لجاجت خودشان است. «لَعَنَهُمُ اللّٰهُ بِکُفْرِهِمْ» ✨🌸✧🌸🌸✧🌸✨ https://eitaa.com/feyzesahar ═══✨✧🌸✧✨══
هدایت شده از فیض سحر
💠🔸نکات تفسیری ص۱۴بقره🔸 ۱_ معیار ارزش دین مردم، به انگیزه‌های آنان است. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا... بَغْیاً» ۲_ بدترین معاملات آن است که انسان هستی خود را بدهد و غضب الهی را بخرد. «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا... غَضَبٍ، عَذٰابٌ مُهِینٌ» ۳_ ملاک ایمان، حقّانیّت آیین است نه نژاد. «وَ هُوَ الْحَقُّ» ۴_ قرآن، سراسر حقّ است. «أَنْزَلَ اللّٰهُ... وَ هُوَ الْحَقُّ» ۵_ دروغگو، رسواست. «فَلِمَ تَقْتُلُونَ... إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (اگر به انبیایی که از بنی اسرائیل است ایمان آورده‌اید، پس چرا پیامبرانی همچون حضرت یحیی و زکریا را که از بنی اسرائیل بودند، شهید کردید؟! ) ۶_ بازگشت به شرک و جاهلیّت، ظلمی به خود و نسل‌های بعد است. «أَنْتُمْ ظٰالِمُونَ» ۷_انجام احکام و دستورات الهی، نیازمند قدرت، جدّیّت، عشق و تصمیم است و با شوخی و تشریفات، سازگاری ندارد؛ دینداری، با ضعف و مسامحه و سازشکاری سازگار نیست. «خُذُوا مٰا آتَیْنٰاکُمْ بِقُوَّةٍ» ۸_ عشق و علاقه مُفرِط، خطرناک است. اگر دل انسان از علاقه به چیزی پر شود؛ حاضر نمی شود؛ حقایق را بپذیرد. «أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ» ۹_رفتار، بهترین بیانگر افکار و عقاید انسان است. "بِئْسَمٰا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمٰانُکُمْ" ✨🌸✧🌸🌸✧🌸✨ https://eitaa.com/feyzesahar ═══✨✧🌸✧✨══
💠🔸نکات تفسیری صفحه ۱۵ بقره🔸💠 ۱_ در برابر خیالات و موهومات، با صراحت برخورد کنید. «قُلْ» ۲_ وجدان، بهترین قاضی است. «إِنْ کٰانَتْ... فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» ۳_ خودتان می‌دانید که چه کرده اید، خداوند نیز که از آنها با خبر است، پس این همه ادّعا برای چه؟! «وَ اللّٰهُ عَلِیمٌ بِالظّٰالِمِینَ» ۴_ عمر طولانی مهم نیست، قرب به خداوند و برکت عمر و نجات از آتش، ارزش دارد. «لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مٰا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذٰابِ» ۵_ ایمان و تولّی، نسبت به همه‌ی مقدّسات لازم است. «لِلّٰهِ وَ مَلاٰئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ» ۶_ دشمنی با انبیا و اولیا، کفر و دشمنی با خداوند است. «فَإِنَّ اللّٰهَ عَدُوٌّ لِلْکٰافِرِینَ» ۷_ در شأن نزول آیه ۹۷ آمده است: وقتی پیامبر اسلام به مدینه آمدند؛ روزی ابن صوریا (یکی از علمای یهود) با جمعی از یهودیان فدک، نزد پیامبر آمده و سؤالاتی کردند. حضرت همه‌ی سؤالات آنها را جواب داده و هر نشانه‌ای که خواستند بیان کردند. آخرین سؤالشان این بود که نام فرشته وحی تو چیست؟ حضرت فرمودند: جبرئیل. آنها گفتند: اگر میکائیل بود ما به تو ایمان می‌آوردیم؛ چون جبرئیل، دستورات مشکلی مثل جهاد می‌آورد؛ ولی دستورات میکائیل ساده و راحت است! ۸_ فسق و گناه زمینه کفر است. «مٰا یَکْفُرُ بِهٰا إِلاَّ الْفٰاسِقُونَ» ۹_ در برخورد با مخالفان، باید انصاف مراعات شود؛ در آیه ۱۰۰ فرمود: اکثر آنان ایمان نمی آورند؛ تا حقّ اقلّیّت محفوظ بماند. در این آیه نیز می‌فرماید: گروهی از آنان چنین‌اند، تا همه به یک چشم دیده نشوند. «نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ» ۱۰_ علمی که بدان عمل نشود همانند جهل است؛ به علمایی که علم خود را نادیده گرفته و حقایق را کتمان کردند می‌فرماید: «کَأَنَّهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ» 🔸https://eitaa.com/feyzesahar🔸