eitaa logo
کلاس اولی من
24.4هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
3.3هزار فایل
به نام خدا @dehghan2016 کلاس اولی من 👇 https://eitaa.com/firststudent برای هماهنگی تبلیغ و تبادل از اینجا شروع کن👇 https://eitaa.com/joinchat/107348382C259fa9b08c کانال اخبار مدارس👇 https://eitaa.com/joinchat/740819599C456ffdeab2
مشاهده در ایتا
دانلود
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 روز دوم ورود به کربلا 💌برای دوستانتان ارسال کنید.
💐قابل توجه اولیاء دانش آموزان ورودی به پایه 💐 👌اولیا گرامی در مرحله اول و نگرانی رو از خود و فرزندتان کنید. در مرحله دوم باتوجه به که از فرزندتان دارید و شرایط روحی و روانی او در تعطیلات تابستانه زمانی را برای و و دروس پایه اول اختصاص دهید.👌 💥 مواردی که می توانید با فرزندتان کار کنید.👇 🌸 روان خوانی متن 🌸 جمع و تفریق 🌸 حل های ریاضی 🌸 قصه نویسی و گویی از زبان کودک 🌸 نویسی از کلیپ یا آموزشی و کودکانه 🌸 مروری بر الفبا 🌸 بر حروف الفباهایی که نشانه های هم ، ولی اسم دارند مثل : ز ظ ض ذ 🌸 بر نشانه های هم شکل مثل ج چ ح خ ، که جایگاه متفاوت هست 🌸 از جملات کتاب و یا متن های روان خوانی 🌸 و اعداد و مروری بر جدول اعداد، همچنین پذیری به کمک جدول اعداد و ابزارهای آموزشی
✅ نمونه ای از های پایه که موجب تحریک‌ ها شده و باعث ایجاد تغییراتی در دندریتها، آکسون و جسم سلولی می شود و در نتیجه به تقویت و و کمک می کند 👌قابل انجام در مشکلات یادگیری و... ۱. راه رفتن با ضربه هایی که درمانگر ایجاد می کند. ۲. جفت پا در دو طرف ، از طرف و ٣. تمرین با هر دو پا ۴. تعریف کردن ۵. کردن به ابرها، شکل سازی و سازی در مورد آنها ۶ . گذاشتن روی سر و راه رفتن در جهت های با حفظ ۷. بازی به صورت جلو، عقب، چپ و راست و چرخشی ۸. میله با انگشتان ۹. و زدن روی توپ پلاستیکی عاجدار ۱۰. اجرای ۱۱. نشان دادن حالتهای مختلف با تغییر چهره ۱۲. کردن کاغذ توسط دو دست، به طور ۱۳. شمارش اعداد زوج و فرد ۱۴. شمارش اعداد طوری که هر بار به تعداد عددها شود. ۱۵. تقلید حرکات 📗 منبع: کتاب درمان اختلالات خواندن ؛ دکتر مصطفی تبریزی. https://eitaa.com/aveed1_ir
💥 بهبود دانش آموزان 🍀اگر دانش آموزان شما در درک مطلب مشکل دارند، تمرینات زیر مفید خواهد بود👇 ✔️ تهیه کتاب های متناسب با سن دانش آموز تا دانش آموز بخواند و را برای ما یا دوستان بیان کند. ✔️مرور اساسی مانند هفته و تعداد روزهای آن،ماهها،سال و ساعت و زمان ها و مکان ها و. .. ✔️بیان ها و بین دو وسیله یا دو حیوان یا دو غذا و.... ✔️ساختن کتابچه و چسباندن تصاویر مرتبط با هم که داستان خاصی را بسازند ✔️بیان روز گذشته که از تلویزیون و رادیو و روزنامه ها و.... شنیده یا دیده اند. ✔️تکمیل جملات و داستان سازی با کلمات و ... ✔️ گروهبندی کلاس و قسمتی از درس توسط هر و توضیح دادن هر گروه یا سرگروهها برای سایر گروهها ✔️ نویسی و نویسی از درس بعنوان تکلیف شب ✔️نوشتن چند کلمه برای کلمات درس
این دفعه تو شهرک الفبا با حرفی میخواین آشنا بشین که اولین بار صداش می شنویم و فقط به یه شکل نوشته میشه. بچه ها اون حرف ر هستش. دَر یِک جَنگَلِ پُـر دِرَخت، مورچه وَ فیلی با هَم دوست شُده بودَند. یِک روز فیل دَر حالی که داشت فَـرار میکَـرد، به دوستَش مورچه رِسید. مورچه اَز فیل پُـرسید: دوستِ عَزیزَم چی شده، چِـرا فَـرار می کُنی؟” فیل با خود فِکـری کَـرد وَ با تـرس گُفت: اَز دَستِ شِکارچی ها! حاال کُجا قایِم بِشَوَم؟!” مورچه با عجله گفت : این که ناراحتی نَدارَد! فوری بیا پُشتِ مَن قایِم شو”
داستان نشانه ک روزی اردک وکبوتر باهم از یک جنگل عبور می کردند که یک کَبک را دیدند کبک پرسید کجا میرین گفتند داریم میریم پیش سلطان جنگل که ببینه اسم کدام یک از ما قشنگ تره کبک گفت منم با شما میام تا قشنگی اسم من هم معلوم بشه داشتند می رفتند که لک لک رو دیدند لک لک هم وقتی ماجرا را فهمید با آنها همراه شد هنوز نرفته بودند که گنجشک هم با آنها به راه افتاد شیر وقتی همه حیوانات را دید ماجرا را پرسید خنده اش گرفت به آنها گفت اسم همه شما زیبا هست چرا که اسم های شما شبیه هم هست و همه ی شما یکصدا دارید حالا یکی تون در اول اسمش داره یکی تون در وسط یکی تون در آخر و یکی تون هم دوتاشو داره همه باهم گفتند اون صدا چیه شیر اینبار هم با خنده گفت صدای (ک) کبوتر اولش،کبک اولش و آخرش، لک لک آخرش ،گنجشک هم آخرش، پس اسم همه شما زیباست چون صدای ک داره و شیر حیواناتی که اول اسمشون ک داشتند رو به آن ک غیر آخر وحیواناتی که آخر اسمشون ک داشتند ک آخر نام گذاری کرد.
👈 داستان نشانه ق فارسی اول ابتدایی 🔖👈 یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. در یک روز بهاری زیبا که هوا واقعا عالی بود،قورباغه کنار حوضچه ی مزرعه ی آقا قدرت داشت تمرین آواز میکرد. قور قور قور و هِی تُنِ صداشو بالا و پایین میاورد. خانم مرغه که درحال جمع کردن و خوردن حشرات ریز بود، صدای قورباغه رو شنید اومد نزدیکش گفت:"چقدر زیبا آواز میخونی. چقدر هم آوازت شبیه آواز منه و بعد هم خانم مرغه هم شروع کرد به خوندن قُدقُدقُدا...قُدقُدقُدا. یکی قورباغه میخوند و یکی خانم مرغه.آقا خروسه هم از اونجا رد میشد،صداشونو شنید و به جمع شون پیوست و اونم شروع کرد به خوندن. قوقولی قوقو،قوقولی قوقو.آوازشون یک ریتم خاص و قشنگی پیدا کرده بود. آقا کلاغه هم روی شاخه ی درخت نشسته بود داشت نوک میزد به ساقه ی درخت تا کرم زیر ساقه روبگیره. صدای آواز قورقور، قدقدقدا،قوقولی قوقوی. اونا رو شنید از روی درخت پرید پایین با اونها هم آواز شد.قارقارقار. چه آواز قشنگی شده بود.اول قورباغه میخوند بعد خانم مرغه و بعد آقا خروسه و در آخر هم آقا کلاغه.همه حیوانات مزرعه صداشونو شنیده بودند و اومده بودند تماشا.وقتی آوازشون تمام شد همه حیوانات با صدای بلند تشویق شون کردند. و علت این آواز زیبا را پرسیدند آنها فقط گفتند:"علت آواز زیبای ما صدای (ق‌)هست. چون تو صدای همه ما صدای (ق) اومده." خوب بچه های عزیز حالا شما هم آواز قورباغه و مرغ و خروس و کلاغ و با هم بخونید و صدای ق رو تکرار کنید اینم از داستان (ق) که توی شهرک الفبا به دو صورت اومده . 🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
روی محور یکی بود یکی نبود🤗 توی شهرک اعداد اقای ریاضی عدد ها را با هم جمع می کرد📝📝📝 هر بار از یک روشی استفاده می کرد چوب خط. چینه انگشت ذهنی یک روز که مشغول انجام جمع ها بود یک خرگوش از کنارش رد شد، بهش گفت می بینم که باز هم مشغول جمع کردن عدد ها هستی! اقای ریاضی گفت: بله خرگوشه بهش می گه روش خرگوشی را بلدی؟ آقای ریاضی می گه نه میگه پریدن مثل ما خرگوش ها را بلدی میگه نه خرگوش پریدن را به اقای ریاضی یادمیده و بهش می گه ما خرگوش ها یه وسیله ای داریم به اسم محور که روی اون ایستگاه های عدد گذاشتیم و عدد ها را روی اون به ترتیب می چینیم. برای جمع کردن می ایستیم روی صفر اندازه ی عدد اول یه پرش می زنیم و اندازه ی عدد دوم هم از ادامش یک پرش دیگه ـ هر جا که ایستادیم اون میشه جمواب جمعمون 😍😍😍😍
🐦داستان دو گنجشک🐦 📚روزي ، روزگاري ، دو گنجشک در سوراخي لانه داشتند . سوراخ ، بالاي ديوار خانه اي بود و دو گنجشک به خوبي و خوشي در آن زندگي مي کردند . پس از مدتي آن دو گنجشک صاحب جوجه اي شدند . آنها خوشحال و خرم بودند . يک روز که گنجشک پدر براي آوردن غذا رفته بود مار بدجنسي که در آن نزديکي ها بود به لانه آمد . گنجشک مادر جوجه گنجشک رو به دهان گرفت و پرواز کرد و روي ديوار نشست.گنجشک مادر صر و صدا کرد . نزديک مار رفت . به او نوک زد اما فايده اي نداشت .مار بدجنس همانجا روي لانه گرفت و خوابيد . کمي بعد گنجشک پدر رسيد . گنجشک مادر گريان و نالان قضيه را تعريف کرد . گنجشک پدر هم ناراحت شد . اما لانه از دست رفته بود ونمي شد کاري کرد . دو گنجشک تصميم گرفتد انتقام لانه را از مار بگيرند . ناگهان گنجشک پدر فکر عجيبي کرد . براي همين هم فورا پريد و از اجاق خانه يک تکه چوب نيم سوز برداشت . آن را به نوک گرفت و سريع پريد و توي لانه انداخت . چوب نيم سوز روي چوبهاي خشک لانه افتاد ودور غليظي بلند شد . افرادي که در خانه بودند اين کار عجيب گنجشک را ديدند . آنها براي اين که خانه آتش نگيرد به سرعت نردبان گذاشتند تا آتش را خاموش کنند . درست هنگامي که مار مي خواست از لانه فرار کند آنها مار را ديدند . يکي از افراد با چوبي که در دست داشت ضربه محکمي به سر مار زد . مار بدجنس از درد به خود پیچید و فرار کرد. دو گنجشک در حالي که انتقام خود را گرفته بودند ،با گنجشک کوچولو پرواز کردند تا بروند و لانه جديد بسازند . 🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸