eitaa logo
مـجـنـوט الـحـسـیـن🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
6.7هزار ویدیو
24 فایل
•{﷽}• خواب‌دید‌م‌کہ‌شدم‌زائربین‌الحرمین گفتم‌بہ‌خودم‌هرچہ‌صلاح‌است... حسین‌آرزوی‌حرمت‌کرده‌مࢪادیوانہ أنت‌َمَولاوأنَا…! هرچہ‌صلاح‌است‌حسین♥ . مداحیام🌿: @irmahAir_1_2_8 شروطمون: @fhosein_1_2_8 . پایان!ان شاءالله شهادت✨ . کپی؟حلال ولی از روزمرگی نه🥲
مشاهده در ایتا
دانلود
_زینبببب زود باش ساعت 3 باید اونجا باشیمااااا . چشممم بخدا اومدم یه لحظه وایسیننن هرچی بدستم میومد رو داشتم میریختم تو کوله ام و چون خیلی خیلی با سلیقه ام همه چیم گم شده بود، حتی گیره ی روسریم. مامان دیشب مجبورم کرد چمدونمو جمع کنم و فقط کوله ام بمونه . یه شلوار سیاه جین دم پا گشاد پوشیدم‌و یه پیرهن پسته ای . و رو شال سیاهم طلق گذاشتمو مثل همیشه لبنانی بستمش . صورت من از بچگی گرد بود و وقتی طلق مینداختم از نظر خودم که خیلی خوب میشد . زود چادر عربی مو پوشیدم و کوله بدست رفتم پایین . برای چندمین بار بود که تنهایی با دوستام داشتیم میرفتیم مسافرت و هربار بیشتر از قبل شوق داشتم. اونم کجا.... مشهدددددد ،قرار بود شیش روز اونجا بمونیم . شبش اصلا نتونستم از شوق زیاد بخوابم ولی خوب من هیچوقت چشمام خستگی یا خواب الودگی رو نشون نمیداد. حتی وقتی یه عالمه گریه میکردمم سرخ نمیشد و پف نمیکرد . اومدم که سوار ماشین شم داداش امیرعلی با حالت تمسخر گفت: _یکمم میمومدی زینب خانم عجله کار شیطونه منم بی اعتنا به حرفش سوار ماشین شدم . داداش تازه از دانشگاه برگشته بود . دانشگاهش یه شهر دیگه است و نمیتونه زود زود بیاد پیشمون چون توی دانشگاه نظامی درس میخونه و اونجا خیلی زیادی بهش سخت میگیرن،تا به قول بابا مرد بار بیاد . دوره ی عمومی اش تموم شده بود و قرار بود کل تابستون و محرم رو خونه بمونه . https://daigo.ir/secret/8561882643 نظراتتون رو بگید