eitaa logo
مـجـنـوט الـحـسـیـن🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
6.7هزار ویدیو
24 فایل
•{﷽}• خواب‌دید‌م‌کہ‌شدم‌زائربین‌الحرمین گفتم‌بہ‌خودم‌هرچہ‌صلاح‌است... حسین‌آرزوی‌حرمت‌کرده‌مࢪادیوانہ أنت‌َمَولاوأنَا…! هرچہ‌صلاح‌است‌حسین♥ . مداحیام🌿: @irmahAir_1_2_8 شروطمون: @fhosein_1_2_8 . پایان!ان شاءالله شهادت✨ . کپی؟حلال ولی از روزمرگی نه🥲
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 🪴🪴🪴🪴 تا چشم ها م رو رو هم گذاشتم خوابم برد وقتی که بیدار شدم اوهع دانشگاه یادم افتاد فوری نگاه ساعت کردم دیدم ساعت ۱:۴۳دیقه هس فوری از جا پریدم وای تا دانشگاه نیم ساعت راه بود من بدبخت چرا الان بیدار شدم الان که دیگه نمی‌رسم رفتم دم در که اطوسا(همون هم خوابگاهی و اولین دوستم)منو دید و گفت _عه فرایع این و یه آقایی به اسم فراهانی آورد و گفت بدم بت +هه ممنون و بدون خدافظی بدوبدو به سمت ماشین هوشتلم رفتم تا سوارش شم اخیش حالا یکم تند تر میرم میرسم به کلاس ماشین رو روشن کردم و پام رو گذاشتم روی گاز و ده برو وسط راه یه ماشین خواست بپیچه به فرعی قشنگ خورد به سپر ماشین من یا خدا از ماشین با عصبانیت پایین رفتم و صدام و انداختم رو سرم +حوشههعهه حواست کجاست مردک چرا همچین کردی اون یابو که به تو گواهینامه داده رو ببینم جرش میدم بیااااااا پایین ببینم ریدی تو ماشینم همینجوری داشتم نفس نفس میزدم که یه پسر جون خیلی خونسرد از ماشین اومد بیرون _چه خبرته خانم سر آوردی یه تصادف کوچیک بوده خساراتت رو میدم منم که موقع عصبانیت هیچی حالیم نبود صدامو بردم بالا +ریدم تو خسارت خسارت برا چیمه تو تر زدی به ماشین خوشگلم همین امروز خریده بودمش عنتر پسره با صورتی قرمز از عصبانیت ازکنار ماشینش اومد سمتم که یه لحظه از حیبتش گرخیدم اومد نزدیکمو با چیزی که گفت اخمام بیشتر تو هم رفت...... نویسنده :دلیا https://daigo.ir/secret/793780482 ارتباط با نویسنده 👆
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 🪴🪴🪴 _خانوم چته برای یه ۲۰۷ دوهزاری داری منو میخوری زنگ بزن پلیس بیاد تکلیف مارو روشن کنه به ۲۰۷ نازنین من می‌گفت دوهزاری داشت آتیش از مغزم می‌رفت با این حرفش من اصلن آدم سبکی نیستم که صدام رو بندازم رو سرم ولی این دیگه داشت زیاده روی میکرد تن صدام رو آوردم پایین و خیلی ریلکس گفتم +آقای محترم اولا شخصیت برای هر آدمی لازمه که معلومه شما از این نعمت بهره نبردی دوما کسی باید ۲۰۷ منو مسخره کنه که یه پورشه زیر پاش باشه با مسخرگی ادامه نه یه دنا پلاس که فوقش دو قرون از ماشین من گرون تر باشه الان هم کار دارم می‌خوام برم چون دیرم شده وگرنه زنگ میزدم پلیس خیلی خونسرد سوار ماشینم شدم و آخرین لحظه دیدم اون مرده از عصبانیت وضایع شدن قرمز شده و هر آن ممکنه دود از کلش بزنه بیرون به دانشگاه که رسیدم گوشیم رو از کیفم در آوردم و زنگ زدم به هازال +الو سلام هازال کجایی؟ پیدات نمیکنم _من تو کلاسم خدا خفت کنه استاد اومده +وای خدا الان میام خدافظ بدو بدو به سمت کلاس رفتم و در زدم _بفرمایید +ببخشید استاد میشه بشینم _خانم محترم پونزده دقیقه از وقت کلاس رفته چرا دیر اومدید +استاد تصادف کردم ببخشید _باشه دفعه آخر تون باشه بفرمایید داخل مرسی زیر لب گفتم و رفتم پیش هازال نشستم گفت_تصادف کردی +ارع قضیش مفصله کلاس تموم شد بهت میگم همون لحظه تقه ای به در کلاس خورد و یکی گفت _استاد بیام تو نگاه کردم ببینم کیه صداش اینقدر اشناس که با دیدن همون پسرع چشام گرد شد نویسنده:دلیا https://daigo.ir/secret/793780482 ارتباط با نویسنده👆
سلام ادمین جدیدم 💞
ببخشید یه اتفاقی افتاد انشالله فردا ناشناس
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۱۱_۰۷_۳۳_۰۰_۳۵۰.mp3
6.36M
دلِ دیوونه ای که تو سینمه
داره رسوای زمونم میکنه
روزوشب فقط میگه کرب و بلا
داره بدجوری دیوونم میکنه
💔😭 ‌▷ ●━━━━━━─── ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ↻
مثلا تو بین‌الحرمین از بوی خاک بارون خورده لذت ببری و روی مفاتیح تو دستات رد قطره‌های بارون بیوفته💔✨
چیزی که در نهایت از زندگی میخام🦦😌
میگفت‌اصلـامیدونۍ‌چیہ؟ همہ‌جـٰاۍڪربلـٰاقشنگہ‌هـٰا هرڪۍ‌بایہ‌جاییش‌خـاطره داره وحـالش‌باهـٰاش‌خـوب‌میشـہ ببینم‌توباڪجاش‌خـاطرـہ‌دارۍ؟ چندلح‌ـظـہ‌نگاش‌ڪردم‌وگفتم : +ڪربلـٰانرفتم🥺💔
مثلا تو بین‌الحرمین از بوی خاک بارون خورده لذت ببری و روی مفاتیح تو دستات رد قطره‌های بارون بیوفته💔✨
میگفت‌اصلـامیدونۍ‌چیہ؟ همہ‌جـٰاۍڪربلـٰاقشنگہ‌هـٰا هرڪۍ‌بایہ‌جاییش‌خـاطره داره وحـالش‌باهـٰاش‌خـوب‌میشـہ ببینم‌توباڪجاش‌خـاطرـہ‌دارۍ؟ چندلح‌ـظـہ‌نگاش‌ڪردم‌وگفتم : +ڪربلـٰانرفتم🥺💔