روزمرگی و حرفایِ دلیِ این سه تا دختر
دلِ همه رو بُردهه : ]😌🫀
- پُستایی که میزارن انگار از دلِ پینترست اومدهه:>>🌝💘
Join: https://eitaa.com/joinchat/722928051C3840660437
‹ یکیشون تازگیا مزدوج شده فقط عکسایی که با همسرش میگیرهه🥺❤️🩹›
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز سال تحصیلی در #لبنان ؛ مدیر یک مدرسه روز اول کلاس کتابهای درسی را معرفی کرد و چقدر زیبا #قرآن را معرفی کرد
شما برای آغاز سال تحصیلی جدید چه برنامه ای دارید؟
#هفته_وحدت
!'
➥︎ 𝒉𝒕𝒕𝒑𝒔://𝒆𝒊𝒕𝒂𝒂.𝒄𝒐𝒎/
@fkmFmk┃):مـجـنـوט الـحـسـیـن
~°بیا و ببین فارهه خانم چه کرده همه رو دیوونه کرده😂🙂°~
•گفته اگه ۳۰۰ تایی بشن رمانی که خودش داره مینویسه رو میزاره👀🤌🏼•
"بیا اینجاکهفقطجایتو اینجا خالیه🙃"
➥-𝐣𝐨𝐢𝐧- https://eitaa.com/madarm_zahra135
#جوینبدهرفیق
#مذهبی_میمانم
#پارت1
_زینبببب زود باش ساعت 3 باید اونجا باشیمااااا
. چشممم بخدا اومدم یه لحظه وایسیننن
هرچی بدستم میومد رو داشتم میریختم تو کوله ام
و چون خیلی خیلی با سلیقه ام همه چیم گم شده بود،
حتی گیره ی روسریم.
مامان دیشب مجبورم کرد چمدونمو جمع کنم و فقط کوله ام بمونه .
یه شلوار سیاه جین دم پا گشاد پوشیدمو یه پیرهن پسته ای .
و رو شال سیاهم طلق گذاشتمو مثل همیشه لبنانی بستمش . صورت من از بچگی گرد بود و وقتی طلق مینداختم از نظر خودم که خیلی خوب میشد .
زود چادر عربی مو پوشیدم و کوله بدست رفتم پایین .
برای چندمین بار بود که تنهایی با دوستام داشتیم میرفتیم مسافرت و هربار بیشتر از قبل شوق داشتم.
اونم کجا.... مشهدددددد ،قرار بود شیش روز اونجا بمونیم . شبش اصلا نتونستم از شوق زیاد بخوابم
ولی خوب من هیچوقت چشمام خستگی یا خواب الودگی رو نشون نمیداد.
حتی وقتی یه عالمه گریه میکردمم سرخ نمیشد و پف نمیکرد .
اومدم که سوار ماشین شم داداش امیرعلی با حالت تمسخر گفت:
_یکمم میمومدی زینب خانم عجله کار شیطونه
منم بی اعتنا به حرفش سوار ماشین شدم .
داداش تازه از دانشگاه برگشته بود . دانشگاهش یه شهر دیگه است و نمیتونه زود زود بیاد پیشمون چون توی دانشگاه نظامی درس میخونه و اونجا خیلی زیادی بهش سخت میگیرن،تا به قول بابا مرد بار بیاد .
دوره ی عمومی اش تموم شده بود و قرار بود کل تابستون و محرم رو خونه بمونه .
https://daigo.ir/secret/8561882643
نظراتتون رو بگید