هیچکس نمیداند فردا چهکاره است
هیچکس نمیداند کجا سرش را زمین میگذارد
وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ
سوره لقمان، آیه ۳۴
@folanipoem
نصف مطالبی که تو دورهٔ دانشجوییم نفهمیدم
به خاطر این بود که همهٔ حواسم به ماژیکی بود که استاد درشو نمیبست. 🥴
@folanipoem
38.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیوه منحصر به فرد نزار قبانی در برقراری ارتباط با مخاطبان شب شعر
@folanipoem
به چیزهایی که امید نداری، بیشتر امیدوار باش تا چیزهایی که به آنها امید داری.
موسی رفت برای خانوادهاش آتش بیاورد، پیامبر برگشت!
كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى ع ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَانْصَرَفَ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ.
امام صادق (علیه السلام)
کافی، ج 5، ص 83
@folanipoem
من قبلكِ كان العالم نثرا ثم أتيتِ فكان الشِعر.
قبل از تو دنیا نثر بود
تو که آمدی شعر شد.
#نزار_قباني
@folanipoem
سخت است ولی آسان، تلخ است ولی شیرین
آرام گرفتن در این هستی چین در چین
چون دلهرهٔ دریا، چون دغدغهٔ فردا
گاهی بروی بالا گاهی بروی پایین
دنیا اگر آشوب است حال دل من خوب است
چون خواست محبوب است خوب است هم آن هم این
من جامع اضدادم، زندانی آزادم
در غصهٔ خود شادم، در شادی خود غمگین
در اوج خودآگاهی با درد شدم راهی
دردی که شده گاهی بر درد دگر تسکین
غم دارم و خوشحالم، میگریم و میبالم
از اینکه دروغی را با خود نکنم تلقین
#انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
بیزارم از آن «دوستت دارم» که طوطیوار
در انتهای هر تماسی میشود تکرار
بیزارتر از «تا همیشه با تو خواهم ماند»
این پیشگوییِ غلط، این وعدهٔ بیمار
شاید اگر عشق از زبانِ خود سخن میگفت
اینقدر از دلدادگیهایش نمیزد جار
شاید فقط در چشمهایت خیره میماند و
پر میشدی از عشقِ غیر قابل انکار
تو پای او میماندی و او پای تو میماند
بیهیچ قول و وعدهای بیمنت و اصرار
مرد عمل میخواست این عشق و زمامش را
دادند دست عدهای حرّاف لاکردار
ای حس معصومانه و بی سر زبان ای عشق
دوز و کلکهای بشر را پای خود مگذار
#انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
الساذج يطلب من المرأة أن تحبه، الذكي يجعلها تحبه.
مرد ساده از زن میخواهد که دوستش داشته باشد.
مرد زیرک کاری میکند که زن دوستش داشته باشد.
#نزار_قباني
@folanipoem
بابا هر وقت بحث گرفتاریای دنیا میشد این آیه رو میخوند:
وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
قبل از عذاب بزرگتر (در آخرت) حتما مقداری از عذاب نزدیکتر (در دنیا) را به آنها میچشانیم شاید برگردند.
سوره سجده، آیه ۲۱
@folanipoem
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ (علیه السلام)
کتاب بود و به روی جهانیان وا بود
جوابِ هرچه نمیدانمِ جدلها بود
به روی فرشِ امامت معلمی میکرد
و تختِ سستِ خلافت اسیرِ دعوا بود
به نامِ «آلِ محمد» غریبه وارث شد
کسی ندید مگر آلِ او همین جا بود؟!
دوباره قصهٔ خاری به چشم و بغضِ گلو
هنوز پاسخ ِنهج البلاغه حاشا بود
زمان زمانهٔ ایهام واستعاره و رمز
که حرفِ حق سرش از دارِ جور بالا بود
چقدر نامهٔ کوفی از این و آن که بیا
نمک به زخمِ عمیقی که همچنان وا بود
هنوز خاطرهٔ کربلا جگرسوز و
مرامِ عهد شکستن هنوز برپا بود
به چشم اگرچه که دورش شلوغ بود اما
به جز تنور که میداند او چه تنها بود؟!
اگرچه مزدِ رسالت به رسمِ دین با او
مودت است ولی رسم، رسمِ دنیا بود
عجیب نیست بر آن خانه آتش افکندند
که این مدینهنشین از تبارِ زهرا بود
بگو به آنکه به زعمش دهانِ حق را بست
کتابِ جعفریِ شیعه همچنان باز است
#انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
وقتی دلت میگیرد از دنیا و آدمها
وقتی شبیخون میزنند از هر طرف غمها
وقتی چنان کاریست زخمِ لاعلاجت که
همپای دردت اشک میریزند مرهمها
درددلت وقتی که یک راز مگو باشد
حس میکنی نامحرمند انگار محرمها
شب تا به روی صورتت چادر میاندازد
میجوشد از چشم عزادار تو زمزمها
از بس که میسوزی و گر میگیرد آهِ تو
آتش تمنا میکنند از آن جهنمها
وقتی دلت تنگ است اما رو میاندازی
هر شب به تنهاییِ خود از شر همدمها
وقتی دلت یک عشق میخواهد که اینجا نیست
عشقی که تعریفی ندارد بین معجمها
یعنی که دلتنگ کسی هستی که مدتهاست
از شوق دیدار تو گفته خیر مقدمها
دلتنگ عشق اولت، آن عشقِ دیرینه
عشق خدایت، محرمت، سلطانِ مرهمها
#انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem
مرا در عشق، هر پیغمبری آمد ملامت کرد
دلم ـ فرعون من ـ گستاختر شد، استقامت کرد
فُرادا ایستادم بلکه تنها با خدا باشم
نمازم را نگاهی سامری مسلک امامت کرد
سفر کردم که شاید بشکنم بهت نمازم را
دلم در نیلِ چشمی غرق شد، قصد اقامت کرد
به خود رو کردم و گفتم: تمامت میکنم دنیا
صدایی خسته در من ناله زد: دنیا تمامت کرد!
عصا برداشت در قلبم شکاف انداخت پیغمبر
چه دریایی به راه انداخت از سنگی، قیامت کرد
دلم در های و هوی موجهایش دست و پا میزد
ولی افسوس خیلی دیر ابراز ندامت کرد
شدم آیینهٔ عبرت شکسته بر لب ساحل
برای هرکه در این ورطه آهنگ شهامت کرد
#انسیه_سادات_هاشمی
@folanipoem