eitaa logo
🌱 برای آگاهی 🌱
365 دنبال‌کننده
17 عکس
5 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یه داستان جالب سال ۱۹۵۷ آقای پارکینسون متوجه شد: «افراد عموما چرندیات رو به موضوعات جدی ترجیح میدن». نکته جالب این بود که جرقه این ایده از تصویب طرح احداث یک نیروگاه اتمی زده شد. ▪️پارکینسون در کتاب «قانون پارکینسون و سایر مطالعات در زمینه مدیریت» به یک جلسه اشاره میکنه که قرار بوده روی دو موضوع کار کنه: ۱. گفتگو برای ساخت یک رآکتور بزرگ هسته ای ۲. ساخت پارکینگ دوچرخه جالب این بود که بیشتر وقت جلسه به موضوع دوم و ساخت پارکینگ دوچرخه گذشت! ⁉️اما چرا؟ ساخت رآکتور موضوع پیچیده ای بود و تعداد کمی از افراد جلسه با این موضوع آشنا بودند و چون سایر افراد با این موضوع آشنایی نداشتند، پس از گذشت تنها ۲:۳۰ دقیقه از شروع جلسه این طرح تایید میشه! اما درباره موضوع دوم چون اکثر افراد این موضوع را درک میکنند، زمان زیادی از جلسه حول پارکینگ دوچرخه چرخید و اعضای جلسه پس از ۴۵ دقیقه بحث بالاخره راهی برای صرفه جویی در ساخت پارکینگ دوچرخه پیدا کردند. ♦️ چرندیات جذابن چون: ۱. فهم و درکش برای مردم ساده‌ست، ۲. فهمیدنش، زمان، پول و تلاش کمی نیاز داره، ۳. نیازی به مسئولیت پذیری و پاسخگویی نداره. واسه همینه که اگر بخوایم خرید کنیم یا غذایی تهیه کنیم، واسه اینکه ببینیم کدوم وسیله باارزشتره یا کدوم غذا ارزش غذایی بالاتری داره، کالا یا غذایی رو می‌خریم و میخوریم که بیشترین لایک و ویو رو‌گرفته باشه یا بلاگرها پیشنهاد کرده باشند. ✅ چیکار کنیم؟ ۱. به خودت نگاه کن! مثلا اگر قصد داری یک غذای خوشمزه بخوری، به جیبت و میزان نیازت نگاه کن نه اینستاگرامت! ۲. نیازتو بشناس! وظیفه بلاگر اینه که برات نیاز خلق کنه، چون کارش اینه، ولی وظیفه تو اینه که نیازت رو بشناسی! ۳. فکر کن! به این فکر کن که چرا باید بلاگرهای مصرف‌گرا رو دنبال کنی؟! : @geraliit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا اینجای قصه پرچم بالاست 🇮🇷 تا این لحظه، بچه های تیم ملی رخت چرک‌های خونه رو توی خونه همسایه نَشُستن...
سینماچی‌ها میگن یک فیلم درصورتی مهیج و موفق خواهد بود که از سه نیاز ذاتی آدمیزاد بهترین استفاده رو بکنه: ۱. نیاز به حل مساله ۲. نیاز به رمزگشایی ۳. نیاز به فضولی و کندوکاو کردن هرنهاد و ساختار و رسانه‌ای که به یکی از این سه نیاز به سرعت جواب بده، پیروز میدان میشه. یعنی روایت اونی مورد قبوله که زودتر ازهمه مساله رو حل کرده یا رمزگشایی کرده یا جزئیاتش رو بیان کرده. و حالا اگر حاکمیت، صداسیما، نیروهای امنیتی و... توضیح و روایتی برای جریان‌ها، رویدادها، خلاها، خطاها و... نداشته باشن، خیلی طبیعیه که جای اون روایت رو، اغیار پر کنن. قانع کردن مخاطب با استفاده از این ۳ نیاز آدمی، میتونه حاکمیت رو در نبرد رسانه‌ای پیروز کنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیم ملی فوتبال انگلیس در ۳۵ بازی اخیرشون، به نشانه اعتراض به نژادپرستی به زانو دراومدن. این زانو زدن از زانو زدن پلیس روی گردن جورج فلوید سیاه‌پوست نشات میگیره. فردا، دوشنبه، ایران در اولین بازی خودش به مصاف انگلیس میره اگر تیم ملی انگلیس ابتدای بازی زانو زدن، بدانید و آگاه باشید که به حوادث اخیر ایران مربوط نمیشه. شما آگاه باشید تا دیگران مصادره به مطلوب نکنند.
♦️ تیم ملی حکومتی؟! تیم ملی فوتبال ایران در سال ۱۳۵۶ به جام جهانی آرژانتین راه یافت. ولیعهد نوجوان در کار مربی دخالت آشکار می‌کرد. حشمت مهاجرانی، سرمربی تیم ملی، افسر شهربانی بود. هوشنگ دیده‌بان مامور ارشد ساواک، دبیر فدراسیون فوتبال بود، کامبیز آتابای فامیل نزدیک شاه، رییس فدراسیون بود. پرویز قلیچ‌خانی بهترین بازیکن تاریخ ایران در آستانه بازی‌های مقدماتی جام جهانی، برخلاف میل خودش از تیم ملی کنار گذاشته و بازنشسته اجباری تیم ملی شد. هنگام بدرقه، اغلب بازیکنان تیم ملی دست محمدرضا شاه را هم بوسیدند. تیرماه ۱۳۵۷ روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی است. تیم ملی ایران اولین بار است که موفق شده به جام جهانی فوتبال راه پیدا کند. ✅ همه از حضور در تیم ملی آرژانتین خوشحالند. در مسجد و دانشگاه و بازار که کانون‌های انقلاب هستند صحبت از بازی‌های تیم ملی است. 🔸 هیچکس تیم ملی را نماینده شاه نمی‌داند. ✍🏼 دکترسیدعلی موسوی
مردی به سرعت و چهارنعل، با اسبش می تاخت. اینطور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد؛ کجا می روی؟ مرد اسب سوار جواب داد: نمی دانم از اسب بپرس! این داستان زندگی خیلی از مردم است. آنها سوار بر عادتها و باورهای غلطشان می تازند، بدون اینکه بدانند به کجا می روند… |📕| ‌|✍️🏻| دارن هاردی
تصور کن یکی به شما بگه دولت ایران بخشنامه کرده دیگه کسی در ادارات حق نداره موبایل خود را شارژ کند و می‌خواهیم صرفه جویی کنیم. فردای آن روز چند هزار تحلیل از غرب و شرق زده ها بیرون میاد که ایران کارش تموم شد و سقوط کردیم. ✓ ممنوعیت شارژ تلفن همراه در ادارات لهستان به دلیل بحران انرژی!
می‌بینی؟ مثل ستاره پخش‌مان کرده‌اند توی این صفحه سیاه که هر کدام‌مان جایی برای خودمان سوسو بزنیم که مثلا هستیم. اما نمی‌دانیم در کدام منظومه می‌چرخیم، برای چی می‌چرخیم، و چقدر می‌چرخیم... |📔| فریدون سه پسر داشت |✍🏻| عباس معروفی
هدایت شده از کانال حمید کثیری
مجله تایم زنان ایرانی را «قهرمانان سال» نامیده و مثل همیشه آن طرفی‌ها شروع به پروپاگاندا برایش کرده‌اند! اما حتی چند نفرشان هم مقاله را نخوانده!!! از اساتیدشان گرفته تا نوچه‌ها! چه متن‌های رسایی برای تایم و زنان ایرانی نوشته‌اند! طرف متن نوشته با عنوان «ارابه‌ی ایزدبانو» و چه رپرتاژی برای تایم رفته!! اما همین مقاله تایم، یک مقاله‌ی کاملاً نژادپرستانه است. زنان ایران را یک مشت «بَربَرِ وحشی» معرفی کرده که الان در حال نزدیک شدن به سفید پوستان هستند!! زنانی که خود را آنقدرها هم ایرانی نمی‌دانند ... 👈 جلد تایم به صورت فله‌ای استوری و پست و توییت شد اما نمی‌دانند غربی‌ها اگر اعتباری به خاورمیانه‌ای‌ها (غرب آسیایی‌ها) می‌دهند، آن هم از سر لطف و ترحم است نه اینکه ما را هم‌شأن و هم‌جنس خودشان بدانند ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
صبح پنجشنبه که برای شرکت در کلاس از خانه بیرون رفتم، فکر نمی‌کردم، تا چند ساعت دیگر، دیدن دوباره مادرم، آروزی دست نیافتنی باشد که برای رسیدن به آن به آب و آتش بزنم. نیم ساعت بعد از اذان ظهر کلاس ادامه پیدا کرده بود. بعد از کلاس نگاهی به صفحه‌ی گوشی انداختم. هجده تماس بی‌پاسخ از مامان و خانواده، در همین نیم ساعتی که گوشی را نگاه نکردم. عجیب بود، سابقه نداشت، مامان در نیم ساعت با گوشی لمسی که تازه خریده و خیلی هم به آن تسلط ندارد، پانزده بار زنگ بزند. سه بار دیگر هم کار خواهر بزرگم بود. نشاط کلاس و بی‌خبری از اخبار گوشی هم اجازه نداد، استرس نگیرم. قلبم تند تند می‌زد، چه‌خبر شده بود؟! فکر می‌کردم اتفاقی برای مامان یا یکی از اعضای خانواده افتاده. به مامان زنگ زدم. صدای هق هق گریه‌های مامان، نگرانی‌ام را بیشتر کرد. وسط گریه‌های مامان فهمیدم، در همین ساعت‌هایی که سرکلاس بودیم، کرج ناامن شده. مامان صدایش می‌لرزید و می‌گفت؛ (چه طور میایی خونه؟! کاش نمی‌رفتی؟!) و من از همه جا بی‌خبر، دل داری‌ش می‌دادم که خبری نیست و نگران نباش. بادمجان بم آفت ندارد. صحیح و سالم می‌رسم. گوشی را که قطع کردم، نگاهی به گروه مجازی کلاس بعد انداختم.‌ فیلم‌هایی که فرستاده بودند، باز نشده هم بوی خون و خون‌ریزی و وحشت می‌داد. با سنگ و قمه اتوبان کرج را بسته بودند و به جان مردم افتاده بودند. فیلم کشتن شهید عجمیان، دست به دست می‌شد و من هیچ وقت دل باز کردنش را پیدا نکردم. بچه‌ها رفتند و چون فکر نمی‌کردم کلاس بعد برگزار نشود، توی موسسه تنها ماندم.‌ بچه‌های کلاس بعد یکی یکی زنگ می‌زدند و می‌گفتند، به خاطر ناامنی خیابان‌ها نمی‌آییم. یکی از بچه‌ها تا نزدیکی موسسه آمده بود و چون پدرش دل نگران بود، برگشت. تنها توی موسسه‌ای که نزدیک ناامنی‌ها بود، مانده بودم و به این ماجرای عجیب و غریب فکر می‌کردم. کوچه پس کوچه‌هایی که نیم‌ساعت قبل امن بود، حالا در سالگرد چهلم همشهری‌ که رسانه‌ها سنگش را به سینه می‌زدند برای هزاران دختر دیگر ناامن شده بود. سایه‌ای را پشت در شیشه‌ای موسسه دیدم. شیشه ابری بود و دقیق هویت شخص مشخص نبود. عرق روی پیشانی‌ام نشست. صدای قلبم را می‌شنیدم. دلم می‌خواست وصیتم را داخل گوشی ضبط کنم. منتظر بودم، همین الان در موسسه باز شود و فردی با قمه داخل بیاید. تمام صحنه‌های ترسناک این روزها که در شبکه‌های مجازی دیده بودم، در ذهنم مثل یک فیلم تند مرور شد. در موسسه باز شد. نفس راحتی کشیدم، یکی از بچه‌ها امده بود. دوست داشتم سفت بغلش کنم. دوستی که شاید هیچ وقت فکر نمی‌کردم روزی محتاج در آغوش کشیدنش باشم. دوستی که شاید تا دقایقی دیگر برای از دست دادنش داغ‌دار می‌شدم. کلاس کنسل شد هرچند استاد، خودش را با هر زحمتی بود رسانده بود اما برگزاری کلاس بدون بچه‌ها امکان پذیر نبود. استاد هم دل نگران دختر نوجوانش بود که رفته بود آخر هفته‌، پارک، کمی قدم بزند. کارهای عادی که هر روز بخشی از زندگی ما بود حالا دور از دسترس‌ترین کار ممکن تلقی می‌شد. حال و روز ما از شنیدن خبر تکه پاره شدن مردم، خوب نبود. از موسسه بیرون آمدم، دوستم و همسرش تا خانه همراهم آمدند و مامان برای سلامتی‌شان پانصد بار دانه‌های تسبیح چوبی را بالا و پایین کرد. به خانه که رسیدم، مامان سفت بغلم کرد. انگار از جنگ برگشته بودم. فشارش بالا رفته بود. سعی کردم آرامش کنم. چندبار هم‌ را بغل کردیم و توی بغل هم گریه کردیم‌. مگر کجا رفته بودم؟! یکی یکی به خواهرها خبر دادم که رسیدم از یک کلاس ساده که هر هفته می‌رفتم و راحت برمی‌گشتم. بعدتر خبری شنیدم که حالم را بدتر کرد. همان روز توی همان اتوبان کرج، یکی از آشنایان، دستش زیر این ناامنی شکست. مرد جوانی که در یک روز معمولی داشت سرکار می‌رفت. مرد جوانی که کارگر بود و هنوز هم که هنوز است از جیب هزینه‌های درمان دستش را می‌دهد. معلوم نیست، دست این کارگر دیگر دست شود. به چه جرمی؟! به جرم عبور از اتوبان، برای رفتن سرکار. بی‌گناه کتک خورده بود. هزینه درمان، هزینه اجاره خانه، بدون رفتن سر کار، برای یک کارگر روز مزد، اگر ناامنی نیست، چیست؟ باورم نمی‌شد، چند ساعت ناامنی، خانواده کوچکم را این‌گونه درگیر کرده باشد. حالا بعد گذشت چند هفته، خبری دیدم که مجبورم کرد، اتفاق‌های آن روز کرج را بنویسم. می‌گویند اعدام نکنید. راست می‌گویند، اعدام نکنید، چون آن‌ها هیچ وقت طعم ناامنی را در برج‌های مجلل‌شان مثل ما مردم عادی کف کوچه و خیابان، نچشیدند. چون همیشه، خون ما مردم عادی فدا شده تا آن‌ها در امنیت، پول روی پول بگذارند. اعدام نکنید! تا دیدن عزیزان‌مان بزرگترین آرزوی‌مان شود. اعدام نکنید! تا سلبریتی‌ها و رسانه‌ها از خون ما مردم عادی، زالو وار بخورند و زنده بمانند. 🆔 @behesht_media
📝رسانه شناسی اعتراضات و تکنیکهای شناختی 🔸انسانهای نخستین برای تأمین غذایشان بسیار اهل سفر بودند و چون مثل انسان امروزی یخچال نداشتند «آزادی» بیشتری در مسافرت داشتند. آنها در زمستانها حوالی استوا سکونت میکردند و در تابستان به مناطق نزدیک قطبها مهاجرت می کردند. 🔹وقتی به استوا میروید توقع گرما دارید و وقتی به قطب میروید توقع سرما دارید و قاعدتا کاپشن تنتان میکنید حالا تصور کنید همه چیز به هم بریزد و قطب گرم شود و در استوا برف ببارد. در این حال یک و استرس در مخاطب ایجاد میشود. این روایت یک شیوه رسانه ای است که اصطلاحاً به آن می گویند. 🔸قاعدتا وقتی که میشود مردم باید کنند وقتی که اعتراض می کنند باید بیایند وقتی کف خیابان می آیند؛ یعنی زدوخورد و هزار مسئله دیگر رخ میدهد. این حالت استوا گرم و قطب سرد است؛ اما ناگهان رسانه میگوید باید محیط را برعکس کنیم، یعنی زمانی که همه چیز آرام است با یک مسئله ساده مردم را به کف خیابان می آورند برای مثال رسانه ها تلاش میکند به خاطر یک مؤسسه مالی و اعتباری کوچک، همه مردم را به کف خیابان بیاورند و آن را معضل همگانی کنند. 🔹نتیجه این تکنیک تلاش برای پیوستن به میباشد و فرد احساس میکند اگر همراه جمعیت و محیط معکوس سازی شده، همراه نشود یا به عبارتی در استوا کاپشن نپوشد دچار استرس خواهد شد. 🔸امروزه آنچه تبدیل به میشود نوعی صحنه پردازی برای روشن نگه داشتن آتش اعتراضات در بستر است. 🔹رسانه از شهرهای مختلف به عنوان ساخت کلیپ و فیلم اغتشاشات استفاده می کند؛ و مکرر مشخص شده که این بازداشت شدگان از ساکنین همان شهر نبوده و برای اجرای پروژه شان کرده اند. 🔸بخش تأسف انگیز ماجرا اینجاست که این فیلم ها اغلب با نقش آفرینی واقعی برخی ساخته میشود. در واقع خیلی ها نمیدانند در حال بازی در یک صحنه از پیش طراحی شده هستند. همه چیز برایشان مثل فیلم به نظر میرسد. ستاره این فیلم نقش مردی را بازی میکند که بدون آنکه بداند از همان زمان تولد در یک نمایش تلویزیونی شبیه سازی شده، زندگی میکند. 🔹رسانه امروز، بیانگر فیلمی است که در صحنه ی نمایش و فیلم برداری جمعیت حداقلی میخواهند با ، کوچک، ، استوای گرم و قطب آرام کشورمان را دستخوش کنند!!!        با ما همراه باشید @Dr_bavir
📣دعوای ضدانقلاب دوباره بالا گرفت؛ «فرخ‌نژاد» پول گرفته است 🔺گفت‌وگوی تلویزیونی حمید فرخ‌نژاد با شبکه تلویزیونی اینترنشنال وابسته به عربستان سعودی موجب شد تا بار دیگر اختلافات و دعواهای ضدانقلاب نمایان‌تر شود. 🔺کیوان عباسی مدیر شبکه تلویزیونی منوتو وابسته به سلطنت‌طلب‌ها که اختلافات عمیقی با اینترنشنال دارد، در توئیتی نوشت: «یک سلبریتی معروف اول گفت با هیچ رسانه ایرانی مصاحبه نمی‌کنه بعد از کجا سر درآورد!» 🔺وی پیش از این در توئیتی اینترنشنال را «سیمای ریاض» نامیده بود و در واکنش به خبر راه‌اندازی بخش فارسی‌زبان تلویزیون ترکیه (تی‌آرتی) نوشت: «رقابت سیمای ریاض با سیمای آنکارا برای هدایت افکار عمومی ایرانیان؛ گویا ترکیه هم قراره برای ایرانیان شبکه تلویزیونی فارسی‌زبان دولتی راه بندازه. بیچاره مردم ایران.» 🔺همچنین تلویزیون منوتو در یک برنامه‌ به تجزیه‌طلبی اینترنشنال واکنش نشان داد و در صوتی که از سالومه سیدنیا مجری آن شبکه منتشر شده بود، درخصوص مصی علی‌نژاد افشاگری و تجارتی که با اعتراضات می‌کند، افشاگری کرد. 🔺شهرام همایون از ضدانقلاب‌ها نیز در یک برنامه تلویزیونی واکنش تندی به حضور فرخ‌نژاد در شبکه اینترنشنال نشان داد و گفت که او برای گفتگو، پول گرفته است. 🔺همایون گفت: «حرف می‌خواهید بزنید در یوتیوب بزنید و جایی نروید. این جهل سیاسی تا کجا؟ همه این‌ها به پول برمی‌گرده؛ به این کارها مزدوری گفته میشه، مزد می‌گیره کار انجام میده.» 🔺علاوه بر منوتو و برخی از شبکه‌های ضدانقلاب، بی‌بی‌سی فارسی نیز در ماجرای فایل صوتی لو رفته رعنا رحیم‌پور با شبکه اینترنشنال اختلافات جدی پیدا کرد. رحیم‌پور در آن فایل گفت که شبکه اینترنشنال ماموریت دارد تا با تجزیه‌طلبان گفتگو کند. اینترنشنال هم پاسخ داد: بی‌بی‌سی و رعنا رحیم‌پور عمّال ایران هستند! مشرق @Dr_bavir