بر قله اقتدار، با عزم شکار
خورشید بمان و نیزهی نور ببار!
از خلوت ماه، خواب خوش را بپران
طوفان شو و مرگ را به ساحل بسپار
مانند عقاب باش و بر صید بتاز
هرگز مهراس از شغال و کفتار
بر خصم پلنگانه بکش نعرهی خشم
چنگال بزن به سایههای بیعار
باید جبل راسخ ایمان باشی
در معرض خصم، کوه، محکم، سُتوار!
ای کوه پر از گدازه، آتش بفشان
بر دامنهها و درهها مرگ ببار
هنگام «اشداء علی الکفار» است
این آیهی اقتدار را کن تکرار
هان«موسی صدر» شد «حسن نصرالله»
ققنوستبار باش ققنوستبار
مرحب مرحب، خصم به میدان آمد
حالا رجز علی است «این عمار»
از کشته دشمنان خود پشته بساز
ایمان تو سنگر است و جان، میداندار
لبنان عزیز! غزهی عزت باش
یحییالسنوار باش، یحییالسنوار...
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#یحیی_السنوار
#شهید_سیدحسن_نصرالله
#مقاومت_اسلامی
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#فلسطین #غزه
#شعر_پایداری
#مقاومت_اسلامی
با همهی زخمها هنوز شکیباست
غزه پر از روزهای روشن فرداست
روح بگیرید ای جماعت خفته
غزه پر از زندگی است؛ غزه مسیحاست
حیدریان! جنگ خیبر است و شکوهش
مرحبیان آمدند و عرصهی هیجاست
لشکر موسی، میان نیل حوادث
لشکر فرعونیان، برابر دریاست
هیبت فرعونیان به نیل فرو ریخت
غزه، امیدش خدای قصهی موساست
این که شکسته، ستون خانهی او نیست
این که شکسته، غرور و مکر یهوداست!
غزه برای یهود، آخر کار است
امت اسلام! غزه اول دنیاست
آینهی عزت است غزهی مظلوم
غزهی محروم با سکوت تو تنهاست
آینهای که هزار بار شکستهاست
باز هنور آینه است، محض تماشاست
غزّهی بی اتحادِ امتِ اسلام
مثل عصای بدون حضرت موساست!
باور او شد عصای معجزه «جنگ» است
همرهی ما برای او «ید بیضا»ست
زندهی جاوید کیست؟ غزهی بیدار
آنچه که کابوس هست، زندگی ماست...
غزهی بر عهد ایستاده، بهشت است
غزهی در خون نشسته، محشر کبراست
ریشهی او محکم است در دل تاریخ
در تن او روح سبز مسجدالأقصیست
سورهی «إِسرا» بخوان به گوش زمانه
در پی تفسیر باطلی که «زهوقا»ست
بمبْ زمین خورد و طفل، بال درآورد
این چه عروج است و این چه لیلةالإسراست؟
خون شهید است آفتاب حقیقت
«فَاسْتَمِعُوا لَه»، ببین! تلاوت یحیاست
خطبهی غرّای آه و، کودک غزه
نالهی مظلوم از ثَری به ثریاست
غزه به جسم زمانه، روح دوبارهست
با نفس خسته در تکاپوی اِحیاست
غزه شده کارزار عزت و غیرت
پرچم مردانگیِ کیست که بالاست؟
آی برادر که لعن، ذکر لب توست!
دشمنت امروز کیست؟ وقت تبرّاست!
خون فلسطین به پای اهل سکوتاست
آی جهان! تا به کی، زمانِ تماشاست؟
گفت از این تار عنکبوت نترسید
وهم چرا در سر است و ترس به دلهاست؟
غیرت دنیا چرا به جوش نیامد؟
آی سرانِ عرب! چه جای مداراست؟
آل سکوتند، همصدای یهودند
خوب ببین! خیمهی معاویه برپاست
قاتل غزه یهود نیست، سکوت است
باعث این قتل صبر، جرأت حاشاست
وسوسههای زمانه کور و کرم کرد
چشم و دلم محو واتساپ و اینستاست!
نوری از آن دوردست حادثه پیداست
صبح قریبی که بعد از این شب یلداست
پشت سر مقتدای خویش بخوانیم
نافلهی صبح را که وقت «فَتَحنا»ست
از اُفق کربلا و مسجدالأقصی
چشم بهراهش هزار چشم تمناست
حنجر سرخ شهادت است به فریاد
فکر اذان روی بام مسجدالأقصی است
داغ عطش مانده بر دل همهی دشت
وسعت این خاک، غرق حسرت دریاست
هر طرفی لالهای قنوت گرفتهست
از چه هنوز این همه نماز، فُراداست؟
ماه من از لحظهی تلاوت باران،
میرسد از پشت ابر و وقت تماشاست
میرسد و صفکشیده لشکری از نور
چشم امیدم به صبح روشن فرداست
✍ #جمعی_از_شاعران
(گروه إِحیای امر)
(نوزدهم فروردینماه ١۴٠۴)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e