5⃣ امام حسین علیه السلام اکسیرِ توحید (بخش پنجم) :
「﷽」 #استاد_فروغی سلمه الله
(به بهانه شب زیارتی امام حسین علیه السلام 😭)
✨یکی از بزرگان نقل میکرد مرحوم شیخ انصاری به یکی از علمای معروف نجف که خیلی اهل تقوا بوده، حکم و مأموریت میدهند که به یک منطقهای بروند برای تبلیغ دین تشیع.
ایشان از نجف به سمت کربلا حرکت میکند و تا دروازه شهر نجف مرحوم شیخ انصاری این مرد بینظیر ، او را همراهی و بدرقه میکند.
هم فقیه بود و هم عارف، از شاگردان مرحوم سید علی شوشتری بود.
فردا به شیخ خبر میدهند که آن آقایی که فرستادی مأموریت، رفته کربلا ولی دوباره برگشته به نجف.
شیخ ناراحت میشود، میرود دیدنش و میپرسد چرا برگشتی؟!
عرض میکند: رفتم حرم امام حسین (علیه السلام)، خوابم برد (یا مکاشفه شد)
یک چیزی به من نشان دادند، گفتند سه روز از عمرت باقی مانده است. منم برگشتم ببینم چه خواهد شد. وارد حرم که شدم، جایگاهم را در بهشت نشانم دادند، چه قصری داشتم، چه جایگاهی داشتم !
✅ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (سوره سجده/ آیه ۱۷)
🔸پس هیچکس نمیداند که به پاداش نیکوکاریشان چه نعمت و لذّتهای بینهایت که روشنیبخش (دل و) دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است.
هیچکس نمیداند خدا چه ساخته و چه آماده کرده. همه حقایق آنجاست، دنیا که چیزی ندارد.
🔸بعد کاخی و قصری دیدم، گفتم این مال کیه؟ گفتند مال خودته. مرا بردند داخلش گفتند این جایگاه تو در بهشته سه روز دیگر میآیی اینجا.
🔸بعد که نگاه کردم قصر دومی دیدم، بی نظیر بود! قصر اول که مال من بود نگاه کردم به قصر دوم و مقایسه کردم با قصر خودم؛ قصرِ من در مقابل آن قصر مثل خرابهای بود در مقابل آبادانی!
گفتم این قصر کیه؟ گفتند قصر #شیخ_انصاری است.
🔸بعد که بیرون آمدم قصر سومی دیدم، دیدم که قصری است که قصرِ شما در مقابل آن قصر خرابهای بیش نیست!
سؤال کردم قصر سوم مال کیه ؟ گفتند این قصر مال #فاضل_دربندی است.
♥️ اخلاص و ارادت فاضل دربندی به اهل بیت عجیب بوده است. دیدم کاخ و قصر فاضل دربندی بینظیره
⁉️ گفتم شیخ انصاری اَعلمُ العُلما و فقیه بینظیر و چه و چه است ولی این یک روضهخوانه، چرا اینهمه عظمت !؟
♦️گفتند شیخ انصاری به آنچه که رسیده از طریق علم و عمل رسیده اما به فاضل دربندی آنچه که داده شده به علم و عمل نیست بلکه هدیه اباعبدالله الحسین است! 😭
⬆️ به این میگن اکسیر!
نقل شده که فاضل دربندی آمد در تبریز منبر رفت، برای شهادت یا ولادت حضرت عباس (ع) صحبت کرد، فرمود:
🔹 مردم میخواهم برای شما در مورد مردی سخن بگویم که از همه ملائکه افضل است الا چهار ملک جبراییل میکاییل عزرائیل اسرافیل، اینها را استثناء کن، از همه ملائکه بالاتر است.
🔹کمی مکث کرد و گفت: مردم اشتباه کردم درباره مردی میخواهم سخن بگویم که از چهار مَلَک هم بالاتر است. الّا آن هشت ملکی که حامل عرش پروردگار عالَم هستند، آنها برترند.
🔹باز هم مکث کرد و گفت: مردم حرفم را پس گرفتم، از مردی میخواهم سخن بگویم که از حَمَله عرش هم بالاتر است!
همه در حیرت فرو رفتند...
شروع کرد در عظمت حضرت عباس علیه السلام حرف زدن !
❤️🔥 عباس وجودش به اکسیر خورده است، به کیمیا و قطب الاقطاب. عشق و محبت اباعبدالله الحسین را چشیده است
❤️🔥او عشق را در کربلا تفسیر کرده است
🌷هر چه گویم عشق را شرح و بیان
🌷چون به عشق آیم خَجِل باشم زآن
در آن منبر، غوغا بهراه انداخت، مردم گریستند، خیلی جمعیت آمده بود، غرق عرق شده بود، پیراهنش را درآورد و گفت: مردم این پیراهنم را برای قیامتم نگه میدارم، برای عباس عرق ریختهام.
این میشه عشق.
یکی از علمای تبریز که در نجف بوده میگوید: آن پیراهن را گرفتیم و تکه تکه کردیم، یک تکه از آن پیراهن دست من ماند، نگه داشتم، در نجف هر مریضی که پزشک جواب داد و گفت درمان نمیشد، گوشه تکه پیراهن را به آب میزدم، میخورد شفا مییافت!
✅ اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ (سوره یوسف/ آیه ۹۳)
🔸(يوسف گفت :) اين پيراهن مرا ببريد و آنرا بر صورت پدرم بيفكنيد (تا) بينا شود و همه كسان خود را نزد من بياوريد.
🚩السلام علیک یا اباعبدالله الحسین🚩
◦◦◉🌼 ۩فروغ توحید۩ 🌼◉◦◦
🔆 @forooghetohid