┄✦۞✦✺🤲✺✦۞✦┄
الهی از آنچه نخواستی چه آید، و آنرا که نخواندی کی آید، نا کشته را از آب چیست، و ناخوانده را جواب چیست، تلخ را چه سود اگرش آب خوش در جوار است و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است
الهی آمین
شــبــتــونـــــ مــہــــدوے🍃🌹🍃
😴⭐️🌙
#التماس_دعای_فرج🌹
#خانومانه
❄️فـــرصـــ🦋ــــتـــ زنـــ💎ـدگــے
💦💠
💙|• @forsate_zendegi•|🖇
💛🧡💛
”بسم اللّه الرحمن الرحیم”
خداوندا..!
روزم را با نام تو آغاز می کنم،
ای برآورنده حاجت ها
⬇️ برنامه امروز کانال :
#همســرانــه
❄️فـــرصـــ🦋ــــتـــ زنـــ💎ـدگــے
💦💠
💙|• @forsate_zendegi•|🖇
🌷 یک حدیث خوب
#همسرانه
❄️فـــرصـــ🦋ــــتـــ زنـــ💎ـدگــے
💦💠
💙|• @forsate_zendegi•|🖇
💠شعر
.
.
#همسرانه
❄️فـــرصـــ🦋ــــتـــ زنـــ💎ـدگــے
💦💠
💙|• @forsate_zendegi•|🖇
💄نکات آرایشی...
🔻یا لبهایتان را آرایش کنید یا چشمانتان را، نه هر دو باهم..
اگر آرایش چشم سنگینی کرده اید، فقط کمی برق لب زده و لبتان را بدون آرایش رها کنید.
رژ لبی با رنگی جسورانه را ترجیح میدهید؟
صورتتان را روشن نگهدارید (از رژ گونه ی پر رنگ دوری کنید) و ریمل و سایه و خط چشم پر رنگی هم نکشید. ❌
اگر میخواهید دلقک بنظر بیایید هر دو را باهم آرایش کنید.🤡🤡
#ویژه_بانوان
#نکات_آرایشی
#همسرانه
❄️فـــرصـــ🦋ــــتـــ زنـــ💎ـدگــے
💦💠
💙|• @forsate_zendegi•|🖇
https://eitaa.ir/forsate_zendegi
#برگه_امتحان 📑
+سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:
+این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...
+به نظرنتون کارخوبیه؟
+کیا موافقن؟؟؟
+کیامخالف؟؟؟؟
_همه دانشجویان مخالف بودن
به جز یک نفر!
_بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...
_بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن
_بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته
+تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄
_همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.
+ولی استاد جواب نمیداد...
_یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟
_ شما مسئول برگه های ما بودی؟
+استاد روی تخته ی کلاس نوشت:
من مسئول برگه های شما هستم..
+استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟
_همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟
_گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم
_درس خوندیم...
_هزینه دادیم
_زمان صرف کردیم...
+هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...
+استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه
_یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...
+استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
_صدای دانشجویان بلند شد.
+استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!
⬇️ادامه⬇️