♡..
الهـے !
اگر ستّارالعیوب نبودے ،
ما از رسوایے چه مے ڪردیم...🌱
🌌• #علامهحسنزادهآملے
༺✾➣♡➣✾༺
https://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
567.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بنویسید به دیوار سکوت
عشـــــق سرمایه هر انسان است
بنشانید به لب ، حرف قشــنگ
حرف بد وســـــــوسه شیطان است.
و بدانید که فردا دیـــــــــر است
و اگر غصه بیاید امــــــروز
تا همیشه دلتان درگیر است.
پس بسازید رهـــی را که کنون
تا ابــــد سوی صــــــــداقت برود
و بکارید به هر خانه گلــی
که فقط بوی محبــــــــــت بدهد
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
🌸🍃زندگی کن
🌸🍃زندگی مشکلی نیست که حل شود
واقعیتی است که باید تجربه شود.
زندگی پیدا کردن خودتان نیست
خلق خودتان است.
زندگی رشد است.
اگر رشد را متوقف کنیم با یک مرده هیچ فرقی نداریم.
🌸🍃زندگی مثل یک شیپور است.
اگر در آن ندمید صدایی از آن بیرون نمی آید.
🌹🍃زندگیتون پر از شهر و عشق و موسیقی ..
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @eshgheasemani
💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎
امروز روز توست بانو.
به یمن تولد مادر هستی، امروز روز تو شد. روز مادر.
به یمن تولد بیبدیلترین زن عالم، امروز روز تو شد. روز زن.
بانو دفن کن تفکر جاهلیت مدرن را دربارهی خود. تو زیباترین، لطیفترین، باشکوهترین و تاثیرگذارترین مخلوق خدایی.
مظهر ناز، منبع آرامش، نقطهی اتکای اهل خانه، هر روزت به شیرینی لبخند، به زلالی آب کوثر و به آرامش نگاه عاشقانهی یک مادر...
#روزت_مبارک
#مادر
#زن
💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎🌹💎
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
⭐🟢⭐🟢⭐🟢
🐹 تله موش
موشی از شکاف دیوار کشاورز وهمسرش را دید که بستهای را باز میکردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که میرفت، جار زد: تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.
🐤مرغک قدقد کرد و پنجهای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمیافتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمیآید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد.
🐄موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید میکند؟ موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمهای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بیدرنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه میدانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.
🔪از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین مادهی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایهها مدام به عیادت او میآمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید.
✅ پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیفترین ما را تهدید میکند، همهی ما در خطریم.
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739