9.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا ایران است قلب تپنده اسلام.
بعد از میلیاردها دلار هزینه کردن دشمن، هنوز برای یک جشن مذهبی در یک شهر، سه میلیون نفر یکجا جمع میشوند. هنوز وقتی پرچم عزای سرور شهیدان برافراشته میشود، فوج فوج ایرانی زیر سایه آن سینه میزنند.
و این آغاز ماجراست.
کجایی مسلم بن عقیل تا اشک آخرین لحظه شهادتت را همین مردم التیام ببخشند. اینها مثل کوفیان نیستند که سرداری چون تو را شرمنده ارباب کنند. اینها عهد سلام فرمانده با امام خود بستند و منتظر اشارهاند برای همراه شدن.
السلام علیک یا ابا عبدلله
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
#مسلم_بن_عقیل
#ایران
#ارباب
#سلام_فرمانده
#زینتا
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دخترهای ایران زمین بسم الله عاشقی کنید!
خیلی از بزرگترها مصاحبه فرزاد حسنی با سهیلا خانم را دیده اند اما جوانترها ممکن است این مصاحبه را آن موقع ندیده باشند.
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبرانقلاب امروز: چند سال قبل، در جلسه ای، از من سؤال شد که در موضوع زن، در مقابل غرب چه دفاعی دارید که من گفتم «دفاع ندارم، حمله دارم. آنها که زن را تبدیل به کالا کرده اند، باید دفاع کنند و پاسخ دهند». حالا غربیها واقعاَ دلسوز زن ایرانی هستند؟
▪️رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: حقیقت قضیه این است که زنِ با شرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگترین و مهمترین ضربهها را به ادعاها و دروغ های تمدن غربی زده است و آنها از این موضوع بهشدت عصبانی هستند.
🔴به کمپین فصل بیداری بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1635647570C3725f53a3d
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معصی علینژاد چگونه زنان را بازیچه خود قرار میدهد
▪️دختری که با کشف حجاب و اهانت به روحانی آمر به معروف، فیلمی از این توهین تهیه کرده و برای معصی علینژاد فرستاده بود، گفت: خودم از این کار پشیمان شدم، اما هرچه به علینژاد التماس کردم، فیلم را از صفحهاش برنداشت.
🔴به کمپین فصل بیداری بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1635647570C3725f53a3d
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیشنهاد میکنم قبل از شروع ماه #محرم، این کلیپ رو ببینید، تا بتونیم محرم رو واقعی و خوب درک کنیم😭😭😭
دیدنِ این فیلم رو ازدست ندین👆🏻😭
سرداری بلند مرتبهای مثل مسلم برای چه گریه میکرد؟
واقعیت دارد. مسلم قبل شهادتش گریه میکرد.
میگفت من برای فرماندهام نامه نوشتم که بیاید و حالا نامردی این نامردان را میبینم. گریه دارد این همه بیوفایی.
سوال مهم:
سردار دلهای ما هم لحظه شهادتش اشک از بیوفایی ما ریخته است؟
نائب فرمانده زمان هم از بیمهری ما اشک میریزد؟
#مسلم
#مسلم_بن_عقیل
#سردار
#فرمانده
#حسین علیه السلام
#زینتا
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
به نام حضرت داور
حی علی العزا که محرم رسیدهاست
اینجا محفل عزا به پاست.
بسم الله
🕯🥀🕯🥀🕯🥀
مسلم بالای دار العماره چشم به جاده دوخت.
_آقای غریبم نیا. کوفیان اهل فتنهاند. کوفیان با وعده مال و جلال توطئه میچینند. کوفیان اقامهکنندگان جنگهای نابرابر و نامردانهاند. آقا نیا.
امروز، ما، اینجا، چشم به جاده انتظار دوختهایم.
_آقای غریب منتظر، بیا. بیا که دنیا پر از کوفیان شده اما شیعه خانهشما پر است از حبیب بن مظاهر. پر است از جان بر کفانی که امتحان پس داده آزمونهای سختند.
شیران شیعه خانه امام عصر عجالله خواب را بر توطئهگران حرام کردهاند. کوفیان دنیا حیا کنند از شیران بیشه ایران.
#مسلم_بن_عقیل
#کوفیان
#حسین علیه السلام
#محرم
#زینتا
@Maddahionlinمداحی آنلاین - توبه قاسم جیگرکی - حجت الاسلام دانشمند.mp3
زمان:
حجم:
4.31M
@MaddahionlinYEKNET.IR - zamine - hafteghi - 1400.09.04 - rasouli.mp3
زمان:
حجم:
6.53M
🔳 #زمینه #شب_اول #محرم
🌴باید رفت ...
🌴باید دنبال پرچمت تا ابد رفت
🎤 #مهدی_رسولی
👌بسیار دلنشین
🔴مرجع رسمی #مداحی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
🔹🔶🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶
🔹🔶
🔶
🔸 #یا_رفیق_من_لا_رفیق_له 🔸
📓رمان امنیتی #رفیق 📓
🖋 به قلم: #فاطمه_شکیبا
🥀این ناچیز، تقدیم به سیدالشهدا علیهالسلام و شهدای گمنام و مظلوم امنیت؛ تقدیم به خونهای ریخته شده کف خیابان وطن...🥀
#پارت_1
‼️یکم: آب زنید راه را، هین که نگار میرسد...
صدای تیرهوایی در گوشش پیچید و باعث شد تندتر بدود. اسپری رنگ را گوشهای پرت کرد و دست وحید را کشید. صدای برخورد بدنه فلزی اسپری با دیوار، سکوت کوچه را شکست. وقتی صدای فریاد «ایست، ایست» مامورها را شنید، برای تندتر دویدن به پاهایش التماس کرد. کوچهها را بلد نبود. همه بنبست بودند. این بار وحید دستش را کشید تا راهنماییاش کند. انقدر دویده بودند که پهلوهایشان درد گرفته بود و به سرفه افتادند. وحید از پا افتاد. صدای مامورها نزدیکتر شد و بعد داغی گلوله را در کمرش حس کرد.
دستش را به کمر گرفت و با ناله خفهای از جا پرید. یک دستش را به زمین تکیه داد و با دست دیگر روی کمرش دست کشید؛ اثری از زخم گلوله پیدا نکرد. زبانش به کام چسبیده و عرق بر پیشانیاش نشسته بود. صدای دخترانهای شنید:
- بابایی! حالتون خوبه؟
نرگس صدایش میزد. نگاه گیجی به اطرافش انداخت. زیر چراغ کمنور اتاق، نرگس را میدید که متعجب نگاهش میکرد. نرگس لیوان آبی از کنار تخت برداشت و کنار پدر روی تخت نشست. پدر آب را تا آخر سر کشید. نرگس پرسید:
- کابوس دیدین بابا؟
سرش را تکان داد و دستش را دور گردن نرگس حلقه کرد. سر نرگس را به سینه فشرد تا آرام شود. نرگس دختر تهتغاریاش بود و عزیز دردانهاش.
نفسش که سر جایش برگشت، نگاهی به صفحه همراهش انداخت که خاموش و روشن میشد. صدای اذان صبح، از گلدستههای مسجد در آسمان پخش میشد و کمکم راهش را به اتاق باز میکرد. حسین پیشانی نرگس را بوسید و گفت:
- برو نمازتو بخون باباجون.
نرگس هنوز نگران پدر بود:
- مطمئنید حالتون خوبه؟
- خوبم.
زنگ همراهش قطع شده بود. خواست بلند شود که دوباره زنگ خورد. همراه را برداشت. اسم امید روی صفحه نقش بسته بود. تماس را وصل کرد:
- سلام.
- سلام حاجی. شرمنده بیدارتون کردم.
- خواب نبودم. بگو!
- یه بنده خدایی همین یه ساعت پیش از لندن پروازش نشست.
- با مهمون عزیزمون مرتبطه؟
- اینطور که معلومه آره.
- خود مهمون چی؟ هنوز نیومده؟
- نه ولی کوچه رو آب و جارو کردیم براش.
- خوبه. اون که میگی تازه رسیده، اونو پذیرایی کردین ازش؟
- آره. عباس درحال میزبانیشه!
- خوبه. منم تا یه ساعت دیگه میآم ببینم چیکار کردین. فعلا یا علی.
#ادامه_دارد
#کپی_در_شان_شما_نیست
#فاطمه_شکیبا
رفتن به پارت اول:
https://eitaa.com/forsatezendegi/2937
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
https://eitaa.com/joinchat/727449683C9f081a5739
🔶
🔹🔶
🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶
🔶🔹🔶🔹🔶
🔹🔶🔹🔶🔹🔶